كاوه گوهرين نويسنده و پژوهشگر
پرسش از دلخوشي، ممکن است پاسخی به اندازه تعداد افراد داشته باشد. به همین دلیل این امکان هست تا دلخوشی، خیلی منحصربهفرد باشد. با همین دید، دلخوشی من هم ادبيات است. در ادبيات هم نوع خاصی از آن را مدنظر دارم و دلمشغوليام «هايكو» است يا هايكو مينويسم يا هايكو ديگران را ميخوانم. به هايكوهاي ژاپني نيز علاقه و تعلقخاطر بسياري دارم و هيچ روزي را بدون خواندن هايكو سپري نميكنم.
در كنار ادبيات، تماشاي فيلم را خيلي دوست دارم. بهويژه فليمهاي دهه 30 و 40 سينماي ايران مانند فيلمهايي چون دلهره، ضربت و آثار ساموئل خاچيكيان. اين فيلمها را در دوران كودكي ديدهام و هنوز نيز با تماشاي آنها خاطرات خوش گذشته در ذهنم تداعي ميشود.
به همين دليل هر شب يك فيلم از اين دوره را مرور ميكنم. درحقيقت ادبيات و سينما دلخوشي من است. با اين دلخوشيها روزگار سخت را براي خود شيرين ميكنم.
در روابط با ديگران نيز وقتي ببينم مردم جامعه من شاد، مهربان و با عطوفت هستند، خوشحال ميشوم و در مقابل وقتي ببينم آنها دچار از خودبيگانگي شده و از همديگر دور شدهاند و بهدرد ديگران توجهي ندارند، ناراحت میشوم و بيش از گذشته بهتنهايي پناه ميبرم. دلخوشي من اين است كه در جامعهاي شاد و مهربان و در كنار همه شادي ديگران، من نيز شاد باشم، كتاب بخوانم و شعر بگويم. شعر بخوانم و شعر بنويسم. فيلم ببينم و از تماشاي آن لذت ببرم.