شماره ۴۷۸ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۲۸ دي
صفحه را ببند
روزگار، بی‌تردید بهتر از این خواهد شد

بهرام دبیری نقاش

«دلی خوش کرده‌ام با این پرستو‌ها و ماهی‌ها و این نیلوفر آبی»
شاید ‌سال 53 بود که «هانیبال الخاص» کتاب شعری از شاعر آمریکایی، «کارل سندبرگ» ترجمه می‌کرد و از من خواست در معادل بعضی لغات، آهنگ‌ها و هماهنگی‌ها به او کمک کنم. یکی از شعرهای آن مجموعه، شعری بود به این مضمون که: «سال‌ها فکر می‌کردم خوشبختی چیست؟ تا این‌که روزی در سفری خانواده‌ای دیدم که همه کنار هم گرد سفره‌ای نشسته بودند و غذا می‌خوردند. گمان کردم یکی از معانی خوشبختی همین باشد».
دلخوشی‌های من یکی این است که خانواده‌ام کنارم هستند و سالم‌اند. دلخوشی من روزهایی است که به بازار می‌روم و برای خودم، رنگ، بوم و قلم مو می‌خرم. دلخوشی من این است که گاهی به کلاردشت سفر کنم و روزهایم را به دیدن آتش یا چشم‌اندازهای کوه‌های باشکوه، ابر، مه و نم باران بگذرانم. دلخوشی من این است که سگ‌های مهربانی دارم. دلخوشی من این است که دوستان خوبی دارم و همواره در انتظار دیدنشان، روزی یا شبی هستم که کنار هم جمع شویم. دلخوشی من دوستانی هستند که مرا دوست دارند و اگر ضروری باشد، نگران من هستند. دلخوشی من لحظه‌ای است که دوست یا مسافری از راه می‌رسد و برای من شکلات‌های درجه یک یا پنیر کهنه بز به ارمغان می‌آورد. دلخوشی‌های من زیاد است. مهم‌ترین دلخوشی من این است که روزگار، بی‌تردید بهتر از این خواهد شد.


تعداد بازدید :  264