هومن برقنورد کار خود را از تئاتر شروع کرده و در این زمینه بازیگر شناختهشدهای است. اما میتوان گفت حضور او در تلویزیون پررنگ و به یاد ماندنیتر است. نقشهای او در سریالهای «اشکها و لبخندها»، «ساختمان پزشکان»، «دودکش» و «زمانه» زوایای مختلفی از تواناییهای بازیگری او را نشان میدهد. او با بازی در نقش روحانی سریال «پردهنشین» وجه دیگری از بازیگری خود را به نمایش گذاشت. شخصیتی که کاملا با نقشهای دیگرش تفاوت داشت. با او در رابطه با نقش حاج آقا مهدوی، روحانی دوستداشتنی «پردهنشین» گفتوگویی انجام دادهایم.
آقای برقنورد شما در سریال«پردهنشین» کاراکتری را بازی کردید که کاملا با نقشهای قبلیتان تفاوت دارد. چطور شد که بازی در نقش روحانی را قبول کردید؟
شخصیت روحانی این کار جذابیتهایی داشت که وقتی فیلمنامه را خواندم از متناش خیلی خوشم آمد و تصمیم گرفتم در آن بازی کنم. با اینکه 8قسمت از فیلمنامه به دستم رسیده بود و هنوز نقشم وارد قصه نشده بود، اما فیلمنامه برایم جذاب به نظر میرسید. ضمن اینکه علاقهمند بودم با آقای شعیبی هم کار کنم.
آقای شعیبی را از قبل میشناختید؟
در واقع من اصلا ایشان را نمیشناختم. فقط تعریف «دهلیز»اش را شنیده بودم و میگفتند عطاران در آن نقش جدی بازی کرده است. این تنها اطلاعاتی بود که از آقای شعیبی داشتم.
شما قبلا هم بازی در نقش روحانی را تجربه کرده بودید و تقریبا نسبت به حال و هوای چنین نقشی آگاهی داشتید. روحانی آن کار چه تفاوتهایی با حاجآقا مهدوی«پردهنشین» داشت؟
در سریال«پایان نمایش» بهمن زرینپور نقش یک روحانی جوان مبارز را بازی میکردم که خیلی به خانواده و زندگیاش توجهی نداشت و بیشتر به مبارزاتش میپرداخت.
برای نزدیک شدن به نقش حاجآقا مهدوی، به غیر از راهنماییهای تهیهکننده و کارگردان سریال، مشاوران مذهبی هم کمکتان میکردند؟
آقای رضوی شرایطی را به وجود میآوردند تا روحانیون از قم در دفترشان حضور پیدا کنند و با آنها ملاقات و گپوگفت داشته باشیم. همچنین نشستهایی هم با آقای شهاب مرادی داشتیم. ضمن اینکه آقای رضوی هماهنگیهایی را انجام دادند تا در حوزه هم حضور پیدا کنیم و با فضای آنجا بیشتر آشنا شویم. علاوهبر این، ما با خانوادههای روحانیون هم جلساتی داشتیم و بیشتر متوجه جزییات زندگی روحانیون شدیم.
وقتی قرار شد در نقش یک روحانی ایفای نقش کنید، نگران این مسأله نبودید که در زمان پخش سریال، نقشتان با یکسری حساسیتها از جانب روحانیون مواجه شود؟
نه، چرا؟ مگر ما در این سریال از آنها بد گفتیم. من هیچوقت برای بازی در یک کار، فکرم را درگیر این حاشیهها نمیکنم و فقط کار خودم را انجام میدهم. اینها مسائلی نیست که من به آنها فکر کنم. بهخاطر اینکه به مغزم نویز میاندازد و باعث میشود کارم را به درستی انجام ندهم. من به تنها چیزی که فکر میکردم این بود که فکر نکنم نقش یک روحانی را بازی میکنم و باید کاملا روحانی باشم. قرار بود نقش یک انسان را در لباس روحانیت بازی کنم. این انسان میتوانست در لباس یک پزشک یا کارگر، یا حتی سوزنبان راهآهن باشد و زندگیاش به آدمهای اطراف و همسایه طبقه بالا و پایین جایی که زندگی میکنیم، شباهت داشت. تنها فرقاش با آدمهای دیگر این بود که یکسری چیزها و اصولی را رعایت میکرد که شاید دیگران آن را رعایت نمیکردند.
