[ آرمین منتظری] پس از انفجار مهیبی که در بندر بیروت رخ داد، نظام سیاسی و اقتصادی لبنان در بند بحرانی همهجانبه گرفتار شد. از یک سو لبنانی که پیشتر با مشکلات عدیده اقتصادی مواجه بود، حالا مجبور شده با بحران اقتصادی ناشی از انفجار مهمترین بندرش دستوپنجه نرم کند، از سوی دیگر این انفجار جرقهای بود که آتش خشم و اعتراض مردم لبنان را نسبت به سیاستهای سیاسی و اقتصادی کشور شعلهور کرد.
در پی آن برخی کشورها نظیر فرانسه اقدام به تشکیل گروهی از کشورها برای کمک به لبنان کردند. روز گذشته جواد ظریف، وزیر امورخارجه ایران نیز به لبنان سفر کرد. البته فرانسویها گفتهاند کمکها تنها در صورتی به لبنان خواهد رسید که لبنان اصلاحاتی را صورت دهد. استعفای دولت لبنان نیز پس از انفجار بندر بیروت انتظارها را بالا برده است. حالا مردم لبنان انتظار دارند که اصلاحات اقتصادی و سیاسی به صورت تدریجی در این کشور صورت گیرد. کشوری که ساختار سیاسیاش به گونهای بنا شده است که تنها برخی از گروهها از آن سهم میبرند، درحالیکه اقتصاد کشور در حال نابودی است.
پیش از انفجار بندر بیروت، لبنان با بحران مالی و اقتصادی مواجهمیشود و انتظار میرفت این بحران همچنان رو به وخامت بگذارد. در این میان طبقه فقیر و متوسط لبنان بیش از همه از این دو بحران آسیب میدیدند؛ دو طبقهای که اتفاقا صدایشان در ساختار سیاسی لبنان به جایی نمیرسد و کمترین قدرت را برای اعمال تغییرات اصلاحی در کشور دارند. طبقه مرفه لبنان که از نخبگان سیاسی این کشور حمایت میکند، همچنان ذخایر ارزی کشور را در داخل و خارج در اختیار دارد و همین امر موجب شده به شدت ارزش لیر لبنان و در نتیجه قدرت خرید مردم کاهشیابد.
در حال حاضر دومین ماه است که لبنان ابرتورم را تجربه میکند. برای نخستین بار از زمان آخرین جنگ داخلی لبنان که 10سال پیش رخ داد، ارزش پوند لبنان از آغاز سال 80درصد کاهش یافته است، کالاهای اساسی و دارو نایاب شدهاند، دولت لبنان توانایی تأمین برق مورد نیاز کشور را ندارد و بسیاری از شهرهای کشور در طول شبانهروز ساعات طولانی خاموشی را تجربه میکنند، میزان بیکاری در کشور به 35درصد رسیده است و نیمی از مردم لبنان زیر خط فقر روزگار میگذرانند، قیمت کالاهای اساسی در بخش غذا تا 400درصد افزایش یافته است و هزینه حملونقل نیز افزایش 150درصدی را تجربه میکند.
در چنین شرایطی این امکان وجود دارد که انفجار بیروت موجبشود کمکهای خارجی به صورت کالا و ارز در هفتههای آتی به لبنان سرازیر شود. اما این کمکها تنها در کوتاهمدت ممکن است اقتصاد لبنان را سامان بخشد، درحالیکه در بلندمدت هرگز مشکلات عمیق اقتصاد لبنان را حل نمیکند و نخواهد توانست ناکارآمدی ساختاری لبنان را در بخش مالی و اقتصادی از میان ببرد. مشکل اینجاست که آن دسته از کسانی که توانایی حل مشکلات و بحرانهای لبنان را دارند، دست به اقدامی نمیزنند، چراکه میترسند چنانچه دست به اقدامی بزنند، هرگونه اصلاحات سیاسی و اقتصادی رگهای نفوذشان را در ساختار لبنان قطعکند و منافع مالیشان را به خطر بیندازد. طی ماههای اخیر مذاکرات لبنان با صندوق بینالمللی پول برای دریافت کمک بیشتر نیز بینتیجه بوده است، چراکه نهادهای دولتی مختلف که باید با موافقت یکدیگر مسیر اصلاحات را در پیش میگرفتند، نتوانستهاند با هم توافق و همکاری کنند. یکی از دلایل این عدمهمکاری این است که در صورت شکلگیری چنین توافقی آنها مجبور خواهند شد برخی از ثروت و داراییهایشان را آزادکنند. اتهامزنی شیعیان و مارونیهای لبنان به یگدیگر بر سر عاملیت انفجار بندر بیروت، مثال واضحی از این عدمهمکاری است. همین مسائل هستند که موجب شدهاند لبنان نتواند برای بحرانهای سیاسی و اقتصادیاش راهحلی بیابد.
