عبدالجلیل کریمپور آموزگار
دروغ بهعنوان آسیب مهم اخلاقی - اجتماعی، زمانی که بر پیکره اجتماع وارد میشود، بنیان جامعه را به هم میریزد. اگر چه هنوز ظاهر آن پابرجا است و همه به راحتی به روزمرگی خویش ادامه میدهند. یکی از پیامدهای اصلی دروغ فقدان اطمینان است که زمینه بروز بیخیالی در جامعه را فراهم میکند. جامعهای که دروغ به راحتی در آن رواج پیدا کند، خیانت و گسترش بیبندوباری نیز میتواند از آن منشعب شود که خود زمینهای برای شیوع نیرنگ و فریب میشود و افراد جامعه همدیگر را نیرنگ بازانی میبینند که برای رسیدن به اهداف خویش، دست به هر ترفندی میزنند. جوامعی که به آسیب دروغ آلوده هستند، به این وضع دچارند که افرادش سعی در روتوش کردن و زرق و برق، گفتار خویش میکند و همه به یکدیگر «وعده سر خرمن» میدهند. دروغ جامعه را به تزلزل میکشاند و ستونهای اجتماعی را که برای برپایی آن، زمان زیادی صرف شده، به سمت نابودی میبرد.
اگر دقت کنیم درمییابیم، جامعه ایدهآل، جامعهای است که همه در آن فرصت بروز و ظهور اندیشهها و استعدادهای خود را داشته باشند و هر فکر بنا برداشتههای خود، به فعالیت بپردازد و دروغ و نیرنگ زمینهای برای طرد افکار مخالف نباشد زیرا ما فقط حق داریم که افکار خود را مستند بیان کنیم و به هیچ عنوان حق نداریم به اندیشههای مخالف برچسب دروغین بزنیم و به آنها توهین کنیم، زیرا آزادی اندیشه حق مسلم همه افراد جامعه است و کسی نباید این حق را به ترفندهای مختلف از افراد برباید.
عارضه دیگر دروغ، بیاعتباری است که جامعه را بدان مبتلا میکند و تعامل موفقیتآمیز را در آن، منهدم میسازد. افکاری که به دروغ آلوده میشوند، منزوی شده و روز به روز همراهان خود را از دست میدهند چرا که پسته بی مغز چون دهان واکند رسوا شود.
باید تلاش کنیم و ریشه دروغ را بخشکانیم. نباید بگذاریم دروغ زمینه شوخی و خنده ما شود. باید مواظب باشیم اعتبار سنجی ما به دروغ وابسته نباشد! از دروغ برای پلههای ترقیمان حذر کنیم و از یادمان نبریم که دروغ میتواند یک زندگی را به نابودی کشاند. خلاصه کلام اینکه باید بفهمیم، برای تثبیت یک فکر و اندیشه، باید صداقت را در رأس هرم وجودی آن قرار داد تا جاودانه شود.