«برای اینکه به وحدت برسیم باید تحزب و سیاست زدگی را کنار بگذاریم.» این آخرین موضع برخی اصولگرایان از کنگره ایثارگرایان، است. برخی اصولگرایان ازجمله محمدرضا راهچمنی، فعال سیاسی اصولگرا این گفته را قبول ندارند و معتقدند که یکی از عواملی که موجب نشاط سیاسی کشور میشود، وجود تحزب در کشور است. راهچمنی درعینحال طی گفتوگویی با «شهروند» گفت که تعدد احزاب در دو جناح موجب میشود که هرکدام از جناحها دیرتر به وحدت برسند. مشروح این گفتوگو در پی میآید.
آقای راهچمنی، اینکه گفته شده باید تحزب را کنار گذاشت یعنی چه؟ آیا اصولا میتوان در کشور بدون وجود احزاب فعالیت سیاسی کرد؟
اولا من مشخصا نمیدانم منظور افرادی که چنین بحثی را در کنگره ایثارگران مطرح کردهاند یعنی چه؟ اما آنچه مسلم است اینکه برگزاری چنین کنگرهای با دعوت از احزاب اصولگرا چون موتلفه و جامعه مدرسین بوده است. بنابراین، این تناقض بزرگی است. اگر منظور این باشد که هر جریان و هر جناح سیاسی که بخواهد به وحدت برسد باید احزاب را کنار بگذارند که این مغایر اصل 26 قانون اساسی است. بنابراین شاید هم منظور از این گفته این باشد که تعدد احزاب موجب میشود که آنها دیرتر به وحدت برسند. اما در مجموع عدم تحزب در کشور امکانپذیر نیست. فرض کنید در مسائل انتخاباتی، احزاب مشارکت نکنند. اگر چنین شود، پس چهطور مشارکت انتخاباتی از سوی مردم صورت بگیرد؟ اگر کسی نباشد که کاندیدا معرفی کند و مردم را دعوت به رأی دادن کند، آیا ما مشارکت سیاسی خواهیم داشت؟
فکر میکنید که استراتژی اصولگرایان با طرح این بحث در کنگره ایثارگران چیست؟
اصولگرایان الان فقط به انتخابات مجلس فکر میکنند. بنابراین فکر میکنم که آنها این را مدنظر دارند که از تعدد احزاب اصولگرا کم کنند تا به وحدت برسند.
آیا چنین چیزی امکانپذیر است؟ یعنی وجود احزاب مختلف امکان رسیدن به اتحاد را در جناح اصولگرا کم میکند؟
بله. چون هر گروه سیاسی معمولا به دنبال سهم خواهی است. حالا فکر کنید که چند حزب سیاسی اصولگرا شکل بگیرند که هر کدام بخواهند برای لیست اصولگرایان کاندیدا معرفی کنند، قطعا سهمخواهی، اختلافنظر و مسائلی از این دست شکل میگیرد. اما حقیقت این است که برای برنده شدن یک جناح احزاب باید از خواستههای خود کم کنند. جناحها برای آنکه متحد شوند نباید یک حزبی از آن جناح بگوید من از نظر وزن سیاسی و نفوذم قدرتمندتر هستم پس باید تعداد کاندیداهایی که در لیست است بیشتر باشد.
یعنی تعدد احزاب اصولگرا، موجب میشود که آنها به اتحاد نرسند؟
بله. آنچه مسلم است که در هر جناحی تعداد احزاب هر چه محدودتر باشد رسیدن به تفاهم و وحدت آسانتر است. چه در جناح اصولگرا و چه جناح اصلاحطلب. من مطمئن هستم که اصلاحطلبان هم با این تعداد احزابی که دارند، این مشکل را در آینده خواهند داشت. البته به نظر میرسد که در شرایط فعلی، اصلاحطلبان مشکلات کمتری برای وحدت خواهند داشت چون اصلاحطلبان از انتخابات قبلی تجاربی دارند که از آنها برای انتخابات آتی بهره میگیرند. اما اصولگرایان نسبت به اصلاحطلبان مشکلات بیشتری دارند که به نظرم به همین دلیل طرح کم شدن احزاب را مطرح میکنند.
در نهایت راهکار شما به اصولگرایان به جای طرح پیشنهاداتی چون کنار گذاشتن تحزب که مغایر قانون اساسی است، چیست؟
معتقدم که اگر در جامعه 2 حزب قوی بود و تمام احزاب در داخل آن 2 حزب سازماندهی میشدند ایدهآل بود. اما متاسفانه الان بیش از 250 حزب سیاسی داریم. لذا در این شرایط احزاب و گروههای سیاسی در جناحهای مختلف باید به دنبال ائتلافهای جبههای باشند. یعنی به نوعی احزاب و گروههایی که تجربه بیشتری دارند، بقیه را حول محور خود جمع کرده و با دادن سهم و امتیاز به آنها رأی جمع کنند. اما از طرفی فکر میکنم که الان شرایط به گونهای است که بیشتر میتوان حول محور شخصیتها جمع شد. مثلا در جناح اصلاحطلب حضور فردی چون آقای هاشمیرفسنجانی یا محمدرضا عارف موجب وحدت سریعتر و در جناح اصولگرا هم حضور افرادی چون محمود احمدینژاد و محمد نبیحبیبی و چهرههایی از این دست بسیار راهگشاست. الان به نظر میرسد همه چیز حول محور اشخاص باشد. احمدینژاد در انتخابات شرکت نمیکند اما اگر تصمیم بگیرد شرکت کند به جای تشکیل جبهه پایداری میتواند بهعنوان محور وارد عرصه شود و او هم اصولگراست و برای اصولگرایان فرقی ندارد.