| محمدحسن شهسواری|
... حتی درد هم، وقتی کهنه شود صمیمی میشود. مثل یک دوست نچسب و دلآزار که بالاخره به بودنش عادت میکنی و اگر یک روز نبینیاش سراغش را میگیری. دلتنگی...!
...جهنم وقتی است که فرق نمیکند پدر باشی یا بچه، وقتی که دیگر نتوانی جانت را برای آن دیگری بدهی...!
... وقتی سادهدلانه و بیخبر گمان میكنی زندگی تا ابد بر همان مدار سابق میچرخد، یك تندباد، یك زلزله یا سونامی میآید و... چقدر ما انسانها معصومیم و چقدر بدبخت و مستحق ترحم. گمان كنم وقتی خدا ما را تماشا میكند كه چطور سادهدلانه به ابدیت، به ابدیبودن بعضی چیزها معتقدیم، گریهاش میگیرد. حتی دلش نمیآید گوشمان را بگیرد و بگوید الاغ، یواشتر...!
برگرفته از کتاب
«میم عزیز»