سعید اصغرزاده
مطبوعاتيها اگر داوطلب شوند و يكسال هزينههاي نمايشگاه مطبوعات را بخواهند وقف كنند يا خيرات يا بدهند بچههاي يتيم، يا آتش نزنند، چه ميشود؟ اين موضوعي است كه اين روزها گهگاه در صفحات دوستان در شبكههاي اجتماعي خودنمايي ميكند. علتش هم نه برگزاري بيبو و خاصيت نمايشگاه مطبوعات كه هزينههايي است كه به اسم نمايشگاه از هزينههاي فرهنگسازي جامعه كاسته ميشود. فكرش را بكنيد كه همين هزينه را بدهند به خريد نشريات تخصصي براي بچهها و دانشآموزان و .... حالا شما جشنوارههاي بيبو و بیخاصيت فيلم و كذا را هم به آن اضافه كنيد. در جشنواره فيلم چه اتفاقي ميافتد كه در طول سال نميافتد؟ ما چه براي عرضه كردن داريم كه در طول سال عرضه نميكنيم و در نمايشگاه و جشنواره عرضه ميكنيم؟ بليتهاي مجاني و ويآيپي و هداياي تمام جشنوارهها و نمايشگاهها هم كه براي اهالي مقننه و اجراييه و كذاست! و نه اهالي هنر و هنردوستان! راستي ما اگر نميتوانيم با مخاطبمان در طول 360 روز ارتباط بگيريم، يكدفعه معجزه ميشود و در طول 10روز ارتباط ميگيريم و براي يكسال دوپينگ ميكنيم؟
بله! دو، سه روزي است كه برای نخستینبار و طبق وعده قبلی معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد، هزینه برپایی نمایشگاه مطبوعات به تفکیک فعالیت و میزان هزینه منتشر شده كه عمل داوطلبانه خوبي در جهت شفافسازي است و بهوجود آوردن اين پرسش كه چرا؟ آخر برادر من، اين 2میلیارد و 394میلیون و 600هزار تومان و آن 566میلیون تومان درآمد حاصل از اجاره غرفههای نمایشگاه را به يك دردي ميزديد و درماني ميكرديد و... هرچند بهقول دوستي اگر براي هر نمايشگاه مصلي 702.4ميليون تومان ميگيرد، پس چرا تا بهحال ساخته نشده است؟ و نيروي انتظامي اگر و مخابرات اگر و البته بعضي صيغههاي ديگر مثل موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران! كه لابد نوش جانشان! از اسپانسر هم كه حتما خبري نيست! اسپانسر براي كار فرهنگي؟ پناه بر خدا؟ تا وقتي كه بودجه بيزبان هست، چه نياز كه مسئولان ارشاد بروند دنبال اسپانسر؟ همهچيز بايد دولتي اداره شود. با پول نفت! ليست را بخوانيد تا قدري من آرام شوم (هزينهها ميليون تومان است): اجاره مصلی بزرگ تهران: 702.4،غرفهبندی با سازههای پیشساخته: 187.2،اجرا و نظارت نقشهکشی و جانمایی غرفهها: 15.6،خدمات برق، مخابرات و خطوط ثابت تلفن: 48.8، تأمین اینترنت و خرید پهنای باند از مخابرات و امور فناوری اطلاعات: 73.2،خرید گازوئیل برای سیستم مرکزی گرمایش مصلی: 59.3،نیروهای خدماتی و امور نظافتی: 49.6،پذیرایی و خدمات مربوط به بازدیدکنندگان/ تغذیه کل نیروهای انسانی دستاندرکار: 75،حملونقل و تأمین ون و اتوبوس (ترابری عمومی): 16.4،بیمه مسئولیت و آتشسوزی: 12.4، آتشنشانی، اورژانس و فوریتهای پزشکی: 15،نیروی انتظامی: 40، ساخت میادین ستادی، اطلاعرسانی و استراحتگاهها و چاپ تابلوهای غرفهها: 29.5، اجاره تجهیزات نمایشگاهی موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران: 63.8، مؤسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران: 100.7، موسسه نشرآوران: 38.8، هزینه بخش بینالملل و میهمانان خارجی: 41،نیروی انسانی، اجرایی و ستادی (265نفر): 294.9، مساعدت به استانها برای حضور در نمایشگاه: 161.5، برگزاری نشستها، کارگاهها، پروژههای نظرسنجی و تحلیل دادهها: 43.8، تبلیغات محیطی شهری، شبستان، محوطه مصلی و چاپ کلیه بنرهای اطلاعرسانی: 47، طراحی و چاپ پوسترها و بروشورها و سایر امور چاپی: 25.3، افتتاحیه و اختتامیه: 24.6، محصولات فرهنگی تخصصی برای توزیع رایگان: 43.7، طراحی و اجرای نرمافزار سایت نمایشگاه و سامانههای مرتبط: 19، اطلاعرسانی، مستندسازی، تبلیغات غیرمحیطی: 46.9، ویژهنامههای روزانه (روزنامهها): 28، نمایشگاه عکس بینالمللی غزه (با احتساب خرید عکس از عکاسان غیرایرانی): 51.2، نمایشگاه دوسالانه عکس ورزشی: 10،پشتیبانی و تدارکات: 30
شايد مديرمسئول و سردبير محترم روزنامه و بسياري از دستاندركاران ديگر در نشريات و خبرگزاريها بر اين متن خرده گيرند و نمايشگاه را فرصت مناسبي ارزيابي كنند؛ شايد نمايشگاه را آخرين سنگر اطلاعرساني و گردش اطلاعات آزاد بدانند، شايد در نبود انجمن صنفي، كاركردهايي چون تعامل مثبت بين دستاندركاران به دور از فضاي سياسي و قضايي كارگشا و اميدبخش باشد، شايد عرصهاي براي رقابت حرفهاي ميبينندش، شايد تماس بيسانسور اهالي قلم با مردم و مخاطبان در صدر توجه است، شايد نمايشگاه استحكام بخش پايههاي دموكراسي است و... بله! اينان نيز حق دارند. به خواسته ايشان نيز احترام ميگذارم. شايد سوژه خوبي براي داوطلبي انتخاب نكردهام. عذر ميخواهم. مگر با 2ميليارد و 3ميليارد درد اين مردم نيازمند مساعدت، درمان ميشود. برويم كه جشنوارههاي فجر در راه است.