شادمهر راستین نمایشنامهنویس
گاهی در زندگیمان اتفاقهایی رخ میدهد که باعث میشود بعضی موضوعات معنی خود را از دست بدهند. صحبتکردن درباره دلخوشی سختترین کاری است که در این لحظه میتوانم دربارهاش بیندیشم. اینروزها بیشتر از قبل به واژه دلخوشی و مفهوم آن فکر میکنم. البته چگونگی بهوجود آمدن دلخوشی هم یکی از بزرگترین دغدغههای من است. در نگاه اول دلخوشی را در ارتباط با امیدواری معنا میکنم. همیشه هم سعی کردهام دلخوشی، هرچند کوچک در زندگیام به وجود بیاید. اما در پاسخ به این سوال که دلخوشیام چیست باید بگویم امروز اصلا دلخوشی برایم معنا ندارد. احتمالا باید به آینده امیدوار باشم. ایمان دارم زمان که بگذرد، دوباره به زندگی دلخوش میشوم. امروز چهلم پدرم است و حال و روزم با روزهای دیگر سال فرق میکند. امروز قضاوتکردن درباره واژه دلخوشی برایم سخت است. اساسا میخواهم این موضوع را مطرح کنم، وضع اسفناکی که من و امثال من در آن قرار میگیرند آیا مجالی برای دلخوش بودن و دلخوش ماندن باقی میگذارد یا نه؟