شماره ۴۶۸ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۱۶ دي
صفحه را ببند
دختر از دست رفته و مرد افغانی

سعید  اصغرزاده

در زندگی مشترکتان گاه پیش می‌آید که در مقابل رفتارهایی که بر شما تحمیل می‌شود، داوطلبانه از خود انعطاف نشان دهید و در جامعه نیز همین‌طور و در محل کار و... گاه این انعطاف شما سبب می‌شود که طرف مقابل خواه شریک زندگی شما، خواه همسایه شما، خواه حکومت و خواه رسانه‌ها  یا حتی وکیل و... به این فکر کنند که دارند شما را مدیریت می‌کنند. شما سعی در گذران زندگی مسالمت‌آمیزی دارید و دیگران از این فرصت در جهت بهره‌برداری برای خود استفاده می‌کنند. می‌خواهم امروز به شما بگویم یکی از فعالیت‌های داوطلبانه در زندگی شما این است که در برخی موارد که لازم است انعطاف به خرج ندهید. در جایی که لازم است پرسشگر باشید، به پرسشگری بپردازید. در جایی که مقاومت لازم است، مقاومت کنید و در جایی که لازم است از حقوق کسی دفاع کنید، دفاع کنید. مانند آن مرد که دیشب در ایستگاه ماشین‌ها، از حقوق کارگری افغانی دفاع می‌کرد چرا که راننده به عوض 700تومان از او 2هزار تومان پول گرفته بود. کارگر اما بلایی بود که هر روز بر سرش می‌آمد و آن مرد با آن‌که هر روز نبود که از حقوق او دفاع کند اما دفاع کرد، ولو یک‌بار. ولو دیده نشود. ولو به حساب نیاید. وجدان، فتیله رفتار داوطلبانه را آتش می‌زند و به تحرک وا می‌دارد.
الان در بازار فرهنگ و هنر که دستفروشان محترم و سربازان گمنام فرهنگی هدایتش می‌کنند، فیلمی روی بورس است از فینچر و عجیب با سوژه یادداشت من همخوانی دارد. «دختر از دست رفته» دهمین فیلم بلند دِیوید فینچِر، از کتاب پرفروش‌ سال 2012 جیلیِن فِلِن اقتباس شده است. خط روایی فیلم بر گمشدن ناگهانی زنی باهوش و زیبا استوار است. او با صحنه‌سازی قتلی که اتفاق نیفتاده، خود را گم می‌کند تا مشهور شود. دیگران که در مظان اتهامند واقعیت را درمی‌یابند اما بازی رسانه‌ها، وکلا و پلیس به نشانه نماینده حاکمیت، منجر به این می‌شود که آگاهان، داوطلبانه سکوت اختیار کنند! آگاهان باید به هدایت ناآگاهان بپردازند اما ناآگاهان در اکثریت قرار دارند و عواطف مردم برخاسته از بازی‌های ناآگاهان است!
 مسأله محوری داستان جنونی است که امروزه دنیا را فرا گرفته و همه تلاش می‌کنند چهره‌ای بهتر از چهره واقعی خود به دیگران نشان دهند. زن ناپدید می‌شود و به‌زودی همه تصور می‌کنند که او مرده است، اما آنچه در فیلم Gone Girlواشکافی می‌شود،ازدواج اوست.ازدواج دختری از یک طبقه اجتماعی بالا با مردی معمولی! يکی از نکات بسيار برجسته در فیلم مديريت ماهرانه است. هريک از شخصيت‌ها، شخصيت‌های ديگر را مديريت می‌کنند. رسانه‌ها طرز فکر مردم و وکلا و قربانيان رسانه‌ها را اداره می‌کنند. فينچر در اين فيلم چيز جديدی برای‌مان نقل نمی‌کند، بلکه يادآوری می‌کند که وقتی واقعيت‌ها مخدوش، دستکاری و کتمان می‌شوند تا داستان جذاب‌تر شود، مفاهيم کوچکی مانند «گناه» و «بی‌گناهی» چطور در دادگاه افکارعمومی معنا می‌شوند.
ما برای زندگی در جامعه خود و رساندن جامعه به استانداردهای لازم احتیاج به این داریم که تکلیفمان را با مفاهیمی مشخص کنیم. خیانت، گناه، ظلم و.. مفاهیمی هستند که اگر بدند، باید برای همه بد باشند و مفاهیمی مانند مهاجر، کودک کار، متکدی، دستفروش و.. اگر به بخشی از طبقات اجتماعی اطلاق، دلیل آن نیست که آن طبقه اجتماعی از گردونه زندگی حذف شده‌اند و کرامت انسانی ندارند و.... البته شاید خوب نباشد که من بگویم در این میان، ما وسط طبقات اجتماعی گم شده‌ایم. شاید خوب نباشد که بگویم، افرادی از طبقات دیگر ما را گول می‌زنند. شاید خوب نباشد که بگویم....
دكتر غفاري مي‌گويد:  در جامعه همه‌چيز وابسته به طبقه‌بندي شدن است. براي مثال بيماري‌هايي مانند تراخم چشم و جذام مربوط به طبقه پايين است و بيماري‌هايي مثل نقرس و سكته قلبي به دليل بالا بودن كلسترول و تري‌گليسيريد مربوط به طبقه بالا. انتخاب رشته تحصيلي در كشورهاي استاندارد به اين‌گونه است كه بيشتر دكترها، مهندس‌ها مربوط به طبقه متوسط هستند، پسرهاي طبقات بالا، مديريت، اقتصاد و حقوق مي‌خوانند و دختران مجسمه‌سازي، نقاشي، باستان‌شناسي و ادبيات. بوكس و فوتبال ورزش‌هاي طبقه كم‌درآمد جامعه است اما شنا، واليبال، بسكتبال، غواصي و اسكي، تنيس و چوگان ورزش طبقات پر درآمد. حتي گرايش به ساز و موسيقي هم طبقاتي مي‌شود، طوري كه طبقه‌هاي بالا؛ پيانو، چنگ و ويولنسل را دوست دارند. طبقات متوسط؛ آكاردئون، ويولن، تار و سه تار و طبقه پايين ارگ الكترونيكي و تنبك را انتخاب مي‌كنند. همسر خوب، پايبندي‌هاي اخلاقي و تعريف زندگي هم وجهي طبقاتي به خودش مي‌گيرد، اين موضوع از گذشته وجود داشته است.
نمی‌دانم. ولی فیلم را ببینید. قدری در رفتارهای طبقات مختلف با هم دقت کنید. و بهترین رفتار را انتخاب کنید. ما داوطلبانه می‌توانیم مسیرهایی را انتخاب کنیم که علاوه بر کمک به خودمان، کمک به هم نوع و ارتقای  اخلاقیاتمان باشد.

 


تعداد بازدید :  266