شماره ۴۶۷ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۱۵ دي
صفحه را ببند
گفت‌و گو با محمود پاک نیت
فیلمنامه مهم‌ترین عامل موفقیت یک اثر است

محمود پاک‌نیت، بازیگر سریال «پس از باران» که اغلب مردم او را با این سریال می‌شناسند، از بازیگران موفق تلویزیونی است که تاکنون با پروژه‌ها و کارگردانان مطرحی همکاری کرده است. او با مجموعه پرطرفدار «روزی‌روزگاری» به محبوبیت دست یافت و محبوبیت او با مجموعه‌های «پدرسالار» و «کهنه‌سوار» و «یوسف‌پیامبر» در نقش حضرت یعقوب ادامه یافت. او با «شهروند» گفت‌وگویی انجام داده که در ادامه می‌خوانید.
آقای پاک‌نیت چطور شد که تصمیم به بازی در سریال«پرده‌نشین» گرفتید و با آقای شعیبی که برای اولین‌بار سریال‌سازی را تجربه می‌کرد، همکاری کردید؟
من قبل از حضور در این سریال، کارهای زیادی از آقای شعیبی دیده بودم. با این‌که تا به‌حال نحوه کارگردانی ‌او را از نزدیک مشاهده نکرده بودم، اما وقتی فهمیدم که کارگردان این سریال است، پیشنهاد او را برای حضور در کارش پذیرفتم. از طرفی مهم‌ترین مسأله برای حضورم در این سریال، متن قوی و تاثیرگذار آن بود. ضمن این‌که من همیشه عادت دارم با عزیزانی که کار اولشان است، همکاری کنم. چون معتقدم چرخه باید بچرخد تا این عزیزان هم کار کنند. خوشبختانه آقای شعیبی ازجمله کارگردانانی است که برای بازیگر اهمیت بسیاری قایل است. حتی برای کوچکترین نقش‌هایش هم از بازیگران بسیار خوب و سرشناسی استفاده می‌کند. بازیگرانی که با کمال‌میل حضور در این کار را پذیرفتند.
فیلمنامه این کار چه ویژگی‌هایی داشت؟
درمورد روحانیت فیلم‌های سینمایی زیادی ساخته شده است و می‌توان 10 فیلم را اسم برد که در این زمینه ساخته شدند. اما این برای اولین‌بار بود که سریالی در ارتباط با روحانیت ساخته می‌شد. سریالی که فکر خوبی پشت آن بود و اثرگذاری قابل‌توجهی برای معرفی جامعه روحانیت و ارتباط آن با مردم داشت. هر قشر و تفکری هم که به تماشای این کار نشسته بودند از آن لذت بردند و تشکر کردند.
اولین‌بار بود که نقش یک آدم لجوج و سرسخت را بازی می‌کردید؟
بله. این آدم در عین لجبازی و سرسختی‌هایی که داشت اما کاملا منطقی، بااحساس و دوست‌داشتنی به نظر می‌رسید. شاید از نظر مخاطبان، اکبر، آدم خودخواه و لجوجی به‌نظر می‌رسید، اما در کل او آدم بسیار منطقی بود که نسبت به خانواده و اطرافیانش حساسیت و دلسوزی فراوانی نشان می‌داد. تا جایی که حتی سند خانه‌اش را هم برای عروس حاج‌آقا شهیدی گرو گذاشت. با این‌که به زبان راضی به انجام این کار نبود اما از ته دلش این کار را انجام داد.
اختلاف‌نظرهای او با شخصیت براتعلی بر سر چه مساله‌ای بود و چرا او را به‌عنوان داماد خانواده‌اش نمی‌پذیرفت؟
اکبر چون پاهایش زیر تراکتور آسیب‌ دیده بود و دیگر توانایی اداره خانواده‌اش را نداشت، دلش می‌خواست فردی با دخترش ازدواج کند که از این به بعد او به خانواده‌اش برسد و همه‌ مسائل کاری این آدم را هم به عهده بگیرد. اما از آن‌جایی که براتعلی بیشتر اوقاتش را در حوزه سپری می‌کرد، کمی از بابت این مسأله نگران بود.  
