شهرک سینمایی غزالی بیشتر یادآور سریالهای تاریخی است، با آن دکورهای قدیمی که تنها دیدنشان شما را بهیاد سریالهای تاریخی بیشماری که تاکنون در شبکههای مختلف سیما دارید، میاندازد. فصل سرما شروع شده برای همین اینروزها محوطه شهرک خلوت است و کسی حتی به اشتیاق بازدید از این دکورها به شهرک نیامده است. در کنار بخش اصلی شهرک، سولهای بزرگ قرار دارد که گروه تصویربرداری«عشق تعطیل نیست» از اوایل مهرماه امسال در آن مشغول بهکار شدهاند.
البته ساخت دکورهای این سریال از مدتها قبل شروع شده بود، دکورهایی که قرار است خانه تمام اهالی این سریال را در خود جای دهد، در وسعتی به اندازه 2800 متر. امروز محمدرضا گلزار، مهناز افشار، مائده طهماسبی و علی شاهمحمدلو در کنار هم بازی خواهند داشت. زانیار خسروی، مهرانه مهینترابی، شهرام حقیقتدوست، علیرضا خمسه، حدیث میرامینی و بهنوش بختیاری هم جزو بازیگران دیگر این سریال هستند.
دکورهای ساختهشده معرف محل زندگی، کار و قسمتی از محلهای است که شخصیتهای اصلی سریال در آن بازی میکنند. از کیبوردها و وسایل موسیقی که در یکی از اتاقها وجود دارد میشود حدس زد که اینجا اتاق شخصیتی است که زانیار خسروی نقش آن را بازی میکند. در محله کوچکی که این خانوادهها زندگی میکنند، دو خیابان با نامگذاری جالبی یعنی «علی حاتمی» و «خسرو شکیبایی» وجود دارد که در آنها مغازه لوازمخانگی، یک کافیشاپ، بانک، املاک خانه سبز و... هم ساخته شده است.
محمدرضا گلزار و مهناز افشار نقش زوجی به نامهای «رها» و «نفس» را بازی میکنند که در آستانه هفتمین سالگرد ازدواجشان با اتفاقاتی روبهرو میشوند كه زندگی خود و اطرافیانشان را تحتتأثیر قرار میدهد. مائده طهماسبی و علی شاهمحمدلو نقش پدر و مادر نفس را در این سریال برعهده دارند. این قسمت که گروه قصد آغاز تصویربرداری آن را دارد، فلاشبکی به گذشته رها و نفس است، زمانی که رها بهتازگی با نفس آشنا شده و میخواهد عشق خود را به او ابراز کند.
مائده طهماسبی و محمدرضا گلزار از اولین بازیگرانی هستند که سر صحنه حاضر میشوند و گریمشده و لباس میپوشند. هرکدام از بازیگران به گوشهای رفته و تا آمادهشدن بیژن بیرنگ متن دیالوگهایشان را بار دیگر مرور میکنند. گروه صحنه هم درحالآمادهسازی خانه مادر و پدر رها هستند. از آنجایی که این دکورها در سوله قرار دارند، گروه دیگر درگیری با نور ندارند و هر زمانی که بخواهند میتوانند صحنهای از شب یا روز را تصویربرداری کنند.
از آنجایی که تصویربرداری این سریال سهدوربین انجام میشود، اتاق کنترلی برای کارگردان بهنام اتاق اژهای وجود دارد که کارگردان بههمراه یکی از دستیارانش آنجا مینشیند و بر همه دوربینها مسلط میشود. بیرنگ با بیسیمی نظرات و خواستههایش را با دستیار کارگردان دیگرش که در صحنه حضور دارد در میان میگذارد تا او به بازیگران منتقل کند. البته خود بیرنگ هم قبل از آغاز تصویربرداری با همه بازیگران صحبت کرده و چندباری با آنها صحنه را تمرین میکند. گاهی تنها به علت یک صدا یا سایه مزاحم برداشت خراب میشود و اعضای گروه مجبور هستند آن را تکرار کنند. محمدرضا گلزار روحیه شوخطبعی دارد، بعد از پایان هر برداشت میگوید: «خسته نباشید. برویم ناهار!» و همه عوامل به شوخیهایش میخندند.