چقدر خودتان سعی کردید که به جزییات و خلقوخوی حاج آقای مهدوی و نوع روابطش توجه کنید و به ابعاد دیگر شخصیتیاش به غیر از ویژگی روحانیت بپردازید؟
وقتی ما وارد زندگی یک روحانی میشویم، بالطبع خلق و خوی او را هم میبینیم. من از ابتدا (زمانیکه فقط سیناپس کار نوشته شده بود)، صحبتام با آقای شعیبی این بود که اگر قرار است وارد زندگی حاجآقا مهدوی شویم و به ابعاد شخصیتیاش بپردازیم، آن را بازی میکنم، در غیر این صورت، اگر قرار باشد که فقط آن را در محل کارش ببینیم، من آن را بازی نمیکنم و این نقش به درد من نمیخورد. چون اگر فقط میخواستیم او را در محل کارش نشان دهیم، به یک روحانی تک بعدی و کلیشهای تبدیل میشد. اما وقتی وارد زندگیاش شدیم، توانستیم رفتارهای دیگری از او را حتی در زندگی شخصیاش نشان دهیم.
فکر میکنید زندگی و رفتار روحانیون، با آنچه که ما در سریال میبینیم سنخیت و ارتباط دارد و آنها کمتر به مادیات توجه میکنند و حتی خودرو شخصی هم ندارند؟ بله، کاملا به همین شکل است که در سریال دیدیم و به دور از واقعیت نیست. روحانیون دو دستهاند و کاملا با همدیگر فرق دارند. بنابراین ما در سریال صحبت از روحانیون طلبه کردیم، نه روحانیون دولتی و اصلا نیامدیم شخصیت و زندگی یک روحانی دولتی را مطرح کنیم و بعد بگوییم: «ببینید روحانی دولتی این جوری زندگی میکند!» ما در این سریال به زندگی یکسری طلبه اشاره کردیم که زندگیشان به همان سادگی و حتی شاید سادهتر از آن چیزی است که در سریال نشان دادیم. حتی در سریال میبینیم که پسر حاج آقا شهیدی خودرو دارد، ولی با اینکه حاجآقا مهدوی را همه میشناسند و شخصیت معروفی است، خودرو ندارد.
سکانسهای منبرها را که احتیاج به تمرکز و دقت بسیار بالایی داشت را چگونه اجرا میکردید؟
برای در آمدن سکانس منبرها تمرینهای زیادی داشتم و تاکیدم هم به آقای شعیبی این بود که یک تک منبرها را بگیریم تا حسم بریده نشود. حتی گاهی از پشت تلفن هم این سکانسها را برای حاجآقا اسدزاده و سعادتی (مشاوران مذهبی کار) اجرا میکردم. روزی هم که سکانس منبر داشتم این آقایان یا حداقل یکی از آنها در صحنه حضور داشتند و اشکالهایم را میگرفتند. در آنجا هم یکی، دو بار برایشان اجرا میکردم و بعد روتوش میکردیم و جلوی دوربین میرفتم.
با اینکه نقش شما از میانههای سریال وارد قصه میشود، اما کماکان حضورش در روند قصه تاثیرگذار است. چرا نقشتان در قسمت پایانی سریال نسبت به قسمتهای قبلی، کمرنگتر میشود؟
این سوالی است که باید از آقای ترابنژاد، نویسنده سریال و آقای شعیبی بپرسید. اما چون قصه اصلی «پردهنشین» چیز دیگری بود، من در قصه اصلی قرار نمیگرفتم و در حاشیه آن بودم. بنابراین وقتی گرههای قصه باز میشود، حاج آقا مهدوی هم حضورش کمتر میشود.
آقای شعیبی در سریال دست بازیگران را باز میگذاشت و به آنها اجازه میداد تا درباره نقششان اظهارنظر کنند؟
کارکردن با آقای شعیبی خیلی راحت است. او دست و بال بازیگر را باز میگذارد، بازیگر میتواند ابراز وجود کند و فکری که در مغزش هست را برای او پیاده کند و او هم بپذیرد. به نظرم آقای شعیبی در آینده میتوانند به یکی از کارگردانان بزرگ مملکتمان تبدیل شوند. هر چند تا الان هم توانستند آثار بزرگ و موفقی را بسازند.
محتوای این سریال برای مخاطب ایرانی، از آن جهت که فرهنگ و سبک زندگی اصیل خودش را به نمایش میگذاشت جذاب و حایز اهمیت به نظر میرسید. مسألهای که متاسفانه در سالهای اخیر کمتر در سریالهایمان شاهد پرداختن به آن هستیم و کارگردانها توجه آنچنانی نسبت به آن ندارند! شما بهعنوان بازیگری که بازی در سریالهای متفاوتی را تجربه کردهاید چقدر جای خالی چنین سریالهایی را احساس میکنید؟
اولین چیزی که باید همه ارکانش درست باشد، یک متن و قصه خوب است. در تلویزیون ما قصه کم هست. سریالها قصه آنچنانی ندارند که من نوعی را ترغیب کند تا پای آن بنشینم و فردا شب هم تماشایش کنم و ببینم که چه اتفاقی برای قهرمان داستانم که علیالسویه است، میافتد. مسلما وقتی قصه، خوب نباشد و چفت و بست شلی داشته باشد، با داستان و کاراکترها همذاتپنداری نمیکنم. چون همذاتپنداری با یک سریال، زمانی اتفاق میافتد که با متن و قصه خوبی همراه باشد و از نظر روانشناختی روی کاراکترهای آن کار شده باشد که خوشبختانه متن «پردهنشین» این ویژگیها را داشت. اما به نظرم تلویزیون برای بالا بردن سطح کیفی آثارش باید کمی روی نویسندهها و متنهایش کار کند و در این راه سرمایهگذاری کند.