نگاه کارگردانی آقای شعیبی و شیوه بازی‌گرفتن او از بازیگران به چه شکل است و شخصیت‌پردازی در کارش چه جایگاهی دارد؟
همه‌ آدم‌های این قصه شناسنامه‌دار و دارای شخصیت بودند. آقای شعیبی هم برای این‌که بیشتر به این قضیه بپردازد و بتواند با تماشاگر ارتباط برقرار کند، از بازیگرانی استفاده کردند تا بتوانند به متن کمک کنند. یکی از مهم‌ترین حُسن‌های آقای شعیبی این است که تا پلانی مورد پسندش قرار نگیرد، آن را قبول نمی‌کند. حتی اگر گروه خسته بودند و نمی‌توانستند آن پلان را تکرار کنند، او صبر می‌کرد تا همه استراحت کنند و بعد دوباره کار را شروع می‌کردیم. این مسأله نشان‌دهنده این است که او نسبت به اطرافیانش احساس تعهد داشت و سعی می‌کرد تا اعتبار و آبروی هریک از عوامل این کار حفظ شود.
به‌نظر شما چرا کیفیت کارهای تلویزیونی ما در سال‌های اخیر پایین آمده و تعداد کارهای خوب مثل سریال «پرده‌نشین» یا حتی «پس از باران» که اکثر مخاطبان، شما را با آن سریال می‌شناسند، کمتر شده است؟
یک کار خوب و باکیفیت ضمن این‌که باید قصه جذاب و سرگرم‌کننده‌ای داشته باشد، از نظر فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هم باید چیزهایی را به مخاطب آموزش دهد. متاسفانه گاهی‌اوقات چنین مسائلی نادیده گرفته می‌شود و کیفیت یک کار از بین می‌رود و کمیت دامن آن را می‌گیرد. حتی گاهی عده‌ای هدف‌شان این است که یک برنامه فرهنگی بسازند تا زمان مردم را پر کند. اما برخلاف این قضیه، عزیزانی هم هستند که سعی می‌کنند این‌گونه کار نکنند.
به‌نظرم یک کار جذاب باید به شکلی باشد تا مخاطب در طول زمانی که آن را تماشا می‌کند، دلش نخواهد وقتش را به کارهای دیگری غیر از تماشای آن فیلم یا سریال اختصاص دهد. اما همان‌طور که می‌دانید با گستردگی ماهواره مردم بیشتر وقت‌شان را به دیدن برنامه‌های آن طرف آبی اختصاص می‌دهند.
برای رسیدن به این منظور چه راهکاری را پیشنهاد می‌دهید؟
برای رسیدن به این امر فرقی نمی‌کند که به چه مساله‌ای می‌پردازیم. بهترین چیزی که باید در وهله اول به آن توجه کنیم، متن یک کار است. تلویزیون ما باید سعی کند از نویسنده‌های خوبش به بهترین شکل استفاده کند و آنها را از نظر مادی و وضع روحی و روانی تأمین کند. توجه به این مسأله هم به مسئولان ما برمی‌گردد. متاسفانه ما نویسنده‌های چند میلیاردی را برای یک کار خرج می‌کنیم و زمانی که آن را پخش می‌کنیم، حتی ارزش نگاه‌کردن هم پیدا نمی‌کند. در این حالت مهم‌ترین چیزی که زیرسوال می‌رود، متن و قصه‌ آن است. وقتی قصه گیرا نباشد، آن چند‌میلیارد پول و زمان و عمر آدم‌های آن کار هم به‌هدر می‌رود. اگر ما متن خوبی داشته باشیم، حتی یک کارگردان و بازیگر متوسط هم می‌تواند آن متن را به نحو خوبی ارایه کند. ولی وقتی متن‌مان بد باشد، حتی اگر بهترین کارگردان و بازیگر دنیا را هم بیاوریم، باز هم نمی‌توانیم توجه و نظر تماشاگر را جلب کنیم.
در حال‌حاضر مشغول بازی در چه کاری هستید؟
این‌روزها در سریال «شهرزاد» حسن فتحی بازی می‌کنم که در آن نقش پدر دختری را ایفا می‌کنم که مخالف پسری است که عاشق دخترش (با بازی ترانه علیدوستی) شده است. اما این نقش اصلا قابل‌مقایسه با نقشی که در «پرده‌نشین» بازی کردم نیست. «شهرزاد» سریال متفاوتی است که زمان و مکانش متعلق به زمان حال نیست و قصه و اتفاقات آن در دهه 30 اتفاق می‌افتد.


تعداد بازدید :  208