[شهروند] امروزه عوامل اجتماعی بهطور قابل توجهی در ایجاد خطر حوادث و بلایا نقش ایفا میکنند. چالشهایی مانند مهاجرت از روستا به شهر، گسترش بیرویه و بدون برنامه شهرها، ایجاد مناطق حاشیهنشین پیرامون شهرهای بزرگ، تخریب محیطزیست و منابع طبیعی ازجمله مهمترین علتهای آسیبپذیری ناشی از توسعه اقتصادی و اجتماعی نامتوازن و ناپایدار محسوب میشود. با وجود پیشرفتهای بهدست آمده در استانداردسازی ساختوساز برای مقابله با زلزله و سیل، اما شاید هنوز توجه كافی به محیط اجتماعی در مدیریت ریسک حوادث و بلایا صورت نگرفته است؛ محیط اجتماعی یعنی آنچیزی که با رفتارها، باورها و اعتقادات مردم ساخته میشود.
وقتی از شناخت و درک مردم از فاکتورهای مدیریت بحران و کاهش خطر بلایا صحبت میشود، مهمترین عامل موثر در ارتقای مفهوم درک و شناخت عمومی جامعه از ریسک، فرهنگ است. به بیان سادهتر تحقق اهداف برنامههای کاهش خطر حوادث و بلایا، بستگی مستقیم به ایجاد و تقویت فرهنگ ایمنی و پیشگیری از حوادث در جامعه دارد. فرهنگ ایمنی چند مولفه اصلی دارد؛ کرامت انسانی بهعنوان اصلیترین منبع ارزشهای اخلاقی، از سلامت روحی و جسمی انسان در زندگی فردی و اجتماعی حمایت میکند. هرقدر کرامت انسان در جامعه و سیستمهای اجتماعی بیشتر محترم شمرده شود، اولویت سلامت و ایمنی انسان در نهادهای رسمی و مدنی و برنامهریزیهای توسعه اقتصادی و اجتماعی هم به همین نسبت ارتقا پیدا میکند.
تعهد اخلاقی هر فرد به حفظ جان خود و دیگران
اعتقادها و باورها نیز نقش اساسی در آمادگی ذهنی و فیزیکی افراد جامعه برای پیشگیری و مقابله با آثار منفی حوادث و بلایا ایفا میكند؛ اعتقاد قوی به اینکه انسان دارای اختیار و تعهد اخلاقی و دینی برای حفظ جان و سلامت خود و دیگران است و این حق را دارد که با اصلاح روش و الگوی زندگی خود از میزان عوامل تهدیدکننده کم کند. زمانی که این باورها در جامعهای به معنای واقعی ارتقا پیدا کند میتوان به اصلاح الگوهای رفتار اجتماعی در هنگام حوادث و بلایای طبیعی امیدوار بود. اما زمانی که باورهای جبری و خارج از اختیار در میان مردم حاکم باشد مثلا اکثریت جامعه واکنش نسبت به بلایا را از اختیار انسان خارج بدانند و خود را تسلیم دست سرنوشت تصور کنند، همین فکر میتواند تأثیر منفی بازدارنده و مقاومتی در مقابل هر آموزش و آگاهی داشته باشد.
همبستگی اجتماعی در بحرانها که باید همیشگی شود
همبستگی اجتماعی مفهوم مهم دیگری است که به سطح روابط افراد یک جامعه براساس ارزشهای نوعدوستانه و عواطف برمیگردد. تأثیر همبستگی و مشارکت اجتماعی در کاهش ریسک و مدیریت بحران بیشتر در کمکرسانی انساندوستانه پس از حوادث قابل مشاهده است. اما این همبستگی که براساس عواطف و ارزشهای اخلاقی صورت میگیرد، معمولا کوتاه مدت و موردی است و برای ادای دین و انجام وظیفه انسانی صورت میگیرد. چیزی که در بسیاری از بحرانهای طبیعی سالهای اخیر در کشور شاهدش بودیم؛ هجوم عواطف انسانی مردم برای کمک به سیلزدگان یا زلزلهزدگان. بنابراین واقع این است که همبستگی اجتماعی برای کمک به حادثهدیدگان، صرفا بعد از بحران و بیشتر به صورت کوتاه مدت است و نمیتوان بهعنوان یک فرهنگ پایدار اجتماعی در کاهش بلندمدت ریسک و پیشگیری ازحوادث روی آن حساب کرد. این نوع همبستگیها شدیدا تحتتأثیر رفتارهای جمعی در جامعه است ولی در عین حال بیشتر رویکرد انفرادی دارد. اندازه و کیفیت آن براساس شدت و سرعت وقوع حادثه متغیر است. به طوری که بیشترین مشارکت اجتماعی را در وقوع حوادث ناگهانی شاهد هستیم درحالیکه کاهش بحرانهای تدریجی مثل خشکسالی و حوادث روتین جادهای نیز به مولفه همبستگی اجتماعی بسیار وابسته است.
از اجتناب از زندگی مخاطرهآمیز تا اعتماد به آموزشهای همگانی
میتوان گفت اگر همبستگی اجتماعی در یک جامعه از همه جنبهها ارتقا پیدا کند، میتواند به عاملی منجر شود که یک گروه یا جامعه را با هم و در کنار هم نگه دارد؛ عاملی که جامعهشناسان پیوستگی اجتماعی مینامند. افرادی با شرایط و سوابقی متفاوت بهواسطه ارزشها و رفتارهای مشترک بهعنوان یک ما قابل شناسایی میشوند. پیوستگی اجتماعی زمانی رخ میدهد که نوعی قرارداد یا توافقات اجتماعی میان افراد مختلف شکل میگیرد که منافع کلی جامعه در آن در نظر گرفته میشود. توافقاتی که به اعتماد میان افراد و نهادهای عمومی منتهی می شود. پیوستگی اجتماعی نقش مهمی در پیشگیری و کاهش درازمدت خطر حوادث و بلایا ایفا میکند؛ از تعهد افراد جامعه برای اجتناب از اقدامات پرمخاطره در سطح زندگی فردی و اجتماعی گرفته تا اعتماد افراد جامعه به اثربخشی اقدامات سازمانهای رسمی و مردمی برای پیشگیری و کاهش خطر و مدیریت بحران.
به بیان سادهتر اگر افراد خود را بهعنوان یک عضو از کل جامعه مسئول بدانند فعالانه و داوطلبانه در برنامههای عمومی پیشگیری و کاهش خطر بلایا و ارتقای آگاهی عمومی و آموزش همگانی حاضر میشوند و همین رفتار متعهدانه از طرف مردم، نهادها و سازمانهای متولی خدمات عمومی را نسبت به ارایه این آموزشها در قبال جامعه مسئولیتپذیرتر میکند تا ظرفیتهای لازم را فراهم کرده و منابع بلندمدت را برای پیشگیری و اقدامات زیربنایی کاهش خطر حوادث و بلایا اختصاص دهند.