انجمن استادهای تازه درگذشته در باغ بهشت!

دومینوی مرگ به عبدالوهاب شهیدی رسید

پرواز ناگریز عبدالوهاب شهیدی موجب بازنشر گفته‌ها و صحبت‌های بزرگان دنیای هنر درباره این خواننده شده که یک قرن با موسیقی زیست. از جمله صحبت‌های هوشنگ ابتهاج که درباره‌‌ عبدالوهاب شهیدی گفته: «شهیدی همیشه برای من یک تصویر از آرزویی بود که درباره‌ٔ هنرمند داشتم. همیشه می‌توانستم به‌عنوان یک هنرمند به او تکیه کنم؛ به اخلاق هنری و به اخلاق انسانی‌اش»…

پولاد امین، شهروندآنلاین: درست چند ساعت بعد از اینکه خبر رسید عبدالوهاب شهیدی به دلیل عارضه قلبی در بیمارستان بستری شده است؛ خبر درگذشت این آهنگساز، نوازنده عود و خواننده قدیمی موسیقی ایرانی اعلام شد که در 99 سالگی دارفانی را وداع گفت. در حساب اینستاگرام استاد شهیدی که توسط نوه ارشد او (علی خردمند) اداره می‌شود تأکید شده که علت بستری و فوت این هنرمند ویروس کرونا نبوده و ایشان چهار روز قبل نخستین دوز واکسن کرونا را دریافت کرده بود.

خبر درگذشت عبدالوهاب شهیدی را اول بار نیکنام حسین‌پور، مدیرعامل موسسه هنرمندان پیشکسوت اعلام کرد. حسین‌پور او را هنرمندی از نسلی خواند که تکرار نمی‌شوند و نوشت: «چقدر دلخوش بودند که بتوانیم صدسالگی‌اش را در مهرماه جشن بگیریم، ولی حیف شد. قرار بود نخستین روز از پاییز، صدمین سال تولدش را به جشن بنشینیم، اما پرواز را گریزی نیست.» حسین‌پور همچنین در جایی دیگر نوشت: «عبدالوهاب شهیدی این مروارید درخشان حوزه موسیقی نیز از میانمان رفت. چه خوب که در نخستین روزهای سال دیدارمان با او تازه شد. او که یک قرن با موسیقی زیست و برای اعتلای این هنر تلاش کرد و تا آخرین لحظه زندگی مفید ماند. رفتنش داغی است دردآور و ایستادن و نظاره هجرتش تاب‌وتوان می‌خواهد.»

کار و زندگی

عبدالوهاب شهیدی که همین چهار روز پیش برای مقابله با بیماری کووید- ۱۹ واکسینه شده بود، در مهرماه سال ۱۳۰۱ در «میمه» اصفهان در یک خانواده مذهبی زاده شده بود. او مدرسه ابتدایی را در همان میمه گذراند و بعد در کاشان به تحصیل خود ادامه داد. شهیدی آموختن آواز را به شکل حرفه‌ای در انجمن باربد زیر نظر اسماعیل مهرتاش آغاز کرد و همه دوره‌های آوازی را از او آموخت. این هنرمند در یک دوره تئاتر نیز شرکت کرد و در چند موزیکال ساخته مهرتاش نیز در نقش‌های اصلی ظاهر شده بود.

شهیدی که کار رادیویی خود را از سال ۱۳۳۵ با برنامه ارتش آغاز کرد و رفته‌رفته از این تریبون نام و صدایش به گوش همگان رسید؛ از سال ۱۳۳۹ تا ۵۷، با اجرای بیش از ۲۳۰ برنامه گل‌های رادیو ایران، رتبه سوم بیشترین برنامه موسیقی در گل‌ها را در اختیار داشت که تا ۱۳۵۷ در رادیوی ملی ایران پخش می‌شد.

آثار

عبدالوهاب شهیدی معتقد بود که هر خوانندهٔ آواز باید نواختن حداقل یک ساز را بلد باشد. او که در نوازندگی عود چیره‌دست بود، در طول حیات هنری‌اش آهنگ‌های فراوانی ساخت و خواند که در این میان می‌توان به آلبوم‌هایی چون حرف‌ها (مجموعه کارهای شهیدی در برنامه گل‌ها)، «در مدح علی (ع)»، «دوبیتی‌های باباطاهر»، «راز عود»، «عود من خداحافظ»، «گله دارم شتربانا»، «نگاه گرم تو»، «تنها بیا»، «بی‌تو به سر نمی‌شود»، «گل‌های تازه» و تصنیف‌هایی مانند «اون نگاه گرم تو»، «گریه را به مستی بهانه کردم» و «گریه کن که گر سیل خون گریی» اشاره کرد.

صاحب‌نظران و کارشناسان موسیقی قطعاتی چون «گریه را به مستی بهانه کردم» از عبدالوهاب شهیدی را در کنار ترانه‌هایی چون «مرا ببوس» حسن گلنراقی، «تو‌ ای پری کجایی» حسین قوامی، «ای ایران» و «الهه ناز» غلامحسین بنان، «روی برگی بنویسیم»، «چرا عاشق نباشم» و «مرحبا دل» اکبر گلپایگانی، «کهکشان» و «روزهای بی‌غروب» محمدنوری و «مرغ سحر»، «بیداد» ، «آستان جانان» و «ایران ای سرای امید» از محمدرضا شجریان، قله‌هایی در موسیقی ایران می‌دانند که قطعا تا ابد در سینه ملت ایران باقی و جاوید خواهند ماند.

