شیده لالمی | همهچیز از ظهر یک روز پنجشنبه شروع شد. ماموران آب و فاضلاب در حال کار بودند. با بیل و کلنگ خیابان مولوی تهران را میکندند تا چند روز دیگر ماشینهای صنعتی بیایند و لولههای فاضلاب را کار بگذارند و آنها هم چالههایی را که روی دست خیابانها گذاشتهاند پرکنند و بروند. مهسا، دانشجوی باستانشناسی از میدان اعدام که گذشت، چشمانش روی تلی از خاک که از زمین بیرون میریخت و روی هم انبار میشد، خیره ماند. انگار چیزی میدرخشد و زیر نور آفتاب تلالویی داشت، درخشندگیای. دستهایش خاک را زیر کرد با انگشتانی نیمه باز درست مثل الکی کوچک. روی همان دستهای دخترانه تکههای شکسته سفالهای لعابدار یکی یکی بیرون افتاد. چند هفته بعد باستانشناسان کارشان را در خیابان مولوی، همان جایی که قرار بود شبکه فاضلاب تهران اجرا شود، آغاز کردند، ابتدا تکه سفالها و ظروفی از دورههای قاجاری و صفوی از دل خاک بیرون زدند. دستهای جوینده لایههای خاک را که شکافتند آثاری از دورههای اسلامی هم نمایان شد. گورهایی از دوره قاجار را زیر خیابان مولوی پیدا کردند و در ادامه کاوشها به سنگفرشهایی از دوره قاجار رسیدند. اینها اما تمام ماجرا نبود. در یکی از روزها، همین چند روز پیش خاک را که آرامآرام کنار میزدند جمجمه یک انسان نمایان شد. جمجمهای که بالای سرش کاسهای بود شبیه همان کاسههایی که پیش از این باستانشناسان دیگری در چشمهعلی یافته بودند. ساعاتی بعد اسکلت کامل یک انسان در 5 و نیممتری زمین در خیابان مولوی تهران پدیدار شد. اسکلت، تصویر انسانی را نشان میداد که به صورت چمباتمه با زانوانی درهم کشیده شده و دستهای خمیده رو به آفتاب دفن شده بود. باستانشناسان میگویند انسانهای پیش از تاریخ را در چشمهعلی هم به همین شکل و با همین رسم به خاک میسپردند. یک روز پس از اعلام خبر کشف اسکلت انسانی متعلق به هزاره پنجم پیش از میلاد به کارگاه باستان شناسانی رفتیم که بیش از یک ماه است در خیابان مولوی و نواحی جنوبی آن لایه لایه خاک را کنارمیزنند تا شواهد جدیدی به تاریخ این شهر اضافه کنند. دکتر «محمد اسماعیل اسماعیلی جلودار»، سرپرست گروه باستان شناسی و همکارش «فرشید مصدقی» ماجرای کشف شگفتانگیز اسکلتی که حالا «مصدقی» نام آن را گذاشته «مسافر چشمه علی».
آقای اسماعیلی جلودار خبر کشف اسکلت متعلق به هزاره پنجم میلاد بسیاری از
باستان شناسان و حتی علاقه مندان به تاریخ تهران را شگفت زده کرده است، این اسکلت را کی پیدا کردید؟
اسماعیلی جلودار: کاوشهای باستان شناسی ما در بخشی از بافت تاریخی تهران از اواخر آبان ماه امسال آغاز شده است. بعد از اینکه قرار شد در این منطقه کاوشی انجام شود تیم مجربی از باستان شناسان را تشکیل دادیم و ترانشه ای را باز کردیم. در ابتدای کاوشها آثاری به دست آمد که عمدتا مربوط به دورههای صفوی و قاجار بود. البته در حفاریهایی که شرکت آب و فاضلاب پیش از آغاز عملیات باستان شناسی انجام داده بود تکه سفالها و آثار دیگری بیشتر و متنوع تری وجود داشت. آنها را هم بررسی کردیم و مشخص شد که این سفالها متعلق به دورانی از تاریخ گذشته شهر تهران در فاصله سدههای نهم تا سیزدهم هجری است. اما در میان آنها چند تکه سفالِ پیش از تاریخ پیدا کردیم که مشابه سفالهای چشمه علی ری بود و فکر کردیم این موضوع اتفاقی نیست و در نهایت کاوشهای بعدی ما را به آن اسکلت هزاره پنجم پیش از میلاد رساند.
نگفتید که اسکلت را کی پیدا کردید؟
اسماعیلی جلودار: حدود یک هفته قبل.
و به اولین نفری که خبردادید چه کسی بود؟
اسماعیلی جلودار: اولین خبر را به پژوهشگاه
باستان شناسی و پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، آقای بهشتی دادیم.
