شهروند| آخرین روز هرسال میلادی مصادف با سالگرد تولد یکی از اسطورههای دنیای مربیگری است؛ مردی به نام سرآلکس فرگوسن، پرافتخارترین مربی تاریخ معاصر. کسی که با ورودش به منچستریونایتد در روزهای پایانی سال 1986، باشگاهی کاملا متوسط را 20سال پس از پایان انتظار 26سالهاش برای قهرمانی لیگ به پرافتخارترین تیم انگیس تبدیل کرد. حالا 2سالی میشود که سایه مرد 38 جامه دوران حضور در اولدترافورد دیگر بالای سر منچستریونایتد نیست؛ بهطور دقیق 633 روز. از وقتی فرگی تابستان 2013 از تیم جدا شد، منچستریونایتد روزهای عمدتا تلخی و کمی شیرین را پشت سرگذاشته است. دیوید مویس تنها 295 روز پس از استخدام به دلیل رقمزدن بدترین شروع تاریخ منچستریونایتد در لیگبرتر و نرساندن تیم به لیگ قهرمانان اخراج شد و اولین بازی فنگال روی نیمکت منچستریونایتد هم با اولین شروع لیگی توأم با باخت تیم از سال 1972 همراه شد اما با حلشدن مهاجمان جدید در ترکیب تاکتسین هلندی، کمکم منچستریونایتد اوج گرفت و با 6 پیروزی متوالی، خودش را به 3 تیم اول جدول رساند. هرچند 2 توقف در 3 بازی اخیر به روند استثنایی تیم خلل وارد کرده اما تیم فنگال کماکان شرایط خوبی دارد.
633 روز بیافتخار
منچستریونایتد در این 633 روز بدون فرگوسن هیچ جامی نبرده؛ درست مثل 633 روز ابتدایی مربیگری اسطوره در اولدترافورد اما بعید به نظر میرسد حتی در صورت شکلگیری یکی از طلاییترین تیمهای تاریخ منچستریونایتد تا پایان عمر فنگال روی نیمکت شیاطین سرخ، حتی نیمی از جامهای دوران امپراتوری فرگی هم حاصل شود. هرچه باشد، داستان فرگوسن، داستانی از افتخار و عظمت است؛ داستانی درباره مردی که از آچار فروشی در «گووان» روزهای تلخ نوجوانی در خانوادهای فقیر و بدون داشتن امکاناتی مانند حمام را شروع کرد و پس از اینکه بارها به خاطر بیپولی از دیوارهای استادیوم آیبراکس (ورزشگاه گلاسکو رنجرز) به قصد تماشای بدون بلیت بازیهای تیم محبوبش بالا رفت با طرد شدن از سوی هواداران رنجرز به دلیل کاتولیک بودن همسرش، یک شکست عشقی تمامعیار را تجربه کرد. اگر از موفقیتهای مردی با این پیشینه غمبار متعجب شدهاید، باید بدانید همه کسانی که این جمله قاب گرفته شده در دفتر کار فرگوسن در اولدترافورد را نصبالعین خود کردهاند، سرنوشتی غیر از موفقیت در پیش ندارند؛ «بدون جان کندن هیچ موفقیتی حاصل نمیشود.» بیخود نیست که وقتی از فرگی درباره راز موفقیتش پرسیدند، یک جمله جالب گفت: «راز موفقیت من؟ اینکه همسرم، کتی اجازه نمیدهد یک دقیقه بعد از ساعت 5 صبح در خانه بمانم!»