سما بابایی | روشن وزیری مترجم نامآشنای ایرانی و یکی از معدود مترجمان فارسی که قادر به ترجمه مستقیم از زبان لهستانی به زبان فارسی بود درگذشت. او البته دو هفته پیش نقاب در خاک کشیده بود و حالا خبرِ درگذشتش رسانهای شده است. روشنِ وزیری - برادرزاده علینقی وزیری موسیقيدان نامدار ایران و خواهرزاده بزرگ علوی نویسنده نامآشنای ایرانی- ابتدا در بیمارستان ایران مهر تهران تحت عمل جراحی قرار میگیرد و سپس به جهت شیمیدرمانی و طی مراحل درمان به آمریکا میرود. اما دو هفته پیش به دلیل ابتلا به تومور مغزی درگذشت و در آمریکا به خاک سپرده شده است. روشن نوروزی، مترجم «سرزمین موعود»، «تب تند آمریکای لاتین» و «روسلان وفادار» است. او در سال ۱۳۱۲ در طهران (تهران) متولد شد. او درباره کودکی خود گفته است: «پدرم که یکی از نظامیان ارتش بود، برای انجام مأموریت روانه ارومیه شد و ما هم به همراه پدرم به آنجا رفتیم و چند سالی از تحصیلات دوران ابتدایی من نیز در آنجا سپری شد.» در شهریور ۱۳۲۰ همزمان با کشیده شدن زبانههای آتش جنگ جهانی دوم به ایران، خانواده او به تهران باز میگردد.»
کلنل علینقیخان وزیری، کسی که برای نخستینبار نتنویسی ردیفهای سنتی در ایران را پایه گذاری کرد، عموی روشن وزیری است. او از طرف خانواده مادری نیز، به بزرگ علوی، نویسنده چپگرای معروف که در گروه ۵۳ نفر عضویت داشت، باز میگردد. خانواده او از سویی دوستدار موسیقی و از سوی دیگر دوستدار ادبیات بودند و در کنار این امور بحثهای سیاسی همواره در خانواده جریان داشتند. به همین خاطر است که او درخصوص دوران کودکی خود در یکی از گفت و گوهایش گفته است: «یکی از بهترین دوران زندگی من در آن سالها گذشت. تفاهم و توافق همواره در میان اعضای خانواده وجود داشت و من هم بیشتر زمان خود را صرف مطالعه میکردم.» او درسال ۱۳۳۱ به لهستان میرود و در دانشگاه پزشکی ورشو به تحصیل میپردازد و همزمان تلاش میکند در ایام فراغت از ادبیات این کشور نیز غافل نشود. به هنگام اقامت خود در آن کشور با مردی لهستانی با نام «لِشک» آشنا میشود و ازدواج میکند. پس از ۷سال تحصیل در ورشو، رهسپار آلمان غربی میشود و پس از 2 سال تخصص خود در بیماریهای ریوی را دریافت میکند. وزیری از خاطرات حضور مجدد خود در ایران پس از ۱۰سال دوری این طور میگوید «درسال ۱۳۴۱ به ایران بازگشتم و یکسال بعد در بخش درمان وزارت نفت استخدام شدم. نزدیک به ۸سال در مناطق جنوبی کشور، اهواز و مسجدسلیمان، به خدمت مشغول بودم. بعدها به تهران منتقل شدم و به بیمارستان شرکت نفت (واقع در خیابان کریمخان) رفتم و درسال ۱۳۶۷زمانی که ریاست این بیمارستان را برعهده داشتم، بازنشسته شدم.» روشن وزیری از جرگه مترجمانی است که دیر به ترجمه کردن پرداخت اما به سبب جدیت و علاقه خیلی زود در بین جامعه ادبی شناخته شد. او در این خصوص میگوید «پس از بازنشست شدن چندان رغبتی برای ادامه دادن به کار در حرفه پزشکی نداشتم و دوست نداشتم باقی عمر خودم را در مطب به طبابت بپردازم. احساس میکردم که بایستی کار دیگری انجام دهم و از آنجایی که دوستان مترجمی در اطراف خود داشتم شروع به ترجمه از لهستانی کردم. به سبب اولین تجربه کاری نمیتوانستم دست به ترجمه آثار بزرگ بزنم در نتیجه با کتاب کوچکی از سولژنیتسین، نویسنده شهیر روسی و برنده نوبل، شروع کردم؛ زندگی بدون تزویر.»
پس از استقبال از این کتاب وزیری به سراغ کتاب «آبنوس: قاره سیاه و ماجراهایش» نوشته ریشارد کاپوشینسکی میرود. درخصوص این کتاب و انتخاب این نویسنده وزیری میگوید «کاپوشینسکی یکی از مهمترین گزارش نویسان حال حاضر جهان است. او به همراه گابریل گارسیا مارکز بارها کلاسهایی برای گزارشنویسی تشکیل دادهاند. سبک گزارشنویسی او بهعنوان یکی از بهترین سبکها شناخته میشود و پیروان بسیاری پیدا کرده است. آرتور دوموسلاوسکی، دیگر هموطن او که پیرو سبک کاپوشینسکی بود در کتاب «تب تند آمریکای لاتین» به خوبی از عهده این امر بر آمده است و در کتاب خود به سراغ انقلاب کوبا و تأثیر آن در دیگر کشورهای آمریکای لاتین رفته است. از سوی دیگر او به مقایسه چپ در کشورهایی چون لهستان که در اروپای مرکزی قرار دارند و کشورهای آمریکای لاتین پرداخته است.»
در کنار این آثار، روشن وزیری تنها مترجم ایرانی بوده است که دو کتاب از لِشک کولاکوفسکی، فیلسوف مهم لهستانی و منتقد چپ، را به فارسی ترجمه کرده است. وزیری از سال ۱۳۷۴ به این سو 10 عنوان کتاب را به فارسی بازگردانده است و مقالات ترجمه شده متعددی را در مجلات به چاپ سپرده است. به پاس این ترجمهها، خوانندگان مجله «نگاه نو» درسال ۱۳۸۹ او را بهعنوان بهترین مترجم انتخاب کردند.