سید فرزام حسینی
فضای ژورنالیسم و بهویژه ژورنالیسم فرهنگی - روشنفکری، عرصه تجربه و بهرهگیری از ایدهها و امکانات گوناگون است، ایدهها و امکاناتی که دیده نشدهاند و در رویکردهای روتین کمتر به کار رفتهاند. در روزگار ما، به علت یکسان شدن پدیدهها و یک شکلسازی امور، تنها راه نجات، عبور از راههای کمتر دیده و رفته شده است. بهویژه در حوزه فرهنگ و روشنفکری که به دلایلی مختلف دیگر از واجبات زندگی روزمره مردم نیست و از دستور کارشان خارج شده است، در چنین شرایطی باید مدام ایدههای تازه یا مغفول مانده را جست و جو کرد و به کار گرفت تا بتوان حرف تازهای برای گفتن داشت وگرنه بازتولید آنچه هست، چه در حوزه ادبیات و چه در حوزه ژورنالیسم، دردی را دوا که نمیکند.
در این میانه، البته که عدهای حتما قربانی راههای تازه میشوند، عدهای که دست به تجربه تازه و بکارگیری ایدههای مغفول مانده میزنند نباید انتظار استقبال عام یا حتی خاص را آنچنان داشته باشند، هر تجربه تازهای محکوم به آزمون و خطاست. البته از دل این آزمون و خطا ایدههای تازهتری بیرون خواهد آمد و راهی باز خواهد شد.
کتاب- مجله، یکی از همان ایدههای مغفول مانده است که به نظر نگارنده در شرایط حال حاضر، ایدهای مناسب و کارآمد است، آن هم از چند جهت؛ شرایط نشریات ما، شرایط خوبی نیست، از سویی مسأله توقف انتشار تهدیدشان میکند و از سویی دیگر مسائل اقتصادی فشار میآورد و از سویی دیگر و از همه مهمتر، بحران و کمبود مخاطب. این مسأله هم شامل هر نوع مجله یا روزنامهنگاری در ایران امروز میشود، قابل کتمان نیست که مخاطبان امروز نشریات ما، نسبت به اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 دستکم از منظر کمیتی نزول کردهاند و روز به روز هم از تعدادشان کاسته میشود. گریزی هم نیست، یکی از دلایلش البته و حتما گسترش اینترنت و شبکههای اجتماعی است و علت دیگرش البته بیاعتنایی مخاطبان به آنچه بهویژه در حوزه فرهنگ رخ میدهد، بررسی چند و چون این مسأله خود، مجال دیگری میطلبد.
پیشتر از هر چیز مشخص کنم که نمونه مثالی و بهانه این یادداشت از اساس، چاپ شماره اول کتاب - مجله «نگاه آدینه» زیر نظر «احمد غلامی» و توسط انتشارات نگاه است.
اما در این میانه، چرا از ایده مجله - کتاب دفاع میکنم؟ اولین و مشخصترین دلیلش، مسأله تشخص در رویکرد است، یعنی اگر کتاب - مجلهای مانند نگاه آدینه، رویکرد مشخصی داشته باشد -که دارد - تکلیف من خواننده با آن مشخص است، میدانم که این بسته از چه نظرگاهی به مسائل جاری، در هر زمینهای نظر خواهد داشت، اینگونه خیلی صریح طیف مخاطب مجله مشخص میشود، تشخص فکری خودش را حفظ میکند و باری به هر جهت نمیشود. لزوم مسأله هم همین است، این نوع ژورنالیسم نباید و نمیتواند بازتاب دهنده هر نگاه و هر منظری باشد، چرا که از اساس مثلا با یک روزنامه تفاوتی اساسی دارد، اتفاقا این نوع ژورنالیسم قرار است که خط و سیر فکری مشخص داشته باشد و در همان راستا قدم بردارد.
دومین دلیلم برای دفاع از این نوع ژورنالیسم، در قالب کتاب -مجله، ترتیب چاپ آن است. نگاه آدینه آنطوری که به نظر میرسد قرار است به صورت گاهنامه منتشر شود؛ گاهنامه امکانی را در اختیار گردانندگانش میگذارد که درواقع از سمبل کاری و تأیید و چاپ سرسری مطالب گذر کنند و با تأمل بیشتر مطالبشان را گزینش کنند، چنین مسألهای به سطح فکری کتاب - مجله میافزاید و سبب میشود که با مطالب دمدستی در آن روبهرو نشویم.
و سومین دلیل برای دفاع، که البته ناشی از ضرورت زمانه است، ایده چاپ نگاه آدینه در قالب کتاب و با مجوز اداره ارشاد است، چنین ایدهای بیشتر میتواند ضامن بقا و ماندگاری شود تا چاپ یک مجله به شکل معمولی که هر آن در معرض توقیف قرار دارد.
اما یک انتقاد؛ نگاه آدینه، اگر انصاف داشته باشم، مطالب خواندنی و قابل استناد دارد؛ از گفتوگوی خوبی که شیما بهرهمند با «محمد رضایی راد» انجام داده است و چاپ نمایشنامه «و آنک انسان»اش، تا گفتوگوی مفصلی که درباره اقتصاد سیاسی با «محمد مالجو» صورت گرفته است و نیز داستانی از پیمان هوشمندزاده و ترجمه مقالهای از رانسیر و... . اما با تمام این اوصاف، با توجه به ایدههای مطروحه توسط نگاه آدینه 14هزار تومان قیمت زیادی است؛ این زیاد بودن البته ربطی به کیفیت مطالب نگاه آدینه ندارد، که از نظر کیفیت شکی در سطح آنها نیست، بلکه چنین قیمتی سبب میشود تا این ایده از دسترس عموم دور بماند و در معرض نمایش عدهای بیشتر از آنچه مفروض است قرار نگیرد؛ البته میدانیم تصمیمگیری در باب این مسأله بیشتر به ناشر مربوط میشود تا گردانندگان. در پایان، اشاره به این نکته ضروری است که کتاب- مجله تنها یک مورد از آن راههای کمتر رفته و دیده شده است و باید فضاها و ایدههای تازهتری را هم جستوجو کرد.