شماره ۴۶۷ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۱۵ دي
صفحه را ببند
صید قزل‌آلا در کتابفروشی‌ها!

ابراهیم عمران

 وقتی در هر مقوله‌ای که به فرهنگ ارتباط دارد راهنمایی درست صورت نپذیرد و مسیری منطقی معرفی نشود، به حتم سرخوردگی و حرمان، رهاورد آن خواهد شد که نمونه‌های زیادی از این قسم راهنمایی‌های «غیر متعارف» را می‌شود در کتاب‌فروشی‌ها و به طریق اولی کتابخانه‌های سراسر کشور مشاهده کرد. تصور کنید فروشنده کتاب در بدو ورود مشتری - که دست بر قضا آنچنان در وادی نشر و انتشارات روز نیست – به هر دلیل کتابی نه چندان جالب را معرفی کند که لاجرم‌‌ و در ادامه همان اندک شوق خواندن نیز زایل می‌شود، هرچند معرفی‌کننده نیت خاصی نداشته باشد و صرف «باب روز» بودن، بخواهد کتابی را به‌عنوان شاخص کتاب‌ها، در اختیار خواننده قرار دهد! متاسفانه در علت این‌گونه رفتارها، توجیه خاصی از سوی فاعل یا فاعلان کار بیان نمی‌شود و شاید این نشناختن روحیات مخاطب که اصولا در بدو امر، میسور هم نیست پاشنه آشیل بسیاری از انتشاراتی‌هاست! نکته‌ای که شاید در نگاه برخی بی‌اهمیت باشد و چندان در چشم نباشد ولی اگر نیک نگریسته شود، می‌تواند کدهایی اساسی در باب قهر خواننده از خواندن کتاب دهد. بارها دیده شده افرادی که در مراکز فروش یا امانت کتاب هستند، خود اطلاع دقیقی از متن و یا نویسنده آن ندارند و از بد حادثه به این‌جا پناه آورده‌ و از کم و کیف امور دور هستند. افسوسانه متولیان امر نیز دراین‌باره به علت این‌که حداقل دستمزد را لحاظ می‌‌کنند، این کردار برایشان علی‌السویه معنا می‌یابد. پایان این نوشته را اگر با گفته یکی از صاحبان امور نشر جناب یوسف علیخانی قرین سازیم، روح نگاه این چند خط بیشتر نمایان خواهد شد: «کتاب‌فروش‌ها و کسانی که کتاب پیشنهاد می‌دهند هم مردم را بی‌اعتماد کرده‌اند. وقتی یک زن خانه‌دار رمانی را برای اوقات فراغتش می‌گیرد؛ نامردی است من فلانر اوکانر و یا کارهای مرلین رابینسون را توصیه کنم؛ حتی اگر برنده جوایز اورنج و پولیتزر و غیره هم شده باشد!»


تعداد بازدید :  230