طرح نو| اشرف فیضنوروزی، اولین زنی است که رشته جنگلداری خوانده و از دانشگاه فارغالتحصیل شده است. خواندن رشتهای عجیب در آن سالها باعث میشود تا همه به او نگاه ویژهای داشته باشند. به کسی که در کرمانشاه به دنیا میآید اما علاقهاش به درختان او را راهی تهران میکند و سالیانسال فعالیتش را در حوزه جنگل ادامه میدهد. از گذشتهها که حرف میزند، به احساسش در آن سالها اشاره میکند که تا چه اندازه طبیعت برایش زنده بوده و نسبت به درختان احساس مسئولیت میکرده است. سال 42 که وارد دانشگاه میشود و بعد از فارغالتحصیلی به استخدام سازمان جنگل درمیآید و بعد از بازنشستگی هم بهعنوان مشاور فضای سبز در شهرداری مشغول به کار میشود. حضورش در همایش تجلیل از مهندس «کریم ساعی» فرصتی را فراهم میکند تا با او درباره حال و روز جنگلها حرف بزنیم و گوشههایی از 50سال فعالیت این بانوی 73 ساله را مرور کنیم.
شما عمده سالهای زندگیتان را روی بحث جنگلها و مراتع متمرکز کردهاید. باتوجهبه این تجربه وضع جنگلهای امروزی کشور را چطور ارزیابی میکنید؟
اگر در یک جمله بخواهم وضع جنگلها را امروز توصیف کنم باید بگویم حال جنگلها در کشورمان خوب نیست. جنگلها نصف شده است و این نشان میدهد سازمان جنگلها عملکرد ضعیفی داشتهاست. همهچیز به جلسات کاری ختم میشود و نهایتا تجلیلهایی که صورت میگیرد. من نمیخواهم بگویم تجلیل و یادبود از کسانی مثل مهندس ساعی کار اشتباهی است اما اگر خدمات ارزشمندی که امثال مهندس ساعی در زمان حیات انجام دادند ادامه نداشته باشد همهچیز رو به نابودی میرود. پس بهتر است به جای این همایشها کارهای جدیتری انجام دهیم.
در حال حاضر مهمترین مشکل در بحث جنگلها به چه قسمتی مربوط میشود؟
مهمترین مشکل ما، در بحث توسعه جنگلهاست. ما کشور ثروتمندی هستیم اما کمترین هزینه را برای توسعه و البته حفظ و نگهداری جنگلهایمان میکنیم. با توجه به خشک بودن کشور، این بیتوجهی میتواند یک بحران جدی به همراه داشته باشد. غیر از شمال ایران، ما جنگلهای زیاد دیگری نداریم. این ضعف باعث میشود در همه جای کشور نهال بکاریم اما این اتفاق عملا نمیافتد. یک زمانی در کرج بزرگترین نهالستان کشور وجود داشت اما سالهاست که این نهالستان تبدیل به متروکه شده. وقتی نهال نداشته باشیم از کجا قرار است جنگل ایجاد کنیم؟ سالهای زیادی است که تلاش میشود مسئولان را متقاعد کنیم تا اعتباراتی را صرف جنگل کنند اما همهچیز ناتمام باقی میماند و کاری از پیش نمیرود.
در بحث حفاظت از جنگلها، «انجیاو» و نهادی هم به صورت جدی فعالیت دارد؟
واقعیت این است که «انجیاو»ها نتوانستند به صورت جدی در این زمینه فعالیت کنند. شاید تنها نهادی که به صورت جدی روی این بحث متمرکز است «جامعه جنگلبانی» باشد که همکاران قدیمی و اساتید این حوزه آن را تشکیل دادهاند و تلاش میکنند تا روی بحث جنگل به صورت اصولیتر و عملیاتی کار کنند. یک انجمن جنگلبانی هم در دانشگاه وجود دارد که فعالیت چندانی ندارد. نهایتا به کارهایی مثل پاکسازی طبیعت بسنده میکنند و بروشورهایی را برای فرهنگسازی فراهم میکنند. فعالیتهای جدی نیاز به اعتبار دارد و «انجیاو»ها معمولا نو پا هستند و به رسمیت شناخته نمیشوند و نمیتوانند اعتبار لازم را داشته باشند. ضمن اینکه حفاظت از جنگلها نیاز به یک عزم جدی دارد و همه مردم باید در آن دخیل باشند.
شما در دوران فعالیتتان در سازمان، به صورت عملی هم وارد کار جنگل شدید؟
من سالهای زیادی بهعنوان ناظر طرح جامعه جنگلهای شمال، حکم داشتم و بهطور مستقیم ناظر فعالیتهای محیطزیستی بودم. همه فکر میکردند که این نوع فعالیتها دشوار است و یک خانم از پس آن بر نمیآید. در صورتیکه زنان در این حرفه مانند خیلی از رشتهها و شغلهای دیگر، چه از نظر برنامهریزی و چه به صورت عملیاتی در جنگل حضور داشتند. درحال حاضر هم ما نهال رسانهای زیادی داریم که خانم هستند. در مجموع باید گفت، منابع طبیعی خیلی گسترده است و کارهای زیادی میتوان در مسیر آن انجام داد که من در دوره فعالیتم سعی کردم آنها را جدی پیگیری کنم.
بهترین تجربهای که این سالها داشتید چه بوده؟
سالهایی که قرار بود برنامههای عمرانی را اجرا کنیم یکی از بهترین بخش فعالیتهای حرفهایام بود. تلاش برای تصویب این طرحها در مجلس و دریافت بودجه باعث میشد هر لحظه احساس کنم در راهی قدم بر میدارم که برای مردم مفید خواهد بود. جنگل همیشه برای من معنای ویژهای داشته و تنها به چشم یک شغل به آن نگاه نکردم. برای من مهم بود که با محیطزیست و طبیعت درگیر هستم و برای جایی کار میکنم که روی زندگی مردم تأثیر مستقیم دارد.
شما با مهندس ساعی همکار نبودید اما قاعدتا چیزهای زیادی درباره ایشان شنیدهاید. فکر میکنید امروز اگر مهندس ساعی زنده بود در چه زمینه بیشتر فعالیت میکرد؟
من مهندس ساعی را هرگز ندیدم اما فکر میکنم اگر امروز افرادی شبیه ایشان در کشور داشتیم میتوانستیم نکات زیر بنایی و مهمی را پیش ببریم. همانطور که میدانید، امروز جنگلهای زیادی تخریب شدهاند و خیلی از آنها هم واگذار شدند در صورتیکه نباید این اتفاق میافتاد. قطع بیرویه درختان باعث شده نیمی از جنگلها را از دست داده باشیم. این بهرهبرداریها باید هر چه زودتر متوقف شود و فکری به حال آن کرد. ادامه داشتن این وضع به نفع هیچکس نیست. من خودم در کرج ساکن هستم و دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران هم در کرج واقع شده اما همین شهر هم به دلیل قطع بیرویه درختان شبیه حاشیه کویر شده و کمتر کسی است که به کویری شدن شهرها اهمیت دهد. بدونشک افرادی مثل مهندس ساعی که طرح کاشت چنارهای خیابان ولیعصر را دادند امروز غنیمتی برای کشور به حساب میآمدند تا با ایدههای عملیاتی خود شهرها را از این وضع امروزی خارج کنند.