عباس امینی، کارگردان فیلم کشتارگاه: «زمانی با متولدین دهه70 حرف میزدم؛ به آنها گفتم اگر به تو یکمیلیارد بدهند میروی یک نفر را خاک کنی؟ خیلی مطمئن گفت بله، گفتم یعنی اصلا برایت مهم نیست، باز هم با اطمینان گفت نه. یعنی اینقدر آدمها تغییر کردهاند که نمیتوان برای آن تصوری قائل بود. ولی با وجود این ما نمیخواهیم این موضوع را قبول کنیم و همچنان علاقهمندیم که داستانهای آرمانی دهه 60 را تعریفکنیم. درواقع یکی از دلایل قطع ارتباط نسل جدید با ما نیز این بوده که قصههای آنها را نمیگوییم.»
حمیدرضا شاهآبادی، نویسنده ادبیات کودکان و نوجوانان: «نویسندههای ما کمتر سراغ مسائل واقعی نوجوان میروند. نویسندههای ما معمولا به نوجوانهایی که در ذهن خود ساختهاند، میپردازند و نوجوانان واقعی را نمیبینند. گاهی فکرمیکنم ممیزی میتواند یک بهانه باشد برای ننوشتن. ما احتیاج داریم که نوجوانان واقعی اطرافمان را ببینیم، مسائل واقعی آنها را بشناسیم و انعکاس دهیم. گاهی اوقات تصویری که از مخاطب خود داریم حداکثر تصویر نوجوانی خودمان است، چیزی که به سالهای گذشته مربوط میشود و با آنچه در امروز اتفاق میافتد، خیلی فرق میکند. فکر میکنم از سرِ درد نوشتن ضروریترین اتفاقی است که باید بیفتد و اگر نویسندهای از سرِ درد سراغ قلم برود، مسائل متعددی را میبیند که میتواند به قلم بیاورد، در غیر این صورت ممکن است خیلی چیزها از نگاهش دور بماند.»
سیدجمال ساداتیان، تهیهکننده: «بعد از اعلام رسمی ورود کرونا به ایران، سینماها نخستین مراکزی بودند که بسته شدند و سپس این مسأله به جاهای دیگر تسری پیدا کرد. بنابراین اگر دوباره میزان ابتلا به کرونا بالا رود، نخستین جایی که مجدد دچار تنش میشود سینماست. ضمن اینکه هرچند دولت اصرار به بازگشایی دارد، ولی معلوم نیست مردم چقدر از این ماجرا استقبال کنند. البته بخش اعظمی از استقبال مردم به نوع فیلمها و چیدمان آنها بستگی دارد. ما در طول سال فیلمهایی داریم که مردم حتی در شرایط عادی به تماشای آنها نمینشینند، بنابراین برای موعد بازگشایی سینماها باید فیلمهایی انتخاب شوند که بهعنوان یک قوه محرکه بتوانند مردم را به رفتن به سینما ترغیب کنند.»