طرح نو| فروغ فکری | خبری نیست. از آن پلاکاردها و بروشورهایی که برای همایشها پخش میکنند؛ از آن بیلبوردهایی که در ورودی چند کیلومتری محل همایشها میگذارند تا به همگان از برگزاری همایش اطلاع دهند؛ از آن اطلاعرسانیها و بوق و کرناها، از هیچکدام خبری نیست. حتی انتظامات در ورودی دانشگاه و دانشجویان داخل پردیس کشاورزی و منابعطبیعی دانشگاه تهران هم اطلاعی از برگزاری این همایش ندارند و از هر که محل برگزاری را جویا شوی، با تعجب نگاهت میکنند! انگار اتفاق نادری است که برای کسی که درسال ۱۳۲۱ خورشیدی به پیشنهاد او و به پشتیبانی دکتر احمد حسین عدل، رئیس وقت دانشکده کشاورزی کرج، رشته جنگل در کشور بنیان گذاشته شده است، مراسم بزرگداشت برگزار شود. کسی که تدریس جنگلشناسی را برای اولینبار در دانشکده کشاورزی کرج آغاز کرد و خشت اولیه آزمایشگاه جنگل و چوبشناسی را بنا نهاد. «مهندس کریم ساعی» فردی که برای نخستینبار به شناسایی و طبقهبندی جنگلهای ایران پرداخت و سفرهای علمی مختلفی در سراسر کشور انجام داد تا مساحت جنگلهای ایران را شناسایی کند و درنهایت هم در همین سفرها جان خود را از دست داد و در راه بازگشت از ماموریت پژوهشی از شیراز به تهران در دیماه ۱۳۳۱ دچار سانحه هوایی و همراه ۲۳سرنشین دیگر این هواپیما کشته شد. حادثهای که روزنامه اطلاعات در خبری در آن سال، آن را «بزرگترين سانحة تأثرآور هواپيمايي در ايران» خواند. حالا در شصتودومین سالگرد او، سالن همایشهای دانشکده کشاورزی دانشکده تهران، میزبان عدهای اندک است. عدهای که برای بزرگداشت «پدر جنگلبانی» ایران آمدهاند و میخواهند این روز را «روز جنگلبان» بنامند تا شاید از این طریق برای جنگلهایی که هر روز بیش از پیش رو به نابودی میروند، چارهای بیندیشند. تا از این رهگذر شاید کسان بیشتری نیز «ساعی» و خدمات او را بشناسند. کسی که اولین بود و اولین ماند.
ایستادگی در دادگاه
ساعی مرد عمل بود. از آنها که پای کار میایستند و تا آخر راه خستگی به خود راه نمیدهند. از آنها که برای هدفشان تا سر جان هستند و از دادگاه و شکایت هراسی ندارند و از اینرو هم کریم ساعی در مقابل سیستم اربابی آن زمان و جورشان ایستاد. او نخستین کسی بود که با قطع درختان جنگلی مخالفت کرد و این کار را تنها در صورتی مجاز دانست که با نشانهگذاری درختان و تهیه صورتجلسه انجام پذیرد. از اینرو، اربابان- که در آن زمان مالکان جنگل نیز محسوب میشدند- که این امر به ضررشان تمام میشد، با او به مقابله پرداختند و او را به دادگاه کشاندند. اما به دادگاه کشیدهشدن پای ساعی و دفاع او از تشکیلات جنگل تنها هویت یک جنگلبان قوی را نشان داد. کسیکه تا پای جان برای حفاظت از منابعطبیعی این مملکت ایستادگی کرد و در مقابل دادگاه نیز هراسی به دل راه نداد. درخت برای ساعی ارزشمند بود. چنانکه آن را هديه خداوند و سازنده بدنه اصلي حيات ميدانست و به گفته مهندس اسدي، همواره اين جمله بتهوون را بر زبان داشت که «براي من درخت همانند يك انسان ارزش دارد.» و از اینرو هم تلاش کرد تا براي نخستينبار قانونجنگلباني و جنگلداري را به تصويب رساند و جنگلهاي ايران را از تاراج متجاوزان نجات دهد. او پس از آنکه درسال ۱۳۱۶ ه. ش، فوقلیسانس خود را در رشته آمار جنگل از دانشگاه برکلی کالیفرنیا دریافت کرد، به کشور بازگشت و با تأسیس دایره جنگل در ۱۳۱۷ بهعنوان اولین نهاد مدیریت جنگلها در کشور، ریاست آن را برعهده گرفت. بر اثر فعالیت و اقدامات پر تلاش او یکسال بعد، این نهاد کوچک به ادارهجنگلبانی و بعدها به ادارهکل جنگلها ارتقاء پیدا کرد و خود نیز به سامان دادن آن پرداخت و به همين منظور نیز كلاسهاي تخصصي آموزشعالي جنگل را داير كرد تا كادر متخصص در امور جنگلباني و جنگلداري تربيت كند. با وجود تمام اقدامات او در حفظ جنگلها، نام ساعی اما برای همگان تداعیگر «پارکساعی» است و البته چنارهاي سربهفلك كشيده خيابان وليعصر نیز يادگار فراموشنشدني و اثر ماندگار اوست. اثری که تنها نشان از آیندهنگری و بلنداندیشی ساعی دارد. او که معتقد بود تا چندسال آينده مناطق مسكوني و صنعتي توسعه مييابند و درختان به منزله ريههاي شهرهاي آلوده ايفاي نقش ميكنند. ریههایی که از زمان به وجود آمدنشان پستیها و بلندیهای بسیاری را به خود دیدهاند و در سالهای اخیر نیز در معرض تعرض بسیار قرار گرفتند. چنانچه 150 اصله از آنها درسال 88 و 90 اصله از آن درسال 89 به دلیل خشكشدن، آلودگي آب، هوا و گرماي بيش از حد تهران قطع شدند و درسال گذشته نیز زمزمههای قطع تعدادی از این درختان به گوش رسید. حالا 62 سال پس از درگذشت پدر جنگل ایران، حال جنگلها و درختان ایران خوب نیست. حالشان خوب نیست و این را بهراحتی میتوان مشاهده کرد و دید که آنچه ساعی کاشته بود به یغما رفته و انگار آنچه جایی نرسد فریاد است.