| فرزانه رسانه | کارشناسارشد روانشناسی |
چرا برخیاوقات افراد کارهایی انجام میدهند که اگر خودشان در آن موقعیتها قرار گیرند، شکوه و شکایت میکنند و از اینکه کسی آنها را درک نکرده است، ناراحت هستند؟ همسایهای که تا نیمههای شب بهخاطر مراسم عروسی دختر یا پسرشان مخل آسایش همسایگان میشود، استادی که بهخاطر چند دقیقه تأخیر دانشجو، او را از حضور در کلاس محروم میکند، کارفرمایی که نسبت به درخواست وام کارمندش بدقولی میکند، پدر یا مادری که بهخاطر نمره کم فرزندش، او را از تفریح یا بازی با دوستانش منع میکند، دزدی که پولهای فردی را که از بانک خارج میشود که ممکن است همه داراییاش بوده باشد سرقت میکند، میوهفروشی که کمفروشی میکند، قاضیای که با سوءنیت حکم صادر میکند و هزارانهزار مورد دیگری که ممکن است هر روز در جامعه ما اتفاق بیفتند، میتواند یک علت زیربنایی داشته باشد و آن نداشتن همدلی است. متاسفانه افراد در این مواقع با دیگران همدلی نمیکنند. بهطور دقیقتر یعنی از دریچه چشم دیگران بهمسائل نگاه نمیکنند. در همین مثالهای ذکر شده بیایید از جایگاه و موقعیت دیگری به این پیشامدها نگاه کنیم. تصور کنید یکی از همسایههای فردی که جشن عروسی گرفته فردای آن روز کنکور دکتری دارد و باید شب زود بخوابد تا برای امتحان فردا که خیلی هم برایش اهمیت دارد، آماده باشد. اگر فردی که به برگزاری جشن تا نیمههای شب ادامه میدهد، جای این شخص بود از این شرایط پیشآمده خوشحال بود؟ یا دانشجویی که بهخاطر نگهداری از پدر یا مادر پیرش تا دیروقت بیدار بوده و صبح در اتوبوس یا مترو خوابش برده و با قدری تأخیر به کلاس رسیده، اگر استادش میتوانست خودش را جای او بگذارد، آیا بازهم او را از کلاس محروم میکرد؟ کارمند سادهای که با دریافت حقوقثابت، بعد از مدتها پساندازکردن پول و قولدادن به خانمش که وسیلهای را برای خانه تهیه خواهد کرد و حالا با بدقولی رئیسش مواجه شده نیز همینطور است. اما چرا ما این توانایی را نداریم که در شرایط سخت، دیگران را درک کنیم یا بهتر است اینگونه مطرح کنیم که چه موانعی برای همدلیکردن وجود دارد؟ پاسخ این است که گاهی عدمتوانایی ما در مهار هیجانها، رفتار مناسب داشتن را از ما سلب میکند. برای مثال، خوشحالی، غمگینبودن، خشمگینشدن و سایر هیجانات وقتی بر ما غالب شوند، سطح شناختیمان که همان قدرت فکر کردن است را مغلوب میسازند. در آن صورت دیگر ما نمیتوانیم به دیگران و موقعیتی که دارند فکر کنیم. احساس خودبرتربینی یکی دیگر از موانع برای همدلیکردن است، وقتی که خودمان را برتر از دیگران بدانیم برای احساسات دیگران ارزش قایل نخواهیم بود و حق را به خودمان میدهیم که هر طور بخواهیم رفتار کنیم. در برخی مواقع عدم آگاهی از نحوه درست همدلی کردن و اینکه همدلی چیست، خود یک مانع است. اکثر افراد بهجای ابراز همدلی با فرد آسیبدیده همدردی میکنند.
همدردی درواقع همان هیجانی رفتار کردن در شرایط سخت است. مثلا وقتی فردی که برایمان مهم است در موقعیتی شکست خورده باشد و ناراحتی خود را با گریه کردن نشان دهد، اگر ما هم همراه او گریه کنیم، در این صورت با او همدردی کردهایم. همدلیکردن در بیشتر مواقع راهگشاست، اما با همدردی کاری از پیش نخواهیم برد، شاید تنها تسکین کوتاهمدتی در پی داشته باشد. قضاوتکردن درباره طرف مقابل، سرزنش یا تحقیرکردن، نصیحتکردن، راهکار دادن، احساس ترحم داشتن، بزرگنمایی یا کوچکشمردن مشکل، از موانع دیگر همدلیکردن هستند. درحقیقت همدلیکردن کاری سخت و نیازمند آگاهی از احساسات و ارزشهای خودمان است. هرچه بیشتر از احساسات و ارزشهای خودمان آگاه باشیم بهتر میتوانیم با افراد در موقعیتهای مختلف همدلی نشان دهیم. با همدلیکردن میتوانیم رفتارهای کمکرسانی و جامعهپسند داشته باشیم. وقتی افراد در جامعهای مهارت همدلیکردن داشته باشند، مشکلات آن جامعه بهنحو چشمگیری کاهش خواهد یافت. اگر موقع انجامدادن هر کاری یا هرگونه تصمیمگیری که بقیه افراد را تحتتأثیر قرار میدهد دیگران را در نظر بگیریم و با آنها همدلی کنیم، هرگز تصمیمی نخواهیم گرفت که موجبات نارضایتی دیگران را فراهم کند. برای همدلیکردن باید سعی کنیم شنونده خوبی باشیم و با شنیدن حرفهای طرف مقابل احساس پذیرفتهشدن را در او ایجاد کنیم. برای گوشدادنفعال لازم است که به حرفهای طرف مقابل دقت داشته باشیم و بر آنها متمرکز شویم. صداقت یا درواقع اصیل بودن در رابطه نیز از ضروریات همدلیکردن است. خودمان باشیم و واقعی رفتار کنیم و ریاکار نباشیم. بهطورکلی همدلیکردن یک مهارت است که میتوانیم با تمرینکردن آن را در خود پرورش دهیم. همدلیکردن در دین ما مسلمانان هم سفارش شده است. فرمایش مولایمان حضرت علی(ع) است که: آنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند و هر چه را که برای خود نمیپسندی برای دیگران نیز نپسند. این فرموده گواهی بر داشتن همدلی در روابط است. پیش از هر اقدامی لحظهای تأمل کنیم و خودمان را در شرایطی قرار دهیم که با عمل ما برای دیگران ایجاد میشود. با همدلیکردن میتوانیم روابط موثری برقرار کنیم که در آن هم خودمان راضی و احساس امنیت و شادی داشته باشیم و هم دیگران.