دکتر میگوید به این سایت یک سر بزن تا مشکلت حل شود. میروم سراغ سایت. پرسش اولیه این است: آیا تاكنون برای انتخاب مکان مناسب برای قرارهای کاری، دونفره، دوستانه یا خانوادگی دچار سردرگمی شدهاید؟ آیا بهدنبال یک مکان خاص یا یک نوع تفریح خاص بودهاید؟ آیا مشغلههای کاری فرصت برنامهریزی برای اوقات فراغت را از شما گرفته است؟ و من ماندهام که آیا دکتر دانسته است که کمبود ما در زندگی تفریح است. امروزه اما انواع سایتها و اطلاعات آنلاین وجود دارد که کجا باید تفریح کرد!
راستی آخرین بار که تفریح خانوادگی را تجربه کردید کی بود؟ چه کار کردید؟ اصلا برنامهای برای لذت بردن از اوقاتتان کنار خانواده دارید؟ اگر اینطور نیست باید بدانید و آگاه باشید که کارشناسان نسبت به سردی روابط خانوادگی شما هشدار میدهند. شاید خیال میکنید تفریح کردن نمیتواند آنقدرها هم مهم باشد و اصلا اهمیتی ندارد که مدتهاست در جمع خانواده از فعالیتی سرگرمکننده لذت نبردهاید یا آخرین خاطرههایتان از یک سرگرمی خانوادگی شاد مربوط به سالها پیش است اما برخلاف باور شما، به اعتقاد جامعهشناسان و روانشناسان، تفریحهای خانوادگی سهم بسیار مهمی در حفظ سلامت روانی اعضای خانواده، کاهش تنش و افزایش سطح موفقیت آنها جنبههای گوناگون دارد و از شدت آسیبهای اجتماعی میکاهد.
بهاعتقاد دکتر ناصر فکوهی مهمترین کارکرد تفریح کمک به بازتولید زندگی در ابعاد سالم و غیرآسیبشناختی آن است. به عبارت دیگر اگر گروههای اجتماعی یا افراد از تفریح و آنچه به صورت عام به آن سرگرمی گفته میشود محروم شوند، این امر بیشک در کوتاهمدت و درازمدت زندگی آنها را به نحوی از انحا و شاید بتوان گفت به ضرورت به سوی آسیبزدگی؛ یعنی بیمارگونگی میبرد. این بیماریها میتوانند از اختلالات عصبی ساده و جزیی تا بیماریهای روانی و روان - کالبدی سخت در طیفی بسیار متنوع قرار بگیرند و در چرخههای باطل از سطح فرد به سطح جامعه منتقل شده و خود را در قالب تنشها، هیجانها و آسیبهای کمابیش سخت اجتماعی نیز بروز دهند. کالبد فردی یا جمعی که از تفریح محروم شود؛ یعنی تنها وادار به کار کردن و استراحتها و انجام ضرورتهای بیولوژیک بدنی شود، کالبدی که نتواند آزادی را در قالبهای ذهنی (ولو خیالین) و رفتاری تجربه کند، در زیر فشاری قرار میگیرد که هر چند ممکن است در کوتاهمدت آن را با ابزارهای الزام و کنترل اجتماعی حفظ کرد، اما در میانمدت و دراز مدت، نوعی انرژی منفی در خود ذخیره کرده و در لحظهای بیشک منفجر خواهد شد. هر اندازه میزان فشار و مدت زمان اعمال آن بیشتر باشد، در لحظه انفجار تخریب بیشتری اتفاق خواهد افتاد. این چیزی است که تقریبا پس از فروپاشی تمام رژیمهای توتالیتر شاهدش بودهایم و امری است به شدت زیانبار که در حد امکان باید از آن پرهیز کرد.
اما چه شده است که در جامعه امروزی ما، اثری از تفریحکردن نیست. حالا تفریح برخی شده فقط وایبر و فضای مجازی، تفریح برخی ماشینسواری و دوردور کردن، تفریح برخی فقط تماشای تلویزیون، برخی کافهنشینی و...
چرا تفریح از جامعه ایرانی رخت بر بسته است. لابد اولین حرف این است: تفریح گران است. سوار یک تاکسی که میشوی تا برسی به پارک باید کلی هزینه کنی. نان و پنیر هم اگر بخواهد غذای پیک نیکت باشد و... بله، در جامعهای که قیمتهای گزافی برای تفریح انسانها بر ایشان تحمیل شود، تفریح، لوکس و گرانقیمت میشود. اما تفریح ارزان هم میتواند در دسترس باشد. ضمن آنکه تفریح باید از سمت تفریح یکنفره به سمت تفریح با جمع و خانواده شتاب بگیرد. والا تبدیل به تفریح شدن کتاب خواندن و موسیقی گوشکردن ارزان است اما شور و نشاط اجتماعی را در پی نمیآورد... اما ریشه تکمحوریشدن ارتباطات و محدودشدن آن به اعضای درجه اول یک خانواده در کجاست؟ این روزها تغییرات سبک زندگی در سایه تحول دنیای ارتباطات، تحولات اجتماعی و اقتصادی منجر به آن شده است که شکاف عمیقی میان علایق و ذائقه نسلها ایجاد شود. چراکه مفهوم خانوادههایی که به شکل کلونی و بسیار بزرگ بودند در تهران و کلانشهرهای بزرگ کشورمان کاملا متحول شده و به خانوادههای 3 یا حداکثر 4 نفره تغییر پیدا کرده است. دیگر نه از حیاطهای فراخ خبری هست و نه از حوض آب و نه...
در قدیم الگوی واقعی و درست تفریح در جامعه ما از دل ارتباطات خانوادگی و فامیلی شکل میگرفته و هدایت میشده است، اما امروزه نهتنها ارتباطات فامیلی قوی نیست، بلکه شکل و سبک زندگی امروزی نیز شرایطی را از نظر فکری پدیده آورده که در بسیاری موارد، خانوادهها هیچ خانوادهای را هموزن خود پیدا نمیکنند تا تمایل به برقراری ارتباط با آنها داشته باشند. خانوادهها گاه اصلا زمانی را برای ارزیابی خود پیدا نمیکنند. گاه اعضای خانواده حتی در میانوعدهای خود را در کانون خانواده نمییابند.
دیدارهای خانوادگی از قدیم اساس نوعی تفریح سالم بوده است اما در شهری که برای رسیدن به خانواده موردنظر خود باید مناسبات متعددی را چید و زمان متنوعی را در اختیار داشت، این امر قدری ناخوشایند دیده میشود. اصولا تفریح بخشی از زمان اوقات فراغت را گرفته و اگر اوقات فراغت به تنهایی سپری میشود، تفریح نیز بخشی از آن محسوب میشود. اما واقعیت آن است که اگر بناست تفریح به اسباب نشاط و شادمانی افراد تبدیل شود و از دل آن فردی متحول و شادمانه وارد اجتماع شود، باید سمت و سوی تفریح را به سمت درست آن هدایت کرد.
این روزها اگر چه باید راههایی برای تفریح ارزانتر پیدا کرد، اما این ارزانی نباید تحمیل بر فردی تفریحکردن آدمیان شود. تفریحات سالم، همچنان تفریحات خانوادگیاند. کافی است بروید بالای پشتبام و با اهالی خانه 20سوالی بازی کنید. کافی است بروید آنسوتر وگرگم به هوا...
بحران تفریح، یک بحران اجتماعی است. اما جامعهشناسان چه فکری به حال آن کردهاند؟ سیاستگذاران چه؟ و شما؟