آیا انفجار بندر کاتالیزور اصلاحات است؟
البته بدیهی است که فروپاشی ساختار سیاسی لبنان امری دور از ذهن است. اما فشاری که انفجار بندر بیروت به گروههای سیاسی لبنان وارد کرده است، به علاوه خشم عمومی مردم لبنان در وضعیتی که در آن به سر میبرند، ممکن است درنهایت موجب ایجاد تغییرات اصلاحی کوچکی شود. این احتمال وجود دارد که گروههای سیاسی مختلف در لبنان برای دریافت کمکهای خارجی بیشتر هم که شده برای مدتی اختلافات و دشمنی خود را کنار بگذارند. ممکن است آنها خود را با ساختارهای انتخاباتی لبنان هماهنگ و مسیر را برای برگزاری انتخابات زودهنگام هموار کنند.
در تاریخ دهم آگوست دولت لبنان در میانه درخواستهای افکار عمومی برای استعفا درنهایت استعفا کرد. البته اگر بخواهیم واقعبین باشیم، چنین استعفاهایی لزوما ضامن تغییرات پایدار در ساختار فرقهای نظام سیاسی لبنان نیست. تنها کارکرد این استعفا این است که بار دیگر خلأیی ایجاد کرده و این خلأ بار دیگر توسط همان گروههای سیاسی، اینبار به شکلی دیگر، پر خواهد شد. بنابراین خبری از اصلاحات سیاسی نخواهد بود. شاید به همین دلیل است که مردم لبنان به خیابانها ریختند و در کنار درخواست استعفای دولت، برگزاری انتخابات زودهنگام و اصلاح نظام انتخاباتی کشور را نیز مطرح کردند. ظاهرا مردم لبنان خواستهاند بگویند دیگر نمیخواهند دولت آینده باز هم با توسل به همان روشهای قدیمی و فسادزای گذشته در لبنان بر سر کار بیاید.
متحدان خارجی لبنان نظیر فرانسه و کانادا نیز درخواست انجام اصلاحات سیاسی در لبنان را مطرح کردهاند. آنها این درخواست را پیششرط هرگونه کمک خارجی به لبنان عنوان کردهاند. صندوق بینالمللی پول نیز هرگونه کمک جدید به لبنان را به انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی مشروط کرده است.
تهدیدات امنیتی ممکن است بار دیگر این کشور را به ورطه جنگ داخلی بیندازد. اما همین تهدیدات میتواند ماشه اصلاحات سیاسی در لبنان را نیز بچکاند. خشم افکار عمومی درباره غفلت و بیتوجهی مقامات نسبت به انفجار بیروت ممکن است موجب شود برخی از مقامات قدرتمند لبنان نظیر رهبران احزاب و پارلمان مجبور به استعفا شوند. البته اگر چنین اتفاقاتی رخ دهد، جریان ضد دولت در لبنان تقویت خواهد شد، چه اینکه لبنان کشوری است که در آن وقتی مقامات سیاسی و حزبی استعفا میدهند، دست از کار نمیکشند و بیش از گذشته مسیر خصومت و دشمنی و کارشکنی را در پیش میگیرند تا به هر نحوی که ممکن است از رقبای خود انتقام بگیرند.
البته رویارویی مستقیم میان چهرههای مذهبی و نژادی در لبنان و احزاب و گروههای شبهنظامی وابسته به آنها ممکن است درنهایت طرفین را به سمت یک مصالحه نیز بکشاند. چه اینکه این افراد و گروهها درنهایت ممکن است به این نتیجه برسند که شبح خطری بزرگتر به نام جنگ داخلی را بالای سر خود دارند، بنابراین بهتر است به منظور ممانعت از وقوع جنگ داخلی، مسیر مصالحه را در پیش بگیرند. علاوه بر خطر جنگ داخلی، یک درگیری تحمیلی دیگر از سوی اسراییل نیز لبنان را تهدیدمیکند.
از سوی دیگر به یک نکته دیگر نیز باید توجه داشت و آن این است که لبنان کشور ترورهاست. فرض کنید در میانه درگیری شدید و اختلافنظرهای احزاب سیاسی و فرقههای لبنان، یکی از مقامات و رهبران هر یک از این احزاب و فرقهها ترور شود. تصورش سخت است که چه اتفاقی رخ خواهد داد. اما در عین حال حتی همین رخداد نیز ممکن است به تغییرات و اصلاحات ختم شود، چه اینکه ترور رفیق حریری درنهایت موجب شد اصلاحاتی در ساختار سیاسی لبنان ایجاد شود.
لبنان کشور تهدیدها و فرصتهاست. نکته جالب درباره این کشور این است که همه تهدیدها در این کشور باوجود اینکه میتوانند مخرب باشند، در عین حال میتوانند نقطه آغاز تغییرات مثبت نیز باشند. اما آنچه درحال حاضر بدیهی است گرفتار بودن لبنان در میانه انواع و اقسام بحرانهاست.