شهرام شهیدی طـــنــزنـویــس
وقتی در فرنگ مثلا در سرزمین ساموراییها بگویی یک نشریه به شماره دوهزار رسیده با مهربانی نگاهت میکنند و میگویند: «آخی. نازی. چه نوزاد خوبی. بزرگ میشه در پناه خدا.» اما اینجا ایران است و تعریف هر چیزی با جهان، تومانی هفت صنار فرق میکند. برای همین وقتی میگویند دوهزارمین شماره «شهروند» منتشر شده با تعجب نگاهت میکنند و میپرسند: «چیزی شده؟» که این یعنی چه جانسخت و مقاوم. خود آدم ناخودآگاه دلش غنج میرود و در دل آرزو میکند شیشه عمر روزنامه جایی باشد که نه دست کسی به آن برسد نه پای کسی با آن برخورد کند و نه قصور پزشکی باعث ... چی؟ گویا قصور پزشکی ربطی به این ماجرا نداشته. بالاخره در دوهزار شماره، بروز چند اشتباه اجتنابناپذیر است.
آنهایی که حیوان خانگی دارند میفهمند من چه میگویم و درک میکنند چه حس و حال بدی است وقتی میهمان از کسی که سگ دارد، میپرسد: «راستی سگها چندسال عمر میکنند و سگ شما چند سالش است؟» روزنامه هم مثل همین است. به هرکس میگویی دوهزارمین شماره روزنامه منتشر شده، یکجوری با تعجب نگاهت میکند و میگوید: «آخی! به سلامتی! راستی طول عمر روزنامهها در ایران چقدره؟» البته این سوال تلخ اما بسیار مهم است. خب در جوانمرگی مرسوم روزنامهها در ایران، دوهزار شماره خودش یک رکورد محسوب میشود. برای همین در شهرونگ اسپند دود خواهیم کرد که روزنامه چشم نخورد.
روزنامهنگاری در این کشور و رساندن روزنامه به شماره دوهزار مصداق این شعر است: «کار هر مرد نیست خرمن کوفتن، گاو نر میخواهد و مرد - و البته زن- کهن.» اگر هم به شعر گند میزنم برای پرهیز از تفکیک جنسیتی است و حق دارم. چون نیمی از صفحههای این دوهزار شماره را بانوان «شهروند» منتشر کردهاند. برای همین مهم نیست شما شعری مردسالارانه را خراب کنید و بیخیال قافیه شوید. قافیه همین ضرباهنگ مشترک روزنامهنگاران زن و مرد در «شهروند» است و بس!
و البته که برخی باید از انتشار روزنامه اجتماعی بترسند. روزنامه ترس ندارد؟ دوست روزنامهنگاری چند وقت پیش یک جوکی تعریف کرد که نمیدانم از کیست اما حرف درستی است. او میگفت این سوسکهای فاضلاب تنها بازماندگان زنده از حمله اتمی آمریکا به هیروشیما و ناکازاکی بودهاند. یعنی بمب اتم حریف این سوسکها نشد اما شما کافی است روزنامه را تا کنید و بزنید تو سر این سوسکها تا جان به جان آفرین تسلیم کنند. یعنی کاری که بمب اتمی نتوانسته انجام دهد یک روزنامه انجام میدهد. «شهروند» هم چنین قابلیتی دارد. در این دوهزار شماره کم مقامات و مسئولان را نیشگون نگرفته که برادر، اخوی، حاجی، وقتی شما خوابی فلان جا را آب برد.
و در جشن دوهزارمین شماره «شهروند» از خودمان تشکر کرده و از نقش شهرونگ یاد کنیم و تأثیر آن در بالاتر بردن رتبه ایران در جهان. خالیبندی نکنم؟ نفرمایید. اعلام کردهاند ایران در جایگاه صدوهجده شادترین کشورهای جهان قرار گرفته. خب اگر «شهروند» و شهرونگ نبودند حتما الان در لیگ دسته دو شادترینها بازی میکردیم. این طور نیست؟