حمیدرضا طهماسبیپور دبیر گروه اقتصادی
انبوه چالشهای ایران (در حوزههای مختلف) منتقدان بسیاری دارد. نقادان پر شماری هم بدون آنکه راهکاری عملی بدهند، تنها با نقد دلسوزانه آسیبها را نمایان میکنند؛ اما در این میان با وجود خیرخواهی کارشناسانه، کمتر کسی است که بحثها را با دیدگاه سیاسی و منافع گروهی خود ارزیابی نکند و برنامهای ارایه دهد. همین موضوع و بیتوجهی به کسانی که برنامه دارند اما صدایشان به جایی نرسیده، باعث شده تا پیچیدگی امور در ایران بالا برود. این دلایل باعث شده تا برخی راهکارهای فنی موجود هم قابل اجرا نباشند. برهمین اساس، طی دو دهه اخیر صاحبان قدرت به فکر افتادند تا با برگزاری سمینار، همایش، کنفرانس و نشستهای تخصصی و حوزهای، (میان مسئولان اجرایی و کارشناسان و فعالان) مشکل را آسیبشناسی و حل کنند. این رویه با نیتی مثبت آغاز شد، اما در ادامه با تکرار و نگاه کمیت محور، بهحدی رسید که از هدف اصلی منحرف شد. حالا سالانه دههاهزار همایش و... برگزار میشود و برگزاری این رویدادها در کنار نمایشگاههای جانبی و... تبدیل به محلی برای کسب درآمد شرکتها و افرادی خاص شده است که با نیت درآمدزایی به میدان آمدهاند و از سوی بخشی دولتی حمایت میشوند!
با وجود اینکه دولت و نهادهای حکومتی محدودیت قانونی در برگزاری بسیاری از این رویدادها دارند (بخوانید گاهی)، اما نگاهی به بودجه سال 94 چیز دیگری را نشان میدهد. بودجه پیشنهادی دولت که در سالهای قبل هم بدتر از این تنظیم شده است، میگوید که از جیب مردم، حجم انبوهی پول به جیب برگزارکنندگان این رویدادها واریز میشود، بیآنکه معلوم باشد خروجی دههاهزار همایش و کنفرانس دقیقا چه بوده و نفعش در کشور کجا هویدا شده است.
آنطور که لایحه پیشنهادی بودجه نشان میدهد (پیوست شماره 4 لایحه بودجه 94)، ردیفهایی با عنوان برگزاری همایش، سمینار و نشستهای تخصصی وجود دارد که هر سازمان، نهاد و وزارتخانهای از آن سهمی دارند و براساس جداول این بخش، قرار است فقط در 365 روز سال 94 رقمی حدود ۱۰۰میلیارد تومان به صورت رسمی و قانونی از سوی دولت برای برگزاری بیش از ۱۰هزار همایش در کشور هزینه شود (منبع: خبرگزاری آنا). حال آنکه این ارقام منهای مبالغی است که در حاشیه این رویدادها از بخشهای مختلف اخذ میشود و در قالب نمایشگاه، کنفرانس، همایش، نشست تخصصی و... به هدر میرود!
هدر رفتن از این جهت که، اگر نتیجه برگزاری این رویدادها در ایران سازنده بود، نباید وضع شاخصها و آمارهای کشور این چنین نامطلوب و نزولی میشد. در این خصوص مسعود نیلی مشاور ارشد رئیسجمهوری که خود دبیر اجرایی اولین کنفرانس اقتصاد ایران است، با پذیرش این نکته که همایشها در ایران عموما سازنده نبودهاند، دلیل برگزاری این کنفرانس را گرفتن برنامه و یک خروجی دانسته و معتقد است این کنفرانس از جنس دیگری است! حالا روز اول این کنفرانس برگزار شده و نگاهی به روند برگزاری و صحبتهای خیل انبوهی از وزرا، معاونان و مسئولان دولتی و کارشناسان اقتصادی (حدود 1500 نفر در این کنفرانس به سالن اجلاس سران آمدند) چیز دیگری میگوید. این کنفرانس با همه مزایایش، همچون دیگر همایشها و کنفرانسها بود. 5 وزیر آمدند و از عملکرد خود صحبت کردند و بعد از سخنرانی محل را ترک کردند. آنها گوینده بودند، نه شنونده؛حتی در این رویداد که با همت دولت برگزار شده بود هم پای صحبت کارشناسان ننشستند و رفتند. حالا شما بگویید که چگونه قرار است برنامهای که از این رویداد برای توسعه اقتصاد خارج میشود، ضمانت اجراداشته باشد (البته اگر برنامهای خارج شود).
بههرحال. حالا که شخص رئیسجمهوری از آشتی با کارشناسان سخن به میان آورده و قرار است دیدگاههای علمی به اداره کشور برگردد، بد نیست اول از همه به برگزاری این رویدادها نگاه بیندازیم. بد نیست بپرسیم که 10هزار همایش، نشست و... در سال 94 برای چه هدفی برگزار میشود و چرا باید این ثروت از جیب ملت هزینه شود؟
آیا برای ارتباط با بدنه کارشناسی کشور راهی نزدیکتر از دانشگاه و تشکلهای مردمنهاد و تخصصی هست؟ آیا قرار است با وجود ناکارآمدی انبوه همایش و کنفرانسهای تزئینی، باز هم رزومه کاری مدیران پر شود؟ بد نیست آقای رئیسجمهوری نگاهی به اطراف خود بیندازند و از خود بپرسند که آیا راهی بهتر نداریم؟
آیا بهتر نیست بودجه میلیاردی برگزاری ۱۰هزار همایش و سمینار در سال ۹۴ متوقف شود و به جای میهمانی دادن برای نظر خواهی، مدیران کارآمد استخدام شوند که ارتباط خوبی با بدنه علمی کشور دارند؟
آیا بهتر نیست مدیران اجرایی به بخش کارشناسی رجوع کنند و رابطهها برعکس شود؟ آیا اینکه مرتب همایش و کنفرانس بگذاریم مشکلی از ما حل میشود؟ تصمیم سختی است اما بد نیست بدان فکر کنیم!