اسما روانخواه پژوهشگر اجتماعی
ميزان مطالعه افراد جامعه، كه از آن با نام سرانه مطالعه ياد ميكنند از جنبههاي متفاوتي داراي ارزش و اهميت است. از يكطرف بهعنوان شاخصي براي سنجش توسعهفرهنگي جوامع شناخته ميشود و ميتواند نشان از توسعه انساني دهد و از سويي ديگر آگاهيبخش افراد جامعه است. روندي كه در صورت شكلگيري ميتواند در بخشهاي قابل ملاحظهاي از مشكلات اجتماعي ورود يابد و مشاركت اجتماعي را ارتقا دهد و نسبت به برطرف كردن مسائل متعدد ميان افراد جامعه حساسيت ايجاد كند. جامعهاي كه آگاه باشد، ميتواند دغدغه اجتماعي را ايجاد كند و دغدغه اجتماعي، مطالبه عمومي را ميطلبد و مطالبه عمومي، مسئولان را براي باز كردن گرههاي اجتماعي ياري ميكند. سرانه مطالعه در کشورهای مختلف متفاوت است و در این میان برخی از کشورها بیشترین درصد کتابخوان را دارند. پایین بودن سرانه مطالعه بر میزان عرضه و تقاضای تولیدات فرهنگی مانند کتاب و حتی تعداد نویسندگان نيز تأثیرگذار است. تحلیلها نشان میدهد در کشوری که کتابهای برگزیده جوایز به مردم معرفی نمیشود و رسانهها به معرفی این آثار نمیپردازند و بسیاری از کتابهای معتبر جهان بسیار دیرتر از دریافت جایزه؛ ترجمه و در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، از آمار بالای مطالعه برخوردار نیستند.
اگر به ميزان سرانه مطالعه در ايران كه از سوي سازمانهاي متفاوت اعلام ميشود توجهي نداشته باشيم (با توجه به تفاوتهاي كم و زياد اين آمار كه ميتواند ما را سر درگم كند) كافي است نگاهي به آدمهاي اطرافمان بيندازيم يا كمي دورتر آدمهاي اطرافمان را ببينيم تا برايمان روشن شود تا كجا از مطالعه دور هستيم و جامعه ایرانی با کتاب و خط قهر است. صالحی امیری، رئيس سازمان اسناد و كتابخانه ملي با نگرانكننده خواندن آمار مطالعه در كشور گفت: باید در زمینه افزایش نرخ مطالعه، نخبگان تلاش و جدیت بیشتری نشان دهند. چندي پيش، احمد مسجدجامعي، عضو شوراي شهر تهران نيز عنوان كرده بود سرانه پایین مطالعه در کشور ما ربط چندانی به مشکلات اقتصادی ندارد. مسأله اساسی و بنیادین، فرهنگ است و بسیارند خانوادهها و کسانیکه وضع مالی خوبی دارند اما کتاب نمیخوانند. یکی از فاکتورهای اثرگذار بر عادت به مطالعه و حوزه فرهنگ کتابخوانی، امکانات و فرصتهایی است که در این راستا در یک جامعه ایجاد شده یا رشد داده میشود. درست است كه در سالهاي اخير با نزديك شدن به هفتهكتابداري، صحبت از كتابخوان نبودن ايرانيها در محافل متفاوت گل ميكند، اما تاكنون چه راهكار عملياتي در جهت ارتقای سطح مطالعه و آگاهي افراد جامعه انجام شده است؟ كه اگر آن راهكارها به درستي ايجاد ميشد، همچنان شاهد پايين ماندن سرانه مطالعه در كشور نميبوديم. از سال 91 رسانهاي در راديو با عنوان «راديو كتاب» ايجاد شد كه به صورت تخصصي به موضوع كتاب ميپرداخت. فعالیت رادیو کتاب در بخشهایی چون معرفی آثار، ناشران، محققان، مولفان، مترجمان و همچنین چگونگی سیر تحول چاپ، نشر و تهیه کتاب در ایران و جهان بود و در فعالیتی دیگر سیر تاریخی نویسندگان ایران و جهان هم مورد بررسی قرار میگرفت. حال در چند روز گذشته اخباري مبنيبر تعطيلي (و نه ادغام آن ) اين رسانه توسط نسرین آبروانی، معاونت جديد صدای سازمان صدا و سیما، به گوش ميرسد. ما نميدانيم كه آيا اين رسانه داراي كاركرد مثبت بوده يا نه يا نيازهايي را از مخاطبانش برطرف ميكرده است يا نه. نميدانيم كه آيا بين مخاطبان خود توانسته در جهت افزايش مطالعه روزانه ايجاد انگيزه كند يا خير (كه پاسخگويي به تمام اين سوالات نيازمند پژوهشهاي علمي است) اما آنچه كه مسلم است، نقش مسئولان و رسانهها در اين رابطه است. افراد جامعه در ارتباط با مطالعه و دست يافتن به آگاهي بايد احساس نياز كنند و اين احساس نياز با برنامهريزي دقيق و ريشهاي محقق ميشود. بنابراين يكي ديگر از عواملي كه ميتواند ما را به سمت جامعهاي سالم پيش ببرد، آگاه بودن افراد جامعه است. جاي «راديو كتاب»ها در ارتقای كيفيت افراد جامعه، خالي است ...