شماره ۴۶۶ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۱۴ دي
صفحه را ببند
فروریختگی قبح اعتیاد برای زنان

قمر فلاح  جامعه‌شناس

اعتیاد پدیده‌ای است که هرکسی را می‌تواند تهدید کند. امروز دیگر اعتیاد زنان چیزی جدا از اعتیاد مردان نیست. درواقع شاید پیش از این یک ممنوعیت ذهنی درمورد اعتیاد زنان وجود داشت. هرجا حرف اعتیاد پیش می‌آمد، همه تصور می‌کردند این تهدید فقط برای مردان است. درحالی‌که امروز قبح این پدیده در بین زنان هم ریخته شده و اعتیاد میان جنس مونث هم دیگر غیرطبیعی تلقی نمی‌شود. امروز هم درحالی‌که تصور اكثر افراد جامعه درمورد اعتياد به‌گونه‌ای است که گویا اعتیاد پديده‌‌اي مردانه است، اما واقعيت اين است كه امروزه اعتياد ميان برخي زنان جامعه وجود دارد و متاسفانه در سال‌های اخیر، افزایش قابل‌توجهی یافته است.
به نظر من، مهم‌تر از این‌که بخواهیم بررسی کنیم زنان چرا به اعتیاد روی می‌آورند و چه تاثیری می‌توانند بر جامعه پیرامونی خود بگذارند، باید ببینیم جامعه چرا زمینه‌ای فراهم کرده که زنان به اعتیاد روی آورند. مسأله اول این است که چرا اعتیاد میان جوانان رواج پیدا کرده و دوم این‌که چه اتفاقی افتاده که این مسأله دامن زنان و دختران را هم گرفته است.
به عقیده من، بهتر است موضوع را برعکس ببینیم، یعنی این‌که جامعه چه ناتوانی‌ها و چه محدودیت‌هایی دارد؟ شاید مهم‌ترین آنها، فقر و بیکاری باشد. البته مشکلات، زن و مرد نمی‌شناسد. بیکاری معضلی است که مردان و زنان ایران را به فروش مواد و کشیده‌شدن به کارهای خلاف می‌کشاند. این معضل به این خاطر است که آسیب‌های‌اجتماعی ما به‌شدت زیاد است بنابراین همه این مسائل به هم ربط دارد، پس مهم‌تر است که اول به ریشه و مسببان رواج پدیده اعتیاد متمرکز شویم. بگذریم از این‌که بخشی از این اعتیاد ناشی از رفاه بیش از حد و از سر تفنن و تفریح است که افراد طبقه مرفه را گرفتار می‌کند. البته از این منظر هم که بنگریم، اعتیاد از فقر اجتماعی ناشی می‌شود. چون فضاهای تخلیه انرژی و تفریح جوانان وجود ندارد، فضای ورزش کم است، فضای فراغت کم است و هرچه این تفریحات در فضاهای عمومی صورت گیرد با نظارت‌ها و کنترل‌های سخت مواجه می‌شوند. پس تفریحات به فضاهای خصوصی کشیده می‌شود و به‌دنبالش به‌سوی کج‌رفتاری و آسیب‌ها متمایل می‌شود.
 اعتیاد، قمار، مسائل جنسی و خیلی موارد دیگر در فضاهای بسته و خصوصی و بدون‌نظارت است که شکل می‌گیرد. بنابراین جامعه این‌جا مشکل دارد و درقبال این کج‌رفتاری‌ها مسئول است، چون برنامه‌ریزی برای تفریح جوانان نکرده است. در دیگر کشورها جوانان آن‌قدر دوره جوانی خود را خوش می‌گذرانند که وقتی وارد زندگی جدی می‌شوند، دیگر خلأ و کمبودی ندارند که به کج‌رفتاری و آسیب‌هایی مثل اعتیاد روی آورند. اما این‌جا مرد 40 ساله به‌خاطر سرکوب‌هایی که در دوره خودش انجام نشده، می‌خواهد جوانی کند و به انحراف کشیده می‌شود.
