فرشید یزدانی کارشناس حوزه سیاستگذاری اجتماعی
در دنیای پر از ارتباطات امروزی که در آن خبرها پایانناپذیر به نظر میرسند و سرعت انتشار اخبار نیز به واسطه گستردگی شبکههای اجتماعی به نحوی افزایش یافته است، نقش روزنامه چیست؟ در زمانی که به قول آلن دوباتن در کتاب خبر: «ماشین خبر معاصر به دلیل حجم و فراگیریاش میتواند ظرفیت تفکر مستقل ما را در هم بشکند» چه نقشی برای یک روزنامه میتوان تصور کرد که اینگونه به شکستن تفکر مستقل کمک نکند. درحالیکه روزنامهها
به شدت تمایل به کشاندن مخاطب به میانمایگی دارند، چراکه این میانمایگی کار آنها را نیز در جذب مخاطب راحت و صفحات زرد بیشتری به خود جذب میکند. صفحاتی با هزینه کمتر و پشتوانه اندیشهای کمرنگتر و در نتیجه با سرعت بالاتری تولید میشوند و نقادی مخاطب را هم در پی نخواهند داشت. به نظر میرسد شاید در این فضا وظیفه اجتماعی یک روزنامه آن باشد که بتواند مخاطب را به تفکری عمیقتر رهنمون سازد و به هویتبخشی جامعه مخاطب کمک کند. روزنامه میتواند کمک کند دنیا جای بهتری شود که البته این امر شدنی نیست مگر با بیان واقعیات و اخبار و تبیین بسترهای آن. بیان عمیق واقعیت در قالب گزارشهای خبری میتواند به مخاطب در شناخت ابعاد مختلف موضوع یاریرسان باشد و در فرآیندی میانمدت در ایجاد حساسیت به مسائل جامعه در حوزههای مدنی و حاکمیتی تأثیرگذار و در نتیجه نقش اصلاحی داشته باشد.
روزنامه شهروند ازجمله روزنامههایی است که به نظر توانسته است در حوزه اجتماعی نقش مناسبی ایفا کند. در بسیاری از موارد با گزارشهای بهموقع و عمیق دریچههایی به مسائل اجتماعی باز کرده و آنچه را که کمتر دیده شده، جلوی چشمها آورده است. بهعنوان نمونه میتوان به موضوع «گورخوابی» اشاره کرد. موضوعی که در بطن جامعه جریان داشت، ولی اساسا از دیدهها پنهان بود، اما با چاپ گزارش حرفهای این روزنامه، موضوع به گفتوگوی روز در عرصه اجتماعی تبدیل شد. نهادهای مدنی بهشدت روی آن حساس و نهادهای حاکمیتی مجبور به بررسی و موضعگیری شدند، حتی وزیر وقت نیز به مسأله رسیدگی کرد. گرچه تا حدودی غیرمسئولانه اما اخبار ناشی از مطالبهگری اجتماعی که آغاز آن با گزارش این روزنامه شروع شد، بالاخره مسأله را به شبهگفتمان تبدیل کرد که البته این مباحث خاتمه یافت و شاید بهتر بود روزنامه شهروند موضوع را مجددا پیمیگرفت و در سطحی متفاوت و با بهرهمندی از توان کارشناسی آن را مطرح میکرد.
نکته دیگری که روزنامه شهروند در آن نقش بازی کرد و به باور نگارنده میتواند برای ارتقای کیفیت روزنامه ضروری باشد، بازکردن مباحث مربوط به حوزه سیاستگذاری اجتماعی است. جریان اصلی مطبوعات کشور بیشتر جهتگیری اقتصادی راستگرایانه دارد و در ترویج مفاهیم بازار محور به جریانسازی مشغول است و در این جریان حاکم بر مطبوعات، در عرصه اجتماعی خلأیی جدی مشهود است. نیروها و اقشار آسیبپذیرترند و از قدرت رسانهای قوی و پیگیری برخوردار نیستند. رسانهای که بتواند بر تعمیق مسائل و مشکلات کمککند، از بیان خبری صرف گذر کند و با رویکردهای سیاستگذاری اجتماعی به مواجهه موضوعات برود، معمولا کمتر حضور دارد. اما در روزنامه شهروند و بهخصوص در حوزه اجتماعی آن به نظر میرسد که پتانسیل مناسب در این زمینه وجود دارد. «شهروند» میتواند خلأ گفتمان اجتماعی را تا حدودی پوشش دهد، با بهرهمندی از اندیشهورزان این حوزه به تبیین واقعیتر مسائل کمک کند و به ایجاد زمینههای تدوین برنامهها و سیاستهای اجتماعی نیز یاری برساند. روزنامه شهروند میتواند مدافع خوبی برای حقوق شهروندان باشد.
در پایان لازم است به دستاندرکاران روزنامه شهروند دوامآوری باکیفیت روزنامه را تا 2هزار شماره تبریک بگویم و آرزو کنم که جشن 20هزار شمارگی روزنامه را هم شاهد باشند.