سوشیانس شجاعیفرد طنزنویس
[email protected]
شاید مهمترین خبر جهان در عرصه اقتصاد و صنعت و جامعه و زناشویی و اگر جلویش را نگیرم غیرزناشویی و سینمای خاک بر سری و حتی غیره، موضوع بیمیلی مردان ژاپنی برای ازدواج و فرزندآوری است! شانس هم نداریم که مرد ژاپنی بشویم! نه به خاطر اینکه سوشی بخوریم، نه به خاطر اینکه زنهایمان هی به ما تعظیم کنند، بلکه از این جهت که موضوع بیمیلی ما، نه مشکل خودمان و خانوادهیمان، بلکه مشکل اقتصاد جهانی شود!
قضیه از قرار است که مدتی است مردان ژاپنی طبیعتشان بهوت افسرده کرتاهه! یعنی میلی به جنس مخالف ندارند در نتیجه آمار ازدواج پایین آمده و به تبع آن نرخ فرزندآوری کم شده است. در نتیجه تعداد کسانی که کار و تولید انجام میدهند کم شده و تعداد کسانی که مفت مفت حقوق بازنشستگیشان را میگیرند زیاد شده است! حالا این اتفاق اگر در ایران بود مهم نبود! چون حقوق بازنشستگی آنقدر کم است که فشاری به اقتصاد نمیآورد! بازنشستگان شریف کشور هم که صدایشان به جایی نمیرسد، مینشینند در پارک و فحش میدهند که آن هم فشار نمیآورد! ولی ژاپن دومین اقتصاد مهم دنیاست! مثل چین کپیکار نیست، تکنولوژی تولید میکند، پس برای همه دنیا مهم است که مردان ژاپنی... چیز... مردان ژاپنی...ای بابا این هم سوژه بود من انتخاب کردم! خلاصه و سر بسته بگویم، اگر مردان ژاپنی در چندسال آینده میلشان افزایش پیدا نکند، اقتصاد دنیا میخوابد! یعنی بنده مطمئنم در تاریخ دنیا یک موضوع خصوصی آنقدر تبعات جهانی نداشت! حالا خود دانید! اگر میخواهید بدبخت نشوید هر کسی هر کاری میتواند باید برای اقتصاد جهانی بکند! این هم نظرات مردم:
بنده خودم شخصا حاضرم برم تابعیت ژاپن را قبول کنم و با تخصص و تجربه ناچیزی که دارم اقتصاد ژاپن را متحول کنم! البته باید بگویم اگر شما به چشم خوار مادری به زنان ژاپنی نگاه بکنید حتما به مردان ژاپنی حق میدهید که بیمیل باشند! بندگان خدا انگار موکت هستند! بنابر این دولتمردان ژاپن باید کمی به واردات جنسهای خوب و میلافزا از کشور دوست و برادر آمریکای جهانخوار، فکر کنند! اگر هم مشورتی خواستند باز بنده حاضرم مشاوره بدهم! از همان کشتی اول واردات، خودمان هم
جسیکا ماری را بهعنوان حقالمشاوره بر میداریم! جهنم از ضرر! آدم در کار نیک نباید به فکر خودش باشد که!
پویا: مردها دو دستهاند، یا اهل سانفرانسیسکو هستند یا اهل کیوتو!
رعنا: میگویند مردان و زنان ژاپنی نهایت کاری که میکنند این است که دو تا دو تا میروند پارک روی نیمکتهای پارک مینشینند، به هم میگویند: من تورو بیمیلم، توکیو؟!
میثم: یک راه حل هم این است که یک صفحهای در فیسبوک باز کنند و مشکلات بیمیلشان را آنجا بگویند! مثلا:
سوال: من یک مرد ژاپنی هستم که متاسفانه هیچ میلی به ازدواج ندارم. لطفا راهنمایی کنید چیکار کنم که به اقتصاد کشورم کمک کنم؟
و جوابها:
-کتابهای اقتصادی بخون، من کتاب سنگفرشهای هر خیابان از طلا هستند رو پیشنهاد میکنم!
-هاراگیری کن!
-هر ژاپنی باید ازدواج کنه و بچهدار بشه، باید میل داشته باشه. اگه خون سامورایی توی رگاته اینو شیر کن!
-میتونی هم بری چین کار کنی پول بفرستی برای خانوادهات توی ژاپن!
اسدا... میرزا: مومنت! واقعا مومنت! پس بگو مردهای ژاپنی هم به درد دوستعلی دچار شدند! خب تورهای مجانی بگذارند به آن شهر خوش آب و هوای آمریکا! البته اگر خیلی کار از کار گذشته باشه، دیگه فقط از شیرعلی قصاب و زنش میشه توقع کمک داشت.
عزیزسلطنه: خدا نکشدت اسدا...! ژاپنیها اگر یکی مثل تو داشتند که الان اقتصادشون اول بود!
دایی جان ناپلئون: خفه شید! شماها چی میفهمید اصالت خانوادگی و ملی چیه! شرافت ژاپنیها داره لکهدار میشه! اینها هم همه توطئه انگلیسهاست. شما اون نوکر هندیشون رو ببینید چطور لپلپ فلفل میخورند و بچه درست میکنند، بعد توی غذای ژاپنیها کافور میریزند! قاسم، اون آفتابه رو بذار دم موال!
مش قاسم: آقا دروغ چرا؟! تا قبر آ آ آ آ! ما خودمان که میلمان نمیکشد، ولی یک همشهری داشتیم که خیلی میلش میکشید مهاجرت کرد! میدانید که تمام زنهای ژاپون و چین و کره میمیرند برای مردهای غیاث آبادی!