طرحنو| «4برابر»؛ نرخ رشد اعتیاد خانمها نسبت به 10سال گذشته. افرادی که توسط غیرهمجنسان خود مصرف را شروع میکنند و فرد دلسوزی برای اقدام به ترک آنها وجود ندارد و با انواع و اقسام انگها در جامعه حضور پیدا میکنند. کار آنقدر بهجاهای باریک کشیده میشود که فرد مصرفکننده برای فراهمکردن مواد مصرفی دست به تنفروشی میزند؛ فرقی هم نمیکند، خودش یا دخترش. میگویند، 123هزار زن درگیر اعتیاد در کشور وجود دارد، یعنی 10 درصد از جمعیت بیماران درگیر اعتیاد کشور. میگویند، سن اعتیاد بین آنها تا 27سال پایین آمده. ابعاد اعتیاد زنان در جامعه ایرانی با شکلهای تازهای مواجه شده است و بحثهای مختلفی درباره آمار و دلایل اعتیاد آنان بهوجود آمده. اینروزها با خبرهای مختلفی در این زمینه مواجه میشویم. این سطرها نهفقط برای 123هزار زن درگیر اعتیاد، بلکه برای خانوادههایی منتشر میشود که مادر بهعنوان عنصر و کانون اصلی آنها بهشمار میرود.
بیپناهی متفاوت
بیماری اعتیاد خانمها و آقایان تفاوتهای چشمگیری دارد؛ زنها در این مورد هم بهعنوان آدمهای بیپناه شناخته میشوند و اعتیادشان بهدرصد و میزان این بیپناهی اضافه میکند. «مرضیهخانم» مسئول قسمت بانوان انجمن بهشتکوچک است. او با اشاره به وضع مددجویانی که هر روزه مختارانه یا توسط نیرویانتظامی در «بهشتکوچک» حضور پیدا میکنند، میگوید: «بیماری اعتیاد خانمها و آقایان تفاوتهای زیادی دارد؛ زنها سرپناهی ندارند و توسط اطرافیان مرد خود درگیر اعتیاد میشوند و بدون حمایت آنها روزگار میگذرانند. تازه مشکل آنها در همینجا خلاصه نمیشود و با برچسبهای مختلف در جامعه شناخته میشوند، برچسبهایی که درد شنیدن آنها کم از درد بیماری اعتیاد نیست.» انجمن بهشتکوچک مددجویان خانم زیادی دارد که در یک ساختمان قدیمی در شهر بومهن مشغول سمزدایی و تجربه زندگی دوباره خود هستند؛ خانمهایی که بین آنها دانشجو، خانهدار، مهندس و... دیده میشود؛ از 15ساله و 20ساله تا 45 ساله و 50ساله. «رویا- د» یکی از مددجویان این انجمن درباره تفاوت اعتیاد خانمها با آقایان میگوید: «تفاوتها زیاد است؛ اما نکته مهم اینجاست که خانمها قربانی میشوند. خود من با مصرف شوهرم درگیر اعتیاد شدم و بدون حمایت او تصمیم به ترک گرفتم. اما وقتی که در یک خانواده، مردی درگیر اعتیاد میشود، همسر، مادر و حتی دخترش دنبال یافتن راهی برای ترک اوست.»