شنیده ام دختر جوانی در آغاز این پروژه که حالا به این نتیجه رسیده نقش داشته و تکه سفالی را پیدا کرده است و همان تکه سفال پای باستان شناسان را به این محدوده باز کرده است؟
اسماعیلی جلودار : بله همینطور است. ماجرا به پنجشنبة آخر آبان ماه باز میگردد. یکی از دانشجویان ما خانم وهابی هنگام عبور از میدان محمدیة یا اعدام متوجه میشود روی بقایای خاکی که در این میدان وجود دارد بقایای سفالی و آجر و کاشی وجود دارد. ایشان همان موقع که این آثار را دیده بود با من تماس گرفته بود و من متوجه نشده بودم تا اینکه دیدم 20 تماس ناموفق دارم. نگران شدم که مبادا اتفاقی افتاده باشد و وقتی تماس گرفتم و فهمیدم ماجرا از چه قرار است با یکی از همکاران پژوهشکدة باستان شناسی تماس گرفتم و بعد موضوع را به آقای مصدقی منعکس کردم و ایشان گزارشی مستند تهیه کرد .با شروع کار میدانی دانشجویان را مامور سرند خاکهای خروجی از گودالهایی کردم که شرکت فاضلاب حفر کرده بود. جلساتی هم با مسئولان شرکت مذکور برای پشتیبانی لازم برگزار شد. حفرایت متوقف و گروه
باستانشناسی در منطقه مستقر شدیم.
دانشجویی که آن سفالها را دیده بود متوجه شده بود که آنها تاریخی هستند یا بر سر اتفاق به شما گفتند ؟
اسماعیلی جلودار : بله میدانست که این سفالها تاریخی هستند. او درس این کار را خوانده است.
به شما گفتند که حدس میزنند متعلق به چه دوره ای باشد؟
اسماعیلی جلودار : ایشان پای تلفن خیلی هیجان زده بودند. از نوع هیجانهای پویایی که در دانشجویان علاقهمند وجود دارد. خودشان میگفتند اینها باید بررسی شود اما برداشت اولیهشان این بود که این سفالها به دوره اسلامی تعلق دارد.
شرکت آب و فاضلاب بلافاصله کار را متوقف کرد؟
اسماعیلی جلودار: آنها موافق کار ما بودند اما از کم وکیف آن و ضرورتهایش خبر نداشتند. به هر حال در این مورد میراث فرهنگی استان تهران و پژوهشکده باستان شناسی و همچنین یگان حفاظت میراث فرهنگی وارد ماجرا شدند. ما دو راه داشتیم یا باید کار را متوقف میکردیم یا اینکه با نظارت ما کار پیش میرفت. ما در نقاطی که آثار تاریخی در آنها مشاهده شده بود کار را متوقف کردیم و بقیه کار را به این شرط اجازه دادیم که کار حفاری شبکه فاضلاب با حضور و نظارت باستان شناسان پیش برود و هر جایی که به آثاری بر میخوردیم. کار را متوقف میکردیم و ترانشه را باز میکردیم و کار تحقیقاتی را پیش میبردیم.
تیم شما چند نفره بود؟
اسماعیلی جلودار : ما 7 کارشناس فعال داریم و
3 کارشناس هم کارهای پشتیبانی ما را انجام میدهند. در واقع یک تیم 10 نفره هستیم. ضمن اینکه با توجه به موادی که به دست آوردیم با بخشهای دیگری ارتباط میگیریم که برای بررسی دی.ان.ای و انگل شناسی و ... اقدام شود و این اقدامات پژوهشی را به مرور انجام خواهیم داد.
شما وقتی شروع کردید به کاوش و ترانشه را باز کردید دقیقا با عبور از لایههای خاک چه آثاری از چه دورههایی کشف کردید؟
اسماعیلی جلودار: ببینید بخشی از آثار را در اثر حفاری شرکت آب و فاضلاب بیرون آمده بود که آنها را ساماندهی کردیم بعد با مشاهده دیوارههایی که در آنها آثار فرهنگی و تاریخی وجود داشت، ترانشههایی را باز کردیم و مواد فرهنگی و لایهها را مستندسازی کردیم. علاوه بر این در جاهایی مشخص گمانه زنی کردیم و ترانشههای جدیدی باز کردیم البته زندگی روزمره شهری خیلی به ما فشار میآورد. کسبه ابتدا فکر میکردند اینجا گنج وجود دارد اما ما محیط و نحوة کارمان را به روی مردم باز گذاشتیم که آنها بیایند ببیند به نوعی یک آموزش فرهنگی در منطقه پیرامونی اتفاق افتاد.
