شماره ۴۶۵ | ۱۳۹۳ شنبه ۱۳ دي
صفحه را ببند
در گذر از سی‌وپنجمین سالگرد درگذشت سیدجواد بدیع‌زاده
رهنمود هنری آقای سیاستمدار به یک هنرمند

محمدرضا    ممتازواحد منتقد

در حدود سال‌های 1314 ه.ش، سیدجواد بدیع‌زاده در تدارک سفر به حلب و بیروت جهت ضبط چند صفحه بود. از قضا شبی مهمانی‌ای ترتیب می‌دهد و محفل انسی با حضور محمدعلی فروغی (ذکاءالملک)، محمدتقی بهار، سیدکاظم اتحاد (مدیر روزنامه امید)، ابوالحسن صبا، حبیب سماعی و حسین یاحقی برگزار می‌شود. در حین هنرنمایی هنرمندان ناگهان میرزا یحیی سعیدالواعظین (دایی بدیع‌زاده) سرزده به جمع حاضر ملحق شده و غزلی از سعدی را در فواصل دستگاه ماهور به شکل بسیار نافذ و عجیبی می‌خواند که تمامی افراد حاضر در جلسه و از جمله بدیع‌زاده را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. بدیع‌زاده نیز به وجد آمده و در جواب آواز، غزلی از سعدی را به شیوه داش مشدی‌های آن روزگار به زیبایی و حلاوت می‌خواند. پس از پایان آواز، محمدعلی فروغی ضمن تشویق بدیع‌زاده، نکاتی را به وی متذکر می‌شود: «این هم طرز مطلوبى است از خواندن... ولى نكته‌اي را باید تذكر بدهم و آن این است كه اولاً این رقم آواز را با شعر سعدى و حافظ و این قبیل گویندگان نباید خواند... به علاوه با اشعارى كه حالت درونى آنها را نشان مي‌دهد باید خواند؛ مثل مخمسات و مسمطات وحشى یا بهتر بگویم كفاش خراسانى كه شاعرى است سوخته دل و اشعارى به نام دعاى عاشق و نفرین عاشق دارد. آن [شعر]ها براى این قبیل آوازها بسیار مناسب است و ثانیاً باید بگویم این رقم آواز یكى از آوازهاى سنتى قدیم است و نباید گفت آواز باباشمل! بلكه این آواز هم همان آوازهاى قدیم كه به نام بیات معروف است مثل بیات اصفهان، بیات ترك، بیات كرد و بیات‌هاى دیگر. باید بگویید بیات رى كه درواقع مي‌رساند كه اهل رى در قدیم، در كوچه و بازار، این رقم آواز مي‌خواندند یا لااقل بگویید «بیات تهران» [برگرفته از کتاب «گلبانگ محراب تا بانگ مضراب» از صفحه ۲۲۴ تا ۲۲۹] با این رهنمود هنری آقای سیاستمدار، هم «بیات تهران» به ترمینولوژی واژگان و اصطلاحات موسیقی ایرانی افزوده می‌شود و هم شعرشناسی و انتخاب شعر مناسب را برای این لحن بیشتر مورد توجه قرار می‌دهد به‌طوری که بدیع‌زاده در سفرش به شهر حلب سوریه، اولین صفحه رسمی بیات تهران را با همراهی ویلن ابوالحسن صبا و با اشعاری از کفاش خراسانی (دعای عاشق و نفرین عاشق) ضبط می‌کند.
بدیع‌زاده از پرکارترین خوانندگان عرصه موسیقی کلاسیک ایرانی بود. این پرکاری و فعالیت به غیر از کمیت و تعداد آثار وی، در انواع و اقسام و شیوه‌ها و سبک‌های مختلف هنر موسیقی به خوبی مشهود است. بدیع‌زاده با این‌که نسب پدری و مادری‌اش واعظ و منبری بودند و خود نیز شخصی تحصیلکرده و فارغ‌التحصیل از مدرسه آلیانس فرانسوی‌ها و همچنین دارالفنون آن زمان بود و با وجود این‌که در استخدام مجلس شورای ملی بود؛ ولی هیچ‌گاه و هیچ‌وقت از حال مردم و روزگار آنان غافل نبود. بدیع‌زاده فقط به خواندن آثار فاخر با مضامین تغزلی و عاشقانه صرف بسنده نکرد و در کنار آثاری چون «مرغ بی‌آشیان»، «جلوه گل، بوی سنبل»، «گلشن آشنایی» .... به اجرای شیوه دیگری از ترانه‌های اجتماعی نیز روی آورد.