بیرنگ مدام به دستیارانش تأکید میکند که با الفاظی همچون «تشکر کردن» یا «خواهش میکنم» با بازیگرانش صحبت کنند و حرفهایش را انتقال دهند. او برای بازیگرانش احترام زیادی قایل است، حتی زمانی که محمدرضا گلزار صحنهای را واقعا خوب بازی میکند اما بهدلیل فنی آن برداشت ضبط نمیشود، از اتاقک اژهای خارج شده، از او برای بازیاش تشکر و خواهش میکند یکبار دیگر آن را تکرار کنند. زمانی که مهناز افشار بهخاطر جوابدادن به تماسی مدتی از سر صحنه غایب میشود، محمدرضا گلزار با صدای بلند میگوید: «اگر خانم مهناز افشار نمیآیند، برویم خانم ضیغمی را بیاوریم.» باز هم عوامل میخندند تا اینکه بالاخره مهناز افشار به صحنه بازمیگردد.
گاهی بیژن بیرنگ که خودش فیلمنامه این سریال را نگاشته، قسمتهایی از آن را اصلاح یا حذف میکند و به شوخی میگوید: «غلط کردم، این قسمت را حذف کنید.» علی شاهمحمدلو در صحنه بسیار ساکت است، گاهی میان برداشتهای متفاوت، در اتاق اژهای همه از هم میپرسند او چرا حرکتی نمیکند، نکند دوربینها خراب شدهاند و تصویر نمیدهند. درواقع دوربینها حتی درمیان برداشتها خاموش نمیشوند و آقای کارگردان میتواند ببیند بازیگرانش چه میکنند. برعکس علی شاهمحمدلو، محمدرضا گلزار بسیار سرحال و پر جنبوجوش است. مهناز افشار هم فرصتی پیدا کرده و میوهای میخورد، حتی گاهی دور تا دور دکورها را پیادهروی میکند.
هنگام تصویربرداری همه ساکت هستند، حتی به خدماتیهای سریال هم گفته میشود پمپ آب را خاموش کنند. گریمورها دایم مواظب گریم بازیگران هستند و دستیاران کارگردان راکوردها را حفظ میکنند. در این قسمت مهناز افشار یک دیالوگ طولانی دارد که بهصورت تکشات تصویربرداری میشود، او در برداشت اول خوب متن را بیان میکند اما پس از آن چندباری در نیمه جملات را فراموش میکند.
بیرنگ به تمامی سوالات بازیگرانش پاسخ میدهد و پیشنهاداتشان را گوش میکند، اما از آن کارگردانهایی نیست که بهراحتی در تصمیماتش تغییر ایجاد کند. در صحنهای که قرار است مهناز افشار با عجله از در خانه وارد شود، یکبار تلوتلو میخورد و پس از آن رو به بیژن بیرنگ میگوید: «این برداشت را ضبط نکنید!» بعد بهخاطرهای از سر فیلم «چه خوبه که برگشتی» به کارگردانی داریوش مهرجویی اشاره میکند و توضیح میدهد: «در یک صحنه میخواستم سر یک صندلی بنشینم، پایه صندلی شکست و من افتادم. بعد آقای مهرجویی گفت، همان خوب است. بامزه شده!» بیرنگ هم از فرصت استفاده کرده، با او شوخی میکند. محمدرضا گلزار در این فلاشبک، یک مرد تازه عاشق شده است. درواقع او بهتازگی با نفس آشنا شده و میخواهد این علاقه را ابراز کند و آنطور که از دیالوگها مشخص است، او برای ابراز این علاقه کافیشاپی را بهصورت کامل اجاره کرده تا بتواند با نفس صحبت کند. حالا پای پدر و مادر نفس که بهنظر آدمهای منطقی هم هستند به ماجرا باز شده و آنها میخواهند حرفهای نفس را بشنوند. اینطوری است که محمدرضا گلزار در آخرین صحنهای که قبل از شام تصویربرداری میشود مانند یک جوان عاشقپیشه دیالوگهای پر احساسی را به نفس میگوید که او در برابر آنها مغلوب میشود. باید منتظر ماند و ادامه این قصه عاشقانه را در دیویدیهای این سریال که اوایل زمستان به بازار خواهد آمد، دنبال کرد.