رضا شاهرودی بازیکن اسبق پرسپولیس
یکی از دغدغههای اصلی امروز هموطنان ما، فوتبال و نابسامانی آن است. هر روز در دیدارهای روزانه درباره این مسأله از من سوال میکنند، پوزخندی میزنم و در جواب میگویم: مرا از این موضوع معاف بفرمایید زیرا تمام موضوعات یک جامعه، زیر و بم و دلایل آن، برای اعضای آن جامعه روشن است و نیاز به توضیح نیست. زمانی که تیم امید ما (معنی آن واضح است «تیم امید») به ویتنام اینگونه میبازد، تمامی جوابها را ناخودآگاه روشن میسازد؛ پس بحث درباره آن بیهوده است. اما گلهای که دارم، بحث جایگاه افراد در مناصبی است که هیچ وجهتشابهی با آنها ندارم. در عجبم، شخصی که هیچ تناسبی با ورزش فوتبال ندارد و در طول عمرش در این زمینه فعالیت حرفهای نداشته، چگونه رئیس فدراسیونی به این مهمی میشود. یا کسی که از ورزش هیچ شناختی ندارد، چگونه درباره مسائل ورزشی تعیین و تکلیف میکند. این موضوعات برای قشر عظیمی از مردم سوال ایجاد میکند که چرا کسانی که تخصص ندارند، باید در جایگاههایی قرار گیرند که هیچ سنخیتی با آن ندارند؟ اما این وضع فقط در فوتبال ما حکمفرما نیست بلکه این ریاستهای غیرتخصصی، بنیان ما را در جامعه دربر گرفته و ریشه بسیاری از معضلات است. فوتبال، رانندگی، رعایت حقوقشهروندی، همه این موضوعات در یکروز یا یکشب به این وضع اسفبار دچار نشده است. این وضع، دستپخت بسیاری از مدیران ناکارآمد بوده است. واژه «فساد» واژهای است که همگان را به ستوه آورده. به نظر من، پدیده فساد مترادف کلمه غریبه است. حتما این سوال بهوجود میآید که این تشابه را چگونه در نظر دارم؟ پاسخ ساده است. باید توجه داشته باشیم، همواره مشکلات از جایی آغاز میشود که فردی را در جایی قرار میدهند که هیچ ربطی به آن جایگاه ندارد یا بهتر اینکه با مسئولیتی که بر گردن دارد، غریبه است. این غریبگی باعث میشود یا خودش دچار فساد شود یا اطرافیانش او را ناآگاهانه به این وادی سوق دهند. تناقض یکی دیگر از مسائلی است که با آن سروکار داریم. بسیاری از مواقع این سوال به وجود میآید که دلیل وجود تناقض در این حد وسیع، چیست؟ اما با کمی بازنگری در رفتارهایمان جواب این سوال و سوالات دیگرمان را بهدست میآوریم. بارها شده است که برای ورود به مکانی، تا حد مرگ با یکدیگر تعارف میکنیم. ساعتها میایستیم تا فرد مقابلمان قبل از ما ورود کند و این را رعایت حقتقدم دیگران میدانیم اما امان از زمانی که درحال رانندگی باشیم، تا حد مرگ حقتقدم یکدیگر را زیرپا میگذاریم و اعتقادی به رعایت حقوق یکدیگر نداریم. اینها تماما تناقض است. اختلاف طبقاتی موجود، آن هم تا این حد در شهر ما، یک تناقض عظیم است. افرادی هستند که به نان شبشان محتاجاند اما افرادی دیگر نیز حضور دارند که اگر تمام عمرشان پول خالی بخورند، ثروتشان تمام نمیشود. معتقدم تمام این مشکلات بهصورت زنجیروار، بهوجود آمده است و تمامی این معضلات به هم وصل هستند. فقط باید توجه داشته باشیم برای رفع آن، باید پاک بود پاک.