واهب نصیری کارشناس اقتصادی
در گذشته نهچندان دور حضور بانکها در بازار سرمایه نوعی کمک و پشتیبانی از این بازار و سرمایهگذاری کلان اقتصادی تلقی میشد و بانکها و شرکتهای سرمایهگذاری وابسته به آنها در حضوری کامل و حمایتی و بعضا رقابتی با سایر بنگاههای مشابه به جمعآوری پراکنده سهام شرکتها در بورس اقدام و تلاش میکردند نقش بازارگردان بازار سرمایه در جهت منافع عمومی بهویژه سهامداران جزء را بازی کنند. این رفتار تا مدتها ادامه یافت تا اینکه با کمرنگ شدن نظارت از سوی مسئولان بازار پول مسیر و تفکر بانکها تغییر کرد و رفتار خود را در جهت منافع سازمانی تغییر دادند و با دسترسی به سهام مدیریتی قدرت مطلق ادارهکننده شرکتهای سودآور و ارزشمند بورسی شدند. درواقع بانکها با این اقدام به بخشی از سهام اکثریت صاحب قدرت تصمیمگیری در مجامع عادی و فوقالعاده و تعیین مدیران در این نوع بنگاهها دسترسی پیدا کردند و برای سودآوری بیشتر سهام شرکتها را به صورت رفت و برگشتی در بورس عرضه کرده و سود کلانی نیز از این محل بهدست آوردند.
مدیران منتخب در این شرکتها با پشتیبانی از منابع سرشار بانکی رفتارهای انحصاری صرفا در جهت خواسته بانکها در پیش گرفته و با نادیده گرفتن منافع ملی و مردمی و بعضا اختلال در بازار به سود کلانی دست مییافتند. در برخی موارد 80 تا 90درصد سود این شرکتها ناشی از این رویکرد بوده و در مقایسه با آن سود عملیاتی شرکت بسیار ناچیز شناسایی میشد که متاسفانه این رفتار از مدتها پیش در بازار سرمایه جاری است و با این رویکرد بیشترین قدرت تاثیرگذاری در شاخص بورس را بهدست آوردهاند. بهدنبال آن توان و قدرت سرمایهگذارهای جزء یا بنگاههای سرمایهگذاری خصوصی توان رقابت خود را عملا در چنین بازاری از دست دادهاند. حال چنانچه تصمیم بر آن است که بانکها از بنگاهداری خارج شوند، بازار نیازمند فضای ویژه و جدیدی است تا همسو با سیاستهای مدیریت اجرایی کشور و منافع ملی توانایی کافی برای اداره بازار را بهدست آورند تا سهام در اختیار بانکها در شرایط عادی و دور از هرگونه هیاهو و انتظار سودآوری گذشته به تدریج عرضه شود و از سوی دیگر نگاه بانکها در عرضه سهام نیز باید با تغییرات بنیادی در جهت حفظ منافع ملی تحقق یابد و مدیران بانکی با پذیرش اینکه در یکدهه گذشته رفتار مناسبی در بازار سرمایه نداشتهاند با اقدام شایسته فروش سهام به قیمتهای متعارف رفتار خود را از بانکمحوری به سمت خصوصیمحوری
تغییر دهند.
با خروج بانکها از بنگاهداری و دستیابی به منابع حاصل از فروش سهام قدرت مالی آنها نیز افزایش مییابد و با این نگرش رسالت اصلی بانکداری خود را در بازار پول با پشتیبانی کافی نشان میدهند. براین اساس بازار پولی که مدتها از ریل اصلی وظایف خود خارج و منحرف شده بود دوباره به ریل اصلی بازمیگردد. بانک مرکزی برای خروج بانکها از بنگاهداری یک فرصت 3ساله تعیین کرده که چنانچه بانکها در این رویکرد با مدیریت اجرایی کشور همراه شوند و در این دوره 3ساله اقدام به فروش سهام خود کنند، بازار سرمایه از رونق و شکوفایی قابلملاحظهای برخوردار میشود.