آشنایی و ارتباط با شهید بهشتی نیز از همان اوایل طلبگی و از مدرسه حجتیه شروع شد. ایشان، واقعا منظم، مودب و خوشبرخورد بود. بعد از اینکه ایشان به آلمان عزیمت کرد، دیگر ارتباطی با هم نداشتیم تا زمانی که دوباره به ایران بازگشت و مدرسه رفاه را به همراه آقایان باهنر، رفسنجانی و رجایی اداره میکرد. گاهی ایشان بنده را برای جمعآوری پول و کمک به مدرسه رفاه دعوت میکرد، یادم هست زمانی آقای بهشتی در حضور سه یا چهار روحانی دیگر به من گفت: «تو یک پول حسابی به ما (مدرسه رفاه)، بده که آبروی ما حفظ شود.» من با آن مدرسه در ارتباط بودم و به آنها کمک میکردم. بچههای من هم از شهرری برای درس خواندن به مدرسه رفاه میآمدند.