اسما روانخواه پژوهشگر اجتماعی
سیاستگذاریهای اجتماعی، به آن دسته از اقدامات و برنامههایی اطلاق میشود که توسط دولتها وضع میشود تا وضع شهروندان را به سمت مطلوب هدایت کنند. پرداختن به حوزه سلامت یکی از مهمترین دغدغههای مردم و مسئولان در این رابطه است. حوزه سلامت دارای اهمیتی دوگانه است. از یک سو روند رو به افزایش شاخص سلامت، نشان از جامعهای سالم دارد و میتواند بر افزایش سطح توسعه انسانی و ارتقای کیفیت شهروندان تأکید کند و در صورت فقدان، هزینههای سنگینی را بر دوش جامعه (به جهت از دست دادن بخشی از نیروهای فعال خود) بگذارد و از سویی دیگر میتواند بر سایر ابعاد رفاه اجتماعی اثرگذار باشد. وقتی که از مدلهای انتزاعی و گفتارهای نظری مانند صحبتی که در بالا ذکر شد، به سمت جامعه و کنشگران واقعی میآییم، اهمیت پرداختن به این موضوعات بیش از پیش خود را نشان میدهد. دنیای مدرن، سلامتی را به صورت ویژهای به مخاطره انداخته است. بیماریهایی که ویژگی عصر جدید شدهاند. یکی از مسائلی که درحال حاضر در جامعه ما به خوبی خود را نشان میدهد، نه افزایش بیماریهای خاص مانند سرطان، اماس و ...، بلکه هزینههای درمانی بالایی است که افراد درگیر با این بیماریها متقبل میشوند. حدود 5 ماه پیش دکتر قاضیزادههاشمی، وزیر بهداشت اعلام کرد که سالانه در ایران 700هزار نفر به دلیل هزینههای بالای بخش درمان که سهم زیادی از آن بر دوش خود مردم است، به زیر خط فقر میروند. آماری که باید بارها و بارها آن را خواند و تکرار کرد و خانوادههایی را متصور شد که علاوهبر مشکلات روانی ناشی از بیماری، حالا خود را زیرخط فقر میبینند و اقتصادشان آسیبپذیر شده است. بدون تردید فقر و نابرابریهای اقتصادی از زمره مهمترین معضلات جامعه بشری است که از جایگاه ویژهای در بین سایر مسائل اجتماعی برخوردار است. فقر از بنیادیترین مشکلات و ناهنجارترین دردهای زندگی انسان است که با وجود پیشرفت و توسعه گسترده در زندگی بشری از میزان آن نهتنها کاسته نشده بلکه طبق آمارهای موجود درحال افزایش است. مشکلات فقر صرفا منحصر به پیامدهای خود فقر نیست، بلکه مشکلات این مسأله اجتماعی زمانی شدت پیدا میکند که آن بسترساز انحرافات اجتماعی و مخاطرات روانی میشود. حال باید پرسید وظیفه برنامهریزان و تصمیمگیران، وظیفه نیروهای قانونگذار و نیروهای اجرایی برای کاهش پیامدهای فقدان سلامتی، چه به لحاظ یک شاخص توسعه انسانی و چه به لحاظ اتفاقی که میتواند مولد فقر باشد، چیست؟ این روزها خبر از اجرای فاز سوم طرح تحول سلامت به گوش میرسد. طرحی که نمیدانم فقط برای ما مردم که ذینفعان این طرح هستیم دارای ابهام است و نمیدانیم فاز اول و دوم چه بوده است و حالا فاز سوم چیست، یا خود مسئولان هم در پیچ و خم این ابهامات گم شدهاند. طرحی که قرار است فشار اقتصادی ناشی از هزینههای درمان را کمتر کند. چندی پیش وزیر بهداشت و درمان اعلام کرده بود که طراحی طرح تحول سلامت 3 هفته بعد از برعهده گرفتن وزارت بهداشت آغاز شده و 9 بسته برای بخش درمان در نظر گرفته شده است. وزیر بهداشت تاکید کرده بود بیمه کردن همه ایرانیها بهگونهای که 8میلیون نفر برای این منظور ثبت نام و دفترچه دریافت کردهاند، کاهش پرداختی مردم که 37درصد بوده و امروز به 8درصد کاهش پیدا کرده است، افزایش دسترسی به اقلام دارویی، ماندگاری پزشکان در مناطق محروم، ارتقای کیفیت هتلینگ در بیمارستانهای دولتی، ارتقای کیفیت خدمات ویزیت سرپایی و رایگانشدن زایمان طبیعی ازجمله محورهای نهگانه بسته درمان است. قطعا اجرای هر طرح و برنامهای با این وسعت نیازمند پژوهشهای بسیار بوده و اینکه این طرح با وجود هزینههای بالای آن موفق عمل کرده یا خیر هم نیازمند ارزیابیهای دقیق و علمی است، اما آنچه که انتظار میرود، این است که افراد جامعه نیز این تحول را لمس کنند و موفقیت طرح تحول سلامت را نهتنها روی کاغذ بلکه در کاهش فشارهای اقتصادی ناشی از فقدان سلامتی نیز ببینیم و سال آینده 7هزار نفر از شهروندان بهخاطر هزینههای درمانی، فقر را به خانههای خود راه ندهند.