گفتید در کاوشها آثار مختلفی به دست آوردید این آثار متعلق به چه دورههایی است؟
اسماعیلی جلودار : ما در بررسی ها، پیگردیها و گمانهزنی هایمان مواد فرهنگی دیگری هم کشف کردیم مثلا به صورت محدود تکه سفالهایی را که مربوط به عصر آهن است به دست آوریم اما چون این آثار در لایه رسوبی به دست آمده متوجه نشدیم که اینها دقیقا جایشان اینجا بوده یا به اینجا منتقل شده اند. اما مشخصا سفالها از نوع سفال خاکستری براق و قرمز براق هستند که از شواهد شناخته شده عصر آهن هستند. مقدار کمی از آثاری که به دست آوردیم مربوط به دوره ایلخانی، مقداری مربوط به دوره صفویه و بیشترین مقدار هم طبیعتا مربوط به دوره قاجار است.
مشخص است که این تعداد سفال چطور آنجا قرار گرفته است؟
اسماعیلی جلودار : آثار مربوط به عصر آهن در بستر رسوبی است که اصلا نمی توانیم در مورد آن اظهار نظر کنیم باید کاوشها ادامه پیدا کنند تا در این باره نظر بدهیم. درباره آثار دوره اسلامی دست ما بازتر است. در آنجا شواهد متعددی از اینکه فعالیت صنعتی مربوط به سفال میبینیم.
یعنی مثلا یک کارگاه سفال اینجا وجود داشته است؟
اسماعیلی جلودار : بله. در جنوب غرب این منطقه در دوره قاجار محله ای صنعتی وجود داشت که اکنون آثاری از آن نمی بینیم اما شواهد ساخت و پخت سفال به صورت تکه سفالهای گوناگون ساده، منقوش و لعابدار را به همراه سه پایههای سفالی مخصوص پخت سفال در کوره را
یافته ایم. سربارههای کورهها را داریم و در کنار آن سایر مواد فرهنگی مثل پیهسوزهای دو طبقه لعابداری که نوع سفالی جالبی هست و اشیای استخوانی هست. چیزی که در این جا با آن زیاد برخورد کردیم تدفینهای دوره قاجار یا اواخر دوره قاجار است با توجه به اینکه این منطقه قبرستانی کهنه در دوره قاجار بوده زیر این خیابان در عمق یک متری آثار زیادی از قبرهای قاجاری داریم.
اسکلتی هم پیدا کردید در این قبرها؟
اسماعیلی جلودار : بله در یکی از قبرها اسکلت قاجاری پیدا کردیم که رو به قبله تدفین شده بود و رویش سنگ لحد آجری بود اما از سنگ قبر بی اطلاعیم.
پس در این محدوده قبرهای دیگری هم هست؟
اسماعیلی جلودار : بله اینجا گورستان کهنه بوده است و همین بقعه قبرآقا هم در میانه آن گورها قرار داشته است .
مردم هم میگویند هنگام ساختمان سازی به این گورها رسیده اند.
انتظار داشتید در این دوره از کاوشها یک اسکلت پیش از تاریخ پیدا کنید؟
اسماعیلی جلودار: به دلیل آن تکه سفال پیش از تاریخ این احتمال را میدادیم که به آثار پیش از تاریخ برسیم ولی اینکه به اسکلت پیش از تاریخ برسیم نه. چنین پیش بینی نداشتیم. این اسکلت را در عمق 5/5 متری زمین کشف کردیم.
و به محض اینکه روی اسکلت باز شد شما متوجه شدید که این پیکره انسانی از هزاران سال پیش است.
اسماعیلی جلودار: بله متوجه شدیم این شناسههایی دارد که آقای مصدقی دقیق تر درباره آن توضیح میدهند.
فرشید مصدقی: نوع تدفین این اسکلت و همچنین آثار همجوار و اشیای همراه با آن نشان میدهد که ما با تدفینی ِ پیش از تاریخی مواجهیم. پیش از این تدفینهایی در چشمه علی شهرری کشف شده بود که در آن مردگان را به همین شکل دفن کرده بودند.
به چه شکلی آنها را دفن میکردند؟
فرشید مصدقی: به شکل چمباتمه یا با دستها و پاهای جمع شده رو به آفتاب و معمولاً با ظرف یا اشیایی تدفینی.
