عبدالجبار کاکایی شاعر
شاید مناسب باشد صحبت از دلخوشی با این مصرع سهراب آغاز شود که میگفت: دل خوش سیری چند؟ از اینکه بگذریم، موضوع دلخوشی را با تحولات مختلف مرتبط میدانم. واقعیت این است که در کشور ما موضوعات مختلف اجتماعی و اقتصادی در دلخوشی یا خوشحالی مردم، تأثیر دارد. این تأثیر بهگونهای است که قطعا همه ما تجربهای از آن داشتهایم. اینکه روزی همه مردم قیافههای اخمو دارند و روز دیگر خوشحالند، نشأت گرفته از اتفاقات دور و بر ما است، اما دوست دارم در این فرصت درباره دلخوشیهای گذشتهام حرف بزنم. اینکه وقتی جنگ 8 ساله آغاز شده بود، همراه خانواده به ارتفاعات ایلام رفته بودیم تا از حملات موشکی عراق درامان باشیم. موضوعی که آنروزها برای ما تبدیل به یک دلخوشی یا شاید تمام زندگیمان در آن مقطع شد، لولههای آبی بودند که در 24 ساعت یکساعت آب برای استحمام و موارد دیگر داشت. زمانی که آب وصل میشد و در لولهها بهجریان میافتاد، انگار تمام دنیا را به ما داده بودند. تنها دلخوشی ما در آن زمان فقط همان یکساعت آبی بود که به لولهها وارد میشد. اتفاقی که وقتی به عمق آن نگاه میکنی، سراسر درد و رنج مردمان جنگزده آن زمان بود اما ما را دلخوش به ادامه زندگی میکرد. حالا این خاطره را تعریف کردم که بگویم دلخوشیها ارتباط زیادی به زمان و شرایط مختلف دارد. اینکه انسان در مواجهه با چه شرایطی است و به چیزی نیاز دارد تا آن را خوشحال کند، میتواند دلخوشیهای یک فرد را بسازد. اگر هم قرار باشد که امروز از دلخوشیهایم بگویم، باید از شعر، نام ببرم که دنیایم را رنگ دیگری میکند و یادم میآورد که میتوان در این روزگار، با تمام سختیها و رنجهایی که دارد، خوشحال و دلخوش بود.