بازخوردهای مردم نسبت به سریال چگونه بوده است؟
اکثر مردم نظرات مثبتی نسبت به این سریال داشتند و من اصلا بازخورد بد و حتی انتقادی هم نسبت به این کار و نقشم نداشتم.
علت موفقیت این سریال و همچنین باور پذیری نقشهای آن را در چه چیزی میدانید؟
انتخاب بازیگر در یک کار خیلی مهم است. بعد از متن و فیلمنامه، یکی از مهمترین بخشهایی که میتواند یک کار را به اوج برساند یا با کله آن را به زمین بکوباند، انتخاب بازیگر و چیدمان آنها در کنار هم است. در اینجا باید از آقای علی سرابی که اوایل کار با این پروژه همکاری داشتند و تقریبا با آقای شعیبی انتخاب بازیگران را انجام میدادند هم تشکر کنم. بازیگران این سریال، خیلی خوب در کنار همدیگر چیده شده بودند و بدونشک هدایت آقای شعیبی در این کار حرف اول را میزد که سعی کرده بود بازیگرهای وسواسی را دور هم جمع کند. فکر میکنم یکی از علتهای موفقیت سریال، اهمیت این کار و نتیجه آن برای بازیگرانش بود.
این مسائل در کارهای قبلیتان هم برایتان مهم بود؟ حتی در سریالهای طنزی که در آنها بازی کردید؟
صددرصد، من اگر کاری را دوست نداشته باشم، انجام نمیدهم. این قضیه برای نقشهایم هم صحت پیدا میکند. مگر میشود آدم نقشاش را دوست نداشته باشد و آن را بازی کند یا نقشاش را دوست داشته باشد و آن را بد بازی کند؟ اصلا امکان ندارد. چنین چیزی غیرممکن است!
شما این روزها در سینما با فیلم «بیگانه» بهرام توکلی حضور دارید و در این کار هم با کارگردان جوان و صاحب سبکی همکاری کردید. نگاه و شیوه کارگردانی بهرام توکلی در این فیلم به چه شکل بود؟
آقای توکلی امتحانش را پس داده است؛ تعدادی فیلم قبل از «بیگانه» ساخته که فیلمهای خوبی هم هستند. من او را از نزدیک نمیشناختم اما وقتی با هم صحبت کردیم، آرامشی به من داد که احساس کردم کارگردانی است که میتوانم با او کار کنم و آدمی نیست که سرصحنه عصبانیام کند یا مشکلی برایمان پیش بیاید. آقای توکلی هم مثل خودم آدم وسواسی است و برایش مهم است که کارش خوب از آب دربیاید. او از تمام کاراکترها شناخت کافی دارد و هیچکدام از سوالهای بازیگرانش را بیجواب نمیگذارد. مضاف بر اینکه، ما چیزی حول و حوش 10 ، 15 روز در این فیلم تمرین داشتیم و این مسأله باعث میشد تا کمی و کاستیهای کار مشخص و متن کاملتر شود. حتی یکسری از چیزهایی که برایمان قابل فهم نبودند در این تمرینها قابل فهم شدند.
بعد از سریال«پردهنشین»، درحال بازی در چه کاری هستید؟
بهتازگی با آقای فتحی برای سریال« شهرزاد» به توافق رسیدم و قرار است نقشی را در کار جدیدشان بازی کنم. این سریال برای شبکه نمایش خانگی تولید میشود.
با اینکه شما نقشهای جدی و متفاوتی در سینما و تلویزیون بازی کردهاید اما اغلب مردم شما را بهعنوان بازیگر سریالهای طنز میشناسند. نگران کلیشه شدن در این نوع کارها نیستید؟
نه، چون تعداد کارهای جدیام از کارهای طنزم خیلی بیشتر و حتی 2 برابر است. به همین خاطر فرقی نمیکند که در چه ژانری بازی میکنم. من اگر کارگردان و متن و نقشم را دوست داشته باشم، در آن کار بازی میکنم؛ حالا میخواهد آن کار کمدی و طنز باشد یا جدی، تراژدی و جنگی.