البته اعتیاد تفریحی و تفننی برای اقشار مرفه خاص است و نمی‌توان  آن را به همه جامعه نسبت داد. در کل اصلی‌ترین دلایل همان مسائل اقتصادی مثل فقر و بیکاری است که اقشار متوسط و پایین جامعه را دچار می‌کند و امروز دیگر زن و مرد بودن، در این موضوعات مطرح نیست.
وقتی پسر جوان به فحشا کشیده می‌شود، چرا دختر جوان نشود. بازتاب این موضوع هم مشخص است. اعتیاد یک بیماری است که نه منطق سرش می‌شود و نه هیچ‌چیز دیگر. این بیماری همه ابعاد اقتصادی و فرهنگی خانواده را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. مسأله مهم دیگری که درمورد اعتیاد امروز مطرح است، این‌که وقتی عرضه باشد، تقاضا هم پیدا می‌شود. مشکل اعتیاد مشکل عرضه بی‌قید و شرط و در انواع مختلف است و چون تقاضا به‌واسطه نارسایی‌های بسیار بالقوه وجود دارد، اعتیاد رشد پیدا می‌کند و جوانان به سمت آن کشیده می‌شوند. این بحث به مدیریت کلان و کمبودهای کنترلی کشیده می‌شود. متاسفانه تا چند‌ سال پیش مناطقی مثل کردستان بودند که درگیر اعتیاد نشده بودند اما امروز منطقه‌ای نیست که با مسأله اعتیاد مواجه نباشد. باید ببینیم چرا این‌طور شده و البته مسئولیت پاسخگویی آن برعهده مدیریت کشور است.
قطعا پیامدهای اعتیاد در زنان و مردان متفاوت است چراکه روحیات و تأثیرپذیری و قدرت مقابله در جنس مذکر و مونث متفاوت است. وقتی بخواهیم پدیده اعتیاد را در جنس مونت بررسی کنیم، باید توجه داشته باشیم که تحقیقات نشان داده، زنان در روابط نزديک و صميمانه بيشتر از طريق همسران خود به اعتياد روی می‌آورند. نيروهای منفی و گرایش به انحراف در گروه همسالان دختران و زنان، تاثیرگذاری بیشتری نسبت به همین گروه‌ها در میان پسران و مردان دارد. از نظر نابسامانی‌های روانی هم زنان بیش از مردان از یک تجربه ناگوار تحت‌تأثیر قرار می‌گیرند. به بیان دیگر، رابطه بين اختلال و فشار روانی پس از یک رویداد تلخ و اعتياد بين زنان و دختران قوی‌تر از اين رابطه بين پسران و مردان است. درمورد اعتیاد زنان می‌توان گفت شاید یکی از دلایلی که هر روز شاهد رشد این پدیده درمیان زنان هستیم، این است که جنس مونث به‌دلیل نگرش منفی جامعه درمورد زن معتاد و ترس از انگ اعتیاد کمتر برای درمان و ترک مراجعه کند و به همین نسبت ممکن است حمایت کمتری از جانب خانواده و اطرافیان دریافت کند. زمانی که زن در يك خانواده دچار اعتياد مي‌‌شود، اركان خانواده مستعد ازهم‌پاشي شده و می‌تواند دیگر اعضا را دچار انحراف و پيامدهاي جبران‌‌ناپذيري کند.
ولی به‌طورکلی مسأله اعتیاد فراتر از زن و مرد است. وقتی کسی سرما می‌خورد، مهم این است که ویروس را از بین ببریم. این ویروس می‌تواند هم زنان و هم مردان را بیمار کند. فرض کنیم که زنان مقاومت بالاتری دارند و 3 روز بعد دچار می‌شوند و زمین‌می‌خورند و مردان از همان روز اول. مسأله این است که برای درمان چه باید بکنیم.
 من خودم با موردی مواجه بودم که دختری توسط مادرش معتاد شده بود. چه‌کسی باور می‌کند؟ مگر چیزی بالاتر از مهر مادری هم داریم؟ می‌خواهم بگویم مسأله اعتیاد آن‌قدر درمیان جامعه رسوخ پیدا کرده که توجه به موضوع اصلی مهم‌تر از تفکیک‌جنسیتی آن است.


تعداد بازدید :  137