شاید برای خیلی ها باور پذیر نبود که در تهران اثری با این قدمت تاریخی پیدا شود ولو اینکه نهایتا تاریخ تهران را بر اساس کاوش های قیطریه تا سه هزار سال برآورد می کردند، شما انتظار داشتید در محدوده شهری تهران چنین اثری آن هم متعلق به هزاره پنجم میلاد پیدا کنید؟
فرشید مصدقی: برای ما دور از ذهن نبود. این سومین حفاری من در منطقه بازار تهران است. قبلا در مسجد جامع تهران و کوچه ارامنه گمانه زنیها و کاوشهایی انجام داده ام و همیشه با توجه به گرایش ام به دوره پیش از تاریخ دنبال چنین شواهدی
بودهام اما اولین بار در اینجا موفق به کشف آثار پیش از تاریخی شده ایم. اصولا شناخت ما از تهران شناختی تاریخی است که آنهم عمدتا به موضوع پایتخت شدن این شهر از دوره
آغا محمدخان قاجار باز میگردد و پیش از آن آثار و شواهد از قرن نهم در مسجد جامع تهران و امامزاده زید وجود دارد. عقب تر که برویم به دوره ای از صفوی به روایتهایی از توجه شاهان صفوی به تهران و ساخت برج و بارو در این شهر بر میخوریم. از نظر باستان شناسی مهمترین مدرک پیش از تاریخی ما در محدودة شهری تهران به کاوش در تپههای قیطریه به سرپرستی شادروان سیف الله کامبخش فرد کاوشهایی مربوط میشود. در آنجا گورستانی از عصر آهن شناسایی شده که قدمتی سه هزارساله دارد. اما آثاری فعلی ما در جنوب خیابان مولوی بقایای تدفینی از هزاره پنجم قبل از میلاد را مینمایاند. ظرف سفالی همراه تدفین از نظر شکل، ساخت، پخت و تزئین مشابه سفالهای چشمه علی ری و دورة دوم تپه سیلک کاشان است.
ممکن است که بدن این فرد در اثر حوادثی مثل سیل یا به صورت تصادفی به اینجا منتقل شده باشد؟
فرشید مصدقی: نه تصادفی درکار نیست این انسان به حتم در گذشته فوت کرده و به شکل خاصی که در زمان او رسم دوره بوده تدفین شده و ظرفی هم با توجه به اعتقاد آنها در مورد زندگی پس از مرگ بالای سرش قرار دادند. در این ظرف ما چیزی پیدا نکردیم اما خاکش را برای آزمایش نمونه برداری کردیم. یکی از نکات مهم این کشف جدید آن است که اکنون برای تمام تک نمونه سفالهای دوره چشمه علی در شهر تهران بستری مکانی یافته ایم که موقعیت کلی یک استقرار پیش از تاریخی را به ما نشان میدهد. دوره ای که اسکلت در زمان حیاتش در آن زندگی میکرده به دوره روستا نشینی موسوم است.
دوره ای که انسان این قابلیت را پیدا کرده بود گیاهان را اهلی کند و بعضی حیوانات را رام کند و از آنها در زندگی استفاده کند. این دوره با توجه به آثاری که در شهر ری و کاشان کشف شده یک سری نظامات پیچیده اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را به همراه دارد که باستان شناسان هنوز به طور کامل آنها را کشف نکرده اند.
شما در کنار این اسکلت یک کاسه سفلی با مشخصه سفال های چشمه علی پیدا کرده اید. آیا این میتواند نشان دهنده ارتباط بین ساکنان چشمه علی و ساکنان این نقطه از تهران باشد؟
فرشید مصدقی: باروی جنوبی حصار تهران در دوران صفوی در خیابان مولوی امروزی قرار داشت. در دوره قاجار این بارو به دلیل تبدیل تهران به پایتخت و مرکزیت سیاسی تخریب میشود و باروی جدید در محلی که امروزه خیابان شوش است ساخته میشود. حد فاصل باروی قدیم و جدید به توسعه شهرنشینی اختصاص پیدا میکند. بازار حضرتی که از شمال به جنوب به خیابان مولوی وارد میشود در واقع دروازه
شاه عبدالعظیم حصار قدیم تهران است. نام بازار حضرتی را از همین حضرت شاهزاده عبدالعظیم برگرفته اند. چون این دروازه رو به اصفهان نیز داشته به آن دروازه اصفهان هم میگفتند. بنابراین مسیری که الان در آن هستیم یک مسیر ارتباطی شمال به جنوب است. با توجه به کشف تدفین و به احتمال قوی سکونتگاه پیش از تاریخی در جنوب خیابان مولوی و شواهد باستان شناختی مشابه با چشمه علی میتوان برای این مسیر سابقه ای بسیار کهنتر در نظر گرفت و از ارتباط چشمه علی با استقرارگاه تازه کشف شده در جنوب خیابان مولوی سخن گفت. فاصله چشمه علی تا اینجا به خط مستقیم 7 کیلومتر است. در چنین فاصله ای وجود مبادلات پیش از تاریخی بین دو محوطه باستانی آنهم بدون عارضه و مانع مهم جغرافیایی مسلم است. بنابراین من نام تدفین پیش از تاریخی جنوب بازار تهران را «مسافر چشمه علی » گذاشته ام. بدون اینکه از حرف اضافه «از» یا «به» در ترکیب آن استفاده کنم.