فریدون آسرایی خواننده
وقتی قرار است در حوزهای به نام هنر قدمبرداری، نوع دلخوشیهایت کمی عمومیتر است، مجبوری نیمنگاهی هم به جامعه داشته باشی. به همین خاطر است که من امیدوار کردن را دلخوشی میدانم. دلخوشیام آن است که بتوانم حداقل یکنفر از مردمان سرزمینم را امیدوار کنم. تعریفی که من برای هنرمند دارم، میگوید: تو میتوانی دو راه را انتخاب کنی، سازندهبودن و مخرببودن. دلخوشی من این است که از سختیها رها شویم و به فردایی روشن نگاه کنیم. شاید این فردای روشن به ما امیدی بدهد که بتوانیم روزهای سخت را راحتتر پشتسر بگذاریم. بهعنوان یک هنرمند در ضمن اینکه عاشقانه میخوانم، سعی میکنم بخشی از تجربیات خودم را به دیگران انتقال دهم. از دردها و مسائل اجتماعی هم صحبت میکنم. من سعی کردهام کاری کنم که مردم را با ترانههایم امیدوار و عاشق کنم. در دنیای اطراف ما خیلی از نارساییها وجود دارد. در ایران خودمان مسائل کمرشکن اقتصادی وجود دارد. بنابراین آدمها به اندازه کافی ناراحت هستند. هنر آن است که حرفی بزنی که آنها امیدوار شوند نه اینکه هر آنچه از امیدهایشان باقی مانده از بین برود. آقایی به من زنگ زد و گفت: در موسسهای هستیم که بچههای سرطانی در آن مراقبت میشوند. میخواهیم آهنگ «طاقتبیار» تو را تبدیل به کلیپ کنیم و برایشان بگذاریم چراکه این آهنگ روی آنها اثر مثبت گذاشته است. شنیدن این جمله مرا خوشحال کرد. من در آن لحظه احساس خوشبختی کردم. دلخوشی برای من اصلا موضوع پیچیدهای نیست. مثل خوشبختی میماند، مهم آن است که بگذری و در لحظه، احساس آرامش کنی، احساس بودن و مفید بودن. من به همین چند جمله دلخوشم.