شماره ۴۶۳ | چهارشنبه 10 دي 1393
صفحه را ببند
زیر نور ماه
مقاومت در زندان
در این ستون تا چهلمین روز رحلت حضرت آیت ‌الله غیوری(ره)، هر روز یک خاطره از ایشان از کتاب آیینه‌دار مهر نقل می‌شود.

به یاد دارم که یک روز در زندان، کمر و پهلویم بر اثر شکنجه و آزارهای ساواک به شدت درد گرفت، به‌طوری که بسیار بی‌تاب شدم و در همان حال به ساواکی‌ها بسیار اعتراض کردم. آنها ابتدا دکتر آوردند و بعد ناچار شدند برای مداوا مرا به بیرون از زندان ببرند. یادم نیست در چه بیمارستانی بود، چون خارج از ماشین دیده نمی‌شد. چند ساعت در بیمارستانی بستری بودم و آزمایشاتی انجام دادند اما فایده‌ای نکرد و کمر درد از آن زمان تا چند ‌سال با من همراه بود. بعد از زندان هم که در این مورد به پزشکان متخصص مراجعه کردم، گفتند مهره‌های کمر فاصله پیدا کرده و این درد بیماری تا آخر عمر با شما می‌ماند. کسالت دیگری هم در زندان پیدا کردم که خوشبختانه هر دوی این بیماری‌ها با تبعید به سیرجان بهتر شد.

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهد شد.

تعداد بازدید :  222