شماره ۴۷۲ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۲۱ دي
صفحه را ببند
سه نکته درباره طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر
نقش مغفول مردم در سیاست اجتماعی

مسعود رفیعی طالقانی  دبیر گروه طرح نو
[email protected]

کمتر از یک هفته قبل اگر شورای نگهبان طرح مجلس درخصوص حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر را تأیید می‌کرد، اکنون این طرح به صورت قانونی لازم الاجرا درآمده بود که کلیه دستگاه‌های حکومتی کشور موظف به اجرای آن بودند. اگرچه حالا این طرح با ایرادات بسیار از جانب شورای نگهبان رد و به مجلس بازگردانده شده اما با توجه به این‌که شماری از نمایندگان اصولگرای مجلس بر قانون شدن این طرح اصرار دارند و می‌خواهند هر طور که شده طرح خود را بار دیگر برای اخذ تأیید به شورای نگهبان بفرستند، ذکر چند نکته در نقد آن ضروری است.
1   افکار عمومی در ایران، مستعد ربط دادن چیزهای نامربوط به یکدیگر است. علت این امر البته ریشه در دهه‌ها و چه بسا تاریخ دیرپاتری در کشورما دارد. همان ریشه‌ها هستند که علت‌ها را ساخته و علت‌ها هم، معلول‌ها را می‌سازند. همین حالا به جرأت می‌توان گفت گسترش آموزش‌های اجتماعی و سیطره نیم‌بند نگاه منطقی در میان مردم ایران هم نتوانسته است این نگرش را دگرگونه کند. برای مثال وقتی هنوز هم بخش‌های قابل توجهی از مردم جامعه ما درگیر خرافه‌پرستی‌اند - یعنی منطق و علم و آگاهی را وانهاده‌اند - تا جایی که این کار صدای نهاد روحانیت را هم به‌عنوان نهاد متولی معنویات دینی درآورده، پس چه انتظاری می‌توان داشت که افکار عمومی در ربط دادن چیزهای نامربوط به یکدیگر، مستعد نباشد. در جامعه‌ای با چنین افکار عمومی‌ای، قانون شدن طرحی مثل حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر، حکم یک خودزنی را دارد. اما چرا؟
درست در بحبوحه اسیدپاشی‌های اصفهان که سرانجام هم هویدا نشد که کار چه کسانی بوده، زمزمه تصویب طرح حمایتی مجلس از آمران و ناهیان اجتماعی شنیده می‌شد. افکار عمومی هم که جریحه‌دار از وقایع اصفهان بود به سرعت اقدام به اسیدپاشی در شهر مذهبی اصفهان را متاثر از تلاش‌ها در مجلس برای تصویب این طرح قلمداد کرد. همان زمان فغان طراحان طرح بلند شد که این واکنش‌ها، عصبی و به دور از حقیقت هستند و کار، کار مغرضان است. فرض کنیم که برخی مغرض باشند و زمزمه را همان مغرضان آغاز کرده باشند اما وقتی زمزمه بدل به هیاهو شود، دیگر تنها پای عده‌ای غرض ورز در میان نیست. هیاهو را افکار عمومی است که می‌تواند به‌ راه بیندازد نه چند مغرض و عنصر ناشناس. با این حساب نماینده‌ای که در تصور خود می‌خواهد ابروی جامعه را اصلاح کند، چشم آن را کور می‌کند! به بیان دیگر وکلای مجلس که وظیفه ذاتی‌شان تصویب و گذراندن قوانینی برای آرامش و آسایش همین افکار عمومی است، کاری می‌کنند این هر دو - آسودگی و آرامش اجتماعی - در چشم برهم زدنی دود شوند و به هوا روند!
2 حالا که شورای نگهبان قانون اساسی ایرادات پرشماری را به طرح حمایت از آمران و ناهیان وارد دانسته، عمده طراحان طرح می‌گویند ما کلیات طرح را مورد حمایت داشته‌ایم و قبول می‌کنند که جزییات طرح با اشکالات فراوانی همراه بوده و هست. اول این‌که این نمایندگان مشخص نمی‌کنند در یک طرح بیست و چند بندی، تفکیک کلیات از جزییات چه معنایی دارد؟! این درحالی است که در حالت کلی جزییات هستند که کلیات را می‌سازند. باز می‌توان قبول کرد که در پدیدارهای بزرگ، تفکیک امر کلی از امر جزیی میسر و معقول باشد اما در یک طرح اجتماعی که سر و ته آن چند صفحه است، تفکیک این دو از هم کمی خنده‌آور است. هر بند طرح پر از اشکالات و ایراداتی است که هر کسی با کمترین دانش فقهی و حقوقی قادر خواهد بود این ایرادات را بازگو کند چه رسد به شورای نگهبان! طرحی که در گام نخست این همه ایراد فقهی و حقوقی دارد، معلوم است که با کمترین کار کارشناسی به مرحله تصویب رسیده است لذا اکنون اگر افکار عمومی بیش از پیش درگیر ماجرای این طرح شده باشد، چندان بیراهه نرفته است. نمایندگانی که خود معترفند کار کارشناسی چندانی روی طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر نکرده‌اند، به زبان بی‌زبانی می‌گویند که تصویب این طرح نوعی مقابله با سیاست فرهنگی، اجتماعی و انتظامی دولت یازدهم است .
3 تصویب و رد فعلی طرح آمران و ناهیان، بار دیگر ضرورت گفت‌وگو بر سر مسأله سیاست اجتماعی را در سپهر عمومی جامعه نمایان می‌کند که متاسفانه عمده بحث‌ها بر سر آن، فقط در ایام انتخابات در کشور رخ داده است. هنوز از خاطر نبرده‌ایم که محمود احمدی‌نژاد با یک جمله - واقعا مشکل کشور ما مدل موی جوان‌های ما است؟ - دست‌کم صدها‌ هزار و شاید چند‌میلیون رأی طبقه متوسط شهری را در کارزار انتخاباتی ‌سال 84 از آن خود کرد و پس از او اسفندیار رحم مشایی هم کوشید تا از رهگذر اجتماعی و فرهنگی افکار عمومی را به خود جلب کند.

مسأله اما در اینجاست که کشور ما طی سالیان متمادی درگیر سیاست‌گذاری اجتماعی یکسویه و بالا به پایینی بوده که شوربختانه اغلب جنبه‌ای ایدئولوژیک، هژمونیک و حکومتی داشته است. همین چندی پیش یک جامعه‌شناس صاحب‌نام به نگارنده این سطرها عنوان کرد که نگاه علمی کسانی چون او در نهادهایی مانند مجلس حتی به بازی هم گرفته نمی‌شود. این درحالی است که می‌دانیم یکی از نمودهای عینی دموکراسی یعنی تصمیم‌گیری مردم برای مردم، باید در سپهر اجتماعی جلوه کند. به بیان بهتر این مردم هستند که باید سیاست اجتماعی را رقم بزنند. حال مردمی که واکنش غریزی‌شان رویگردانی است، چطور ممکن است از قانونگذاری که خواسته یا ناخواسته، ممکن است به رواج تضاد و برخورد تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر کمک کند، حمایت کنند؟! تردید نمی‌توان کرد معروف و منکر از آن رو که اصطلاحات و اقداماتی
 تاویل پذیرند، پرداختن به آنها و شناسایی‌شان نیز با تاویل و خوانش هر کسی گره خورده است و لذا نمی‌توان در حمایت از خوانش و برداشتی که بی‌تردید شخصی است، قانونی جمعی تصویب کرد. مجلس را بیهوده خانه ملت نام ننهاده و نمی‌خوانند!


تعداد بازدید :  237