تاوان عاشقی
«بسیاری از خانمها برای اثبات علاقه خود به طرف مقابل و برای آنکه به او ثابت کنند دوستش دارند به اعتیاد رو میآورند.» این را «مریم صبوری» مسئول انجمن رهپویانرهاییپایدار در پاسخ بهسوال «دلایل اعتیاد خانمها» به «شهروند» میگوید. او در ادامه، دلایل دیگر این بیماری در بانوان را ترغیب به مصرف توسط شوهران، توصیه مصرف شیشه در آرایشگاهها و باشگاههای بدنسازی برای لاغری، استفاده دانشجویان دختر برای تمرکز بیشتر و جوی که در پارتیهای شبانه برپاست، میداند. صبوری با اشاره به اینکه سن اعتیاد خانمها متناسب با پایینآمدن سن اعتیاد آقایان پایین آمده، میگوید: «آمار اعتیاد بین خانمها رشد قابلتوجهی داشته، هرچند که نمیشود رقم صحیحی را در این زمینه منتشر کرد؛ اما این مسأله را میشود از طریق مراجعاتی که از طرف خانمها به انجمن ما صورت میگیرد، احساس کرد.» بیماری اعتیاد بین خانمها، مسالهای است که نادیده گرفتن آن مشکلی را حل نمیکند و تنها به پیچیدهتر شدن این آسیب میافزاید. پایین آمدن سن اعتیاد بین این گروه این معضل را هم بههمراه داشته که بسیاری از آنان بارداری در سنین پایین را تجربه کنند. آنها برای آنکه بتوانند خرج مصرف خود یا اطرافیانشان را به دست آورند به تنفروشی و کارهایی دست میزنند که هیچ علاقهای به انجامشان ندارند.
روزی 6ساعت تنفروشی
«سعیده محمدرضا خانی» مسئول جمعیت امامعلی(ع) در شهر کرمان است. او هر روز با نمونههای مختلفی در زمینه اعتیاد خانمها روبهرو است؛ با دختری که طلاق گرفت تا برای خانوادهاش منبع درآمد باشد، با دختر 16 سالهای که یکسال و نیم درگیر اعتیاد است و حداقل روزی 6 ساعت تنفروشی میکند؛ با مهدیه 7ساله که هر ساعتی که خانواده نیاز داشته باشد و مشتری حاضر، بهفروش گذاشته میشود. محمدرضا خانی میگوید: «آنها از هیچ حمایتی برخوردار نیستند. این مسأله خیلی درد دارد؛ 4دختر در یک خانواده آسیب ببینند و کاری نشود کرد. ما تنها میتوانیم کاری کنیم که آنها دیرتر به خانههای خود بروند و مورد تعرض قرار بگیرند. ما نمیتوانیم این بچهها را از خانوادههای خود بگیریم، اما دولت میتواند این کار را انجام دهد. از خانوادهای که در خماری وول میخورد و درآمدش از طریق همین دختران بهدست میآید چه انتظاری میتوان داشت؟» مسئول جمعیت امامعلی(ع) در کرمان درباره نحوه برخورد نهادهای مختلف با این مسأله هم توضیح میدهد که «برخوردهای شهرداری و دیگر نهادها هم با کتک و به شکل قهریه است. درحالیکه خانوادههای این دختران آسیبدیده پوست مرغ را داغ میکنند که بچههایشان نان را در آبی بزنند که پوست مرغ دارد. این یک واقعیت است که سن اعتیاد در خانمها بهشدت پایین آمده و باید این حقیقت را پذیرفت و برای حل آن چارهجویی کرد. مسلما نحوه برخورد با این آدمها باید همراهانه باشد و نه از بالا به پایین. هیچ امکاناتی برای حمایت از دختران درحال آسیب وجود ندارد.»
