شماره ۴۷۳ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۲۲ دي
صفحه را ببند
داوطلبي از فرانچسكو تا كيانوش

سعید  اصغرزاده

فرانچسکو رزی، براي خيلي‌ها آمدنش راهگشا بود و حالا رفته است! راستش در جهان معاصر، كارگردان‌ها، اولين داوطلب‌هاي كشف واقعيتند. گاه آنها با بازنمايي حوادث، توان لايه‌برداري از آنچه را كه پنهان مي‌شود، دارند. آنچنان كه گويي از ابتدا اين خود آنان بوده‌اند كه لايه‌هايي را به قصد بر روي ماجرايي سرپوش نهاده‌اند. شايد برخي فيلم‌هاي وطني نيز بتوانند دليلي بر اين مدعاي من باشند. سينماي پيشگو و درد آشنايي كه بايستي بنا به دلايلي از صحبت در مورد آن حذر كرد؛ به‌عنوان نمونه فيلم «خانه پدري» آخرينش است! و مگر نه اين است كه داوطلبي و سنت داوطلبي، راهي است براي كشف و شهودي انساني و كشف راه درست. ما به هم كمك مي‌كنيم تا راهمان را پيدا كنيم. ما به هم كمك مي‌كنيم تا گم نشويم. ما به هم كمك مي‌كنيم تا حقيقت پنهان نماند. حقيقت ذات انساني. و فرانچسکو رزی كه ديروز مُرد يكي از اين كارگردانان داوطلب بود كه بسیاری از کارگردانان سینما از گوستا گاوراس و فرانسیس فورد کوپولا تا مارتین اسکورسیزی، اولیور استون و کن لوچ از او تأثیر پذیرفته‌اند.
حيفم مي‌آيد كه ننويسم فرانچسکو رزی با فیلم «سالواتوره جولیانو» به شهرت رسید. این فیلم درباره مرگ یک دزد سیسیلی است با سویه‌هایی داوطلبانه عدالتخواهي و با طرفداری از حقوق محرومان. فيلم به شیوه مستند داستانی ساخته شده. سالواتوره در زمان استانداری چزاره موری بر جزیره سیسیل به یک شورشی تبدیل شد و زندگی رابین هود گونه‌ای را پیش گرفت. داستان فیلم از زماني شروع می‌شود که جسد به گلوله بسته شده او در دهکده محل تولدش کشف می‌شود. جولیانو به دلیل همکاری وسیع با حكومت در عین این‌که شورشی بود از حمایت‌های افراد پر نفوذ دولتی برخوردار بود.
در فیلم به بخش‌هايی از دخالت‌های دولتی درباره زندگی جولیانو و همچنین دلایل کارآمد بودن جولیانو در مقابله با احزاب کمونیست و گروه‌های کارگری در سیسیل پرداخته می‌شود. در نهایت مرگ وی هم سرپوشی است بر جنایت بی‌رحمانه پورتلا دلا جینسترا که در آن طرفداران چپ‌گرا و کارگران سیسیلی توسط جولیانو و دار و دسته‌اش به گلوله بسته شدند تا جریان فعالیت کمونیستی برای همیشه در ایتالیا تعطیل شود. بله! جولیانو بیش از آن‌که مافیايی تلقی شود ضد بریگاد سرخی بود. (جالب است بدانيد كه 13‌سال پس از ترور آلدو مورو نخست‌وزير ايتاليا توسط بريگاد سرخ، فاش شد كه فرمانده بریگاد سرخ، عامل مستقیم سازمان سیا بوده است! بنابراين نه جوليانو خودش بوده و نه طرف مقابل او. آنها هر دو بازيچه بودند!)
مي‌بينيد چطور فرانچسكو رزي داوطلب مي‌شود تا نشان دهد آن كسي كه مردم فكر مي‌كنند داوطلب شده است تا به آنان كمك كند، داوطلبي برايش يك پوشش است و نه يك امر مقدس! جداي از مباحث سياسي مورد توجه رزي، دوست دارم به اين امر بپردازم كه ذات داوطلبي آنگاه اثرگذار و دايمي مي‌شود كه بر مبناي زيرساخت‌هاي درست و نيت اصلاح‌گرانه و در جهت اهداف متعالي باشد. والا داوطبي يك بازي است!
اما اين سوي دنيا! مي‌بينيد چگونه من داوطلب مي‌شوم تا از فرانچسكو بنويسم اما از كيانوش ننويسم. اما مگر نه اين است كه قسمتي از فرهنگ داوطلبي، داوطلب شدن براي حذف باورها و سنت‌هاي غلط است. و مگر خودسانسوري يك داوطلبي اجباري نيست كه گاه من و امثال من دچار آن مي‌شويم. و مگر حكايت خانه پدري جز اين است؟ عياري داوطلب شده است تا راز فرزندكشي را برملا سازد و مردم را داوطلبانه به پرهيز از هر خشونتي تحت عنوان هر پوششي دعوت كند.
براي اين‌كه يكطرفه به قاضي نروم، مطلبي را درخصوص خانه پدري، از سايت صراط نقل مي‌كنم كه شعارش اين است كه ما با هيچ‌كس عهد اخوت نبسته‌ايم: «اما این‌که کارگردانی پیدا شود و بخواهد با کنار گذاشتن آموزه‌های اخلاقی نماهایی را از فرزندکشی در فیلمش تصویرگری کند بی‌سابقه است. به همین یک دلیل هم که شده «خانه پدری» باید توقیف می‌شد. «خانه پدری» در اپیزود ابتدایی خود ماجرای قتل یک دختر جوان توسط پدر متشرعش را به تصویر می‌کشد؛ در این نما پدر نادان که در فیلم بی‌دلیل بر ایمانش تأکید می‌شود چنان با سنگ بر سر فرزندش می‌کوبد که انگاری درحال شکستن قند است! به دنبال این نما نیز تصویر زنده به گور کردن فرزند در زیرزمین خانه محل اقامت خانواده را می‌بینیم.»
مي‌بينيد كه نوشتن از رزي، مافيا، بريگاد سرخ، سيا و... به مراتب راحت‌تر است از نوشتن در مورد خانه پدري! شايد از همين روي است كه امروز داوطلب شدم از رزي بنويسم. كارگردان محبوبي كه نسل جوان شايد ندانند چرا محبوب است. شايد بعد از مرگ عياري در مورد او هم چنين چيزهايي بنويسم....


تعداد بازدید :  135