پس از پیشنهاد اسماعیل مهرتاش مبنی بر اجرای چند اثر فکاهی، هرچند بدیع‌زاده در ابتدا بنابر موقعیت خانوادگی و اجتماعی‌اش با خواندن این‌گونه آثار مخالفت کرد، ولی با تشویق‌های ابوالحسن صبا و روحیه و خوی اعتراضی و انتقادی‌اش که از پدر به ارث برده بود، به خواندن ترانه‌های فکاهی روی آورد. همان‌گونه که پدر بزرگوارش سیدرضا بدیع‌کاشانی (ملقب به بدیع‌المتکلمین و معروف به سید اناری) در زمان ممنوع‌المنبر شدنش در جریان مبارزات مشروطه، انار را در پالان الاغی می‌ریخت و به بهانه فروختن انار با صدای خوشش آرمان‌های آزادیخواهی را در کوی و برزن اشاعه می‌داد. او با این شیوه، موسیقی را در جهت مقاصد سیاسی و با هدف مقدس آزادی و آزادیخواهی به کار گرفت و فرزند خلف هنرمندش با خواندن ترانه‌های با چاشنی طنز و هزل که انتقاد و اعتراض مردم را به گوش متولیان و مسئولان آن زمان می‌رساند، موسیقی را در خدمت اجتماع قرار داد. «ماشین مشدی ممدلی» در انتقاد از وضع نامناسب نخستین اتومبیل‌های مسافرکشی وارداتی در‌ سال 1312، «یکی یه پول خروس» در اعتراض به وضع نامناسب کاسبکاران و گرانی مرغ و خروس در ‌سال 1316، «گل پونه نعنا پونه» در انتقاد و اعتراض از افزایش مهاجرت روستاییان زحمتکش و بیکاری و موقعیت نامناسب آنان و همچنین سایر آثاری از این دست از جمله «شوفر»، «زال زالک»، «کرایه خونه»، «آلاگارسون» و... فارغ از دیدگاه‌های اجتماعی هنرمندان آن روزگار از جمله بدیع‌زاده، مهرتاش، صبا و غلامرضا روحانی (سراینده اغلب این ترانه‌ها) و البته نوآوری و بدعت آنان، باید آنان را از پیشتازان این هنر آوانگارد محسوب داشت.
بسیاری از آثار بدیع‌زاده فارغ از مباحث فرم و ساختار، حایزنوآوری و خلاقیت‌هایی است که شاید به جرأت بتوان گفت بارقه‌های موسیقی پاپیولار در آثار او پیشتر از آثار هنرمندانی چون مجید محسنی، حمید قنبری و جمشید شیبانی مشهود بوده است.  بدیع‌زاده چه در اجرای آثار فاخر و چه در اجرای آثار مردم‌پسند و عامیانه، در پی خوانشی متفاوت و سنت‌شکنی (البته بر پایه سنت) بوده است. همین امر او را به‌عنوان هنرمندی موثر و تأثیرگذار مطرح ساخت به‌طوری که بسیاری از هنرمندان پس از او، از وی تأثیر گرفتند. از جمله داریوش رفیعی که توسط بدیع‌زاده به رادیو راه یافت و بسیار تحت‌تأثیر شیوه خواندن بدیع‌زاده بود و همچنین مرتضی احمدی و حتی ایرج که با وجود بهره‌گیری غیرمستقیم از مکتب اصفهان و شیوه تاج، تا حد بسیاری از بدیع‌زاده و شیوه خواندن او بهره برد.

 


تعداد بازدید :  158