سکوت

بعد از انقلاب، عبدالوهاب شهیدی نیز مانند بسیاری از موزیسین‌ها و خوانندگان کم‌کار شد. او که به گزارش روزنامه اطلاعات در تاریخ ۱۱ تیر ۱۳۵۸ توسط دادگاه انقلاب اصفهان به چهار ماه حبس تأدیبی محکوم شده بود، با اینکه در دفاع، خود را هنرمندی مردمی نامید که جز مولای متقیان علی(ع) هرگز مدیحه‌سرای کسی نبوده، اما پس از آن عملا برای همیشه از فعالیت در عرصهٔ موسیقی کنار ماند. این در واقع پایان راه هنرمندی بود که با بزرگانی چون جلیل شهناز، فرامرز پایور، پرویز یاحقی، جواد معروفی، علی‌اصغر بهاری، حسین تهرانی، رحمت‌الله بدیعی، حسن ناهید، محمدرضا شجریان و محمد اسماعیلی هم همکاری داشته و بارها‌وبارها مورد تأیید و ستایش بزرگان دنیای هنر قرار گرفته بود.

از نگاه دیگران

محمدرضا شجریان، استاد آواز ایران که در توصیف جایگاه هنری عبدالوهاب شهیدی او را «بزرگ‌مرد هنر آواز ایران» خطاب می‌کرد، در جشن یازدهم خانه موسیقی عبدالوهاب شهیدی را عمیقا ستایش کرده بود: «او بزرگ‌مرد هنر آواز ایران است و سالیان درازی است که دستش را بوسیده‌ام و در حضور او کُرنش کردم و هیچگاه به خود اجازه ندادم که در حضور او عرض هنر کنم و از این بابت که من آمده‌ام جایزه او را تقدیم کنم متأسفم، استاد مرا ببخش و من در اندازه‌ای نیستم که جایزه شما را بدهم». استاد شجریان همچنین درباره او گفته بود: «شهیدی همواره یک اعتبار و منش بزرگوارانه و انسانی در موسیقی ما بوده و هست، هر جا که شهیدی بود بالاترین عنوان هنر را داشت؛ چه در جشن هنر، چه در گل‌ها و چه در دیگر محافل هنری».

هوشنگ ابتهاج نیز که در هنرشناسی و جایگاه هنری‌اش تردیدی نیست، درباره‌‌ عبدالوهاب شهیدی گفته بود: «شهیدی همیشه برای من یک تصویر از آرزویی بود که درباره‌ٔ هنرمند داشتم. همیشه می‌توانستم به‌عنوان یک هنرمند به او تکیه کنم؛ به اخلاق هنری و به اخلاق انسانی‌اش».

از زبان خودش

 

عبدالوهاب شهیدی که دارای دو دکترای موسیقی درجه یک هنری؛ یکی برای ساز عود و دیگر برای آواز اصیلش بود؛ درباره خودش گفته: «زادگاه من، میمه اصفهان است و دوران دبستان را در این شهر گذراندم. پدرم میرزاحسن شهیدی ملقب به صدرالاسلام و متخلص به طوبی از نوادگان شهید ثانی بودند. از دوران کودکی به موسیقی علاقه‌مند بودم و گاهی اوقات با خود آواز خواندن را زمزمه می‌کردم پدرم هم من را تشویق می‌کرد و می‌گفت: «در چهره‌ات می‌بینم که در این زمینه موفق خواهی شد و باید مسیر موسیقی را ادامه بدهی!» ۱۴ سال سن داشتم که پدرم فوت کرد. در واقع پشتیبان و استادم را از دست دادم. پدرم از روحانیون بود و به موسیقی احاطه کامل داشت و من چندین آواز را نزد ایشان آموزش دیدم. بعد‌ها یعنی سال ۱۳۱۷ آموزگار شدم و بعد به نظام وظیفه پیوستم و در ارتش ماندگار شدم و در حال حاضر هم بازنشسته ارتش هستم. تمامی این اتفاقات تقدیر من بود. طبیعت، این مأموریت را بر عهده من گذاشته بود و از خود اختیاری نداشتم. آن روزها تمام وقتم را صرف آموختن و رفتن به تئاتر می‌کردم. من پیش از آنکه به‌ صورت جدی موسیقی را ادامه بدهم، به کار بازیگری تئاتر مشغول بودم و بعد از آشنایی با استاد مهرتاش، آموزش موسیقی را در محضر ایشان آموختم و به برنامه رادیویی گل‌ها وارد شدم و تعداد آثاری که از آن برنامه باقی مانده و آرشیو شده است ۷۰ درصد آن اجرای من بوده است اما بعد از انقلاب نه اجرایی داشتم و نه نوارکاستی منتشر کردم و بدون آنکه بخواهم خانه‌نشین شدم.»

 

 

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.