در حسرت همراه
نوع مددکاری بین بیماران زن و مرد متفاوت است و باید افرادی بهعنوان مددکار با آنها همراه شوند که خود، شناخت کافی از این مسأله را داشته باشند. برای همین هم هست که اکثر خانههای بهبودی خانمها، توسط بانوانی اداره میشود که خود تجربه بیماری اعتیاد را داشتهاند. این مسئولان حالا میتوانند بهراحتی مددجویان خود را درک کرده و به آنها کمک کنند تا با تمام مشکلات پیشرو، زندگی دیگرگونهای را داشته باشند. «زهرا البرز» مسئول انجمن تولد دوباره ویژه خانمها یکی از همین افراد است. او با اشاره به اینکه در انجمن مددجویانی از کشورهایی مثل عراق، ترکیه و جمهوریآذربایجان را پذیرش کردهایم، میگوید: «برایمان هیچ فرقی نمیکند که بیمار مراجعهکننده متعلق به کدام کشور است و چه تفکری دارد. آنها آدمهای تنهایی هستند که نیاز به یاری دارند؛ تنها نکته مهم برای ما انسانبودن است.» البرز در ادامه صحبتهای خود به «شهروند» میگوید: «بسیاری از خانمهای درگیر اعتیاد که حمایت درستی از آنان صورت نگرفته، در پارکها زندگی میکنند و شبها با کمترین بها و ارزش با مردی که سراغ آنها میآید به خانهای میروند و شب را میگذرانند؛ آنها فقط دنبال یک سرپناه هستند. ما از سنهای مختلف پذیرش داشتهایم و میانگین سنی مددجویان هم روزبهروز با پذیرشهای جدید، پایینتر میآید و میتوان گفت که به 25 تا 30سال رسیده است.» البرز که خود در گذشته درگیر بیماری اعتیاد بوده و بارها برای انجام فعالیتش تهدید به برخوردهای خشونتآمیز شده از ضرورت اعتماد به بیماران میگوید: «الان همسایهها از پلیس به ما نزدیکتر شدهاند و با همکاری آنها جلو میرویم. مرکز ما شناختهشده و تمام اهالی محل با ما کنار آمدهاند و میتوان به چنین مراکزی که هم اعتماد بیماران و هم اعتماد مسئولان و مردم را جلب کرده، کمک بیشتری کرد. ما نیازمند مراکز رایگان شبانه در این زمینه هستیم. خیلی از اوقات با کمبود جا روبهرو هستیم و مددجویان را در راهروها پذیرش میکنیم. خیلی از این خانمها دنبال شرایط مناسبی هستند که برای آنها فراهم شود، تا تمام روزهای سیاه سپری کرده را جبران کنند.» داستان اعتیاد زنان این کشور، داستان تلخ بیپناهی است. آنها ناخواسته و بدون آنکه مقصر باشند، بر اثر آموزشهای نادرست و فقر اقتصادی و عدم فراگرفتن مهارتهای اجتماعی، مصرفکننده و دچار بیماری اعتیاد میشوند. آنها، نه خماری را دوست دارند و نه تنفروشی را؛ نه از سلامتی متنفرند و نه از مادربودن. تنها، درگیر یک بیماری شدهاند که حالا نهتنها خودشان بلکه تمامی آدمهای اطراف خود را درگیر کرده است. یک سرپناه، چقدر میتواند دور از دسترس باشد؟!
بسیاری از خانمها برای اثبات علاقه خود به طرف مقابل و برای آنکه به او ثابت کنند دوستش دارند به اعتیاد رو میآورند. آمار اعتیاد بین خانمها رشد قابلتوجهی داشته، هرچند که نمیشود رقم صحیحی را در این زمینه منتشر کرد؛ اما این مسأله را میشود از طریق مراجعاتی که از طرف خانمها به انجمن ما صورت میگیرد، احساس کرد.
بیماری اعتیاد بین خانمها، مسالهای است که نادیده گرفتن آن مشکلی را حل نمیکند و تنها به پیچیدهتر شدن این آسیب میافزاید. پایین آمدن سن اعتیاد بین این گروه این معضل را هم بههمراه داشته که بسیاری از آنان بارداری در سنین پایین را تجربه کنند. آنها برای آنکه بتوانند خرج مصرف خود یا اطرافیانشان را به دست آورند به تنفروشی و کارهایی دست میزنند که هیچ علاقهای به انجامشان ندارند.
بسیاری از خانمهای درگیر اعتیاد که حمایت درستی از آنان صورت نگرفته، در پارکها زندگی میکنند و شبها با کمترین بها و ارزش با مردی که سراغ آنها میآید به خانهای میروند و شب را میگذرانند؛ آنها فقط دنبال یک سرپناه هستند. ما از سنهای مختلف پذیرش داشتهایم و میانگین سنی مددجویان هم روزبهروز با پذیرشهای جدید، پایینتر میآید و میتوان گفت که به 25 تا 30سال رسیده است.