[شهروند] در تاریخ جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران صفحات درخشان بیشماری وجود دارد که یادآوری، تحلیل و بررسی هر کدام از آنها حتی امروز و با وجود گذشت بیش از 3 دهه از پایان جنگ موجب غرور و تفاخر ملی است. عملیاتهایی چون ثامنالائمه (منجر به شکستن حصر آبادان)، طریقالقدس (منجر به آزادسازی بستان)، فتحالمبین (منجر به بازپسگیری 2500 کیلومتر مربع از اراضی اشغالی ایران)، بیتالمقدس (منجر به آزادسازی خرمشهر)، رمضان (منجر به محاصره بصره)، محرم (منجر به تصرف چاههای نفت موسیان عراق)، خیبر (منجر به قطع جاده ارتباطی بصره به بغداد و تصرف جزایر مجنون)، کربلای یک (منجر به بازپسگیری شهر مهران)، کربلای 5 (منجر به تصرف 11 قرارگاه ارتش عراق) و... همگی ازجمله گستردهترین عملیاتهای زمینی ارتش و سپاه طی هشت سال دفاع مقدس بودند که بیشترین پیروزیها را نصیب ایران کردند. اما از بین همه این عملیاتها اگر بخواهیم تنها یکی را بهعنوان بزرگترین و در عین حال عجیبترین ظفرهای نظامی کشور طی هشت سال جنگ تحمیلی انتخاب کنیم آن بیشک «والفجر 8» یا به عبارتی تصرف شبهجزیره فاو است. عملیاتی که با انجام آن همان دسترسی محدود عراق به آبهای خلیج فارس هم قطع شد و بندر استراتژیک امالقصر زیر تیغ نیروهای نظامی ایران قرار گرفت.
فتح فاو و حیرت استراتژیستهای نظامی
سیوچهارسال پیش در چنین روزی برابر بیستم بهمن 1364 خورشیدی، نیروهای مشترک ارتش و سپاه عملیاتی نظامی را کلید زدند که بعدها در تاریخ نامش بهعنوان بزرگترین دستاورد نظامی ایران پس از آزادسازی خرمشهر ثبت شد. ایران دو سال پیش از آغاز عملیات والفجر 8 طی یورشی تحت عنوان عملیات خیبر، موفق شده بود جزایر مجنون را به تصرف خود در بیاورد. برنامهریزی عراق برای بازپسگیری این جزایر در سال 1364 طی چند رشته عملیات سنگین نظامی نمود پیدا کرد و عراقیها موفق شدند بخشهای جنوبی این جزایر را از ایران پس بگیرند. آن زمان جهان این واقعه را همچون پیروزی بزرگ نظامی برای ارتش بعث تحلیل میکرد غافل از اینکه نظامیان ایرانی در فکر رقمزدن پیروزی بزرگ دیگری بودند و اتفاقا بدشان نمیآمد صدامحسین و ژنرالهایش در باد پیروزی بازپسگیری بخشهای جنوبی جزایر مجنون بخوابند. ارتش عراق در زمان اجراکردن عملیات آزادسازی جزایر مجنون در بهترین حالت خود از نظر تجهیزات و شمار نیروهای نظامی قرار داشت و با 4500 تانک، 4هزار دستگاه خودروی زرهی، 5هزار قبضه ادوات توپخانه و همچنین 500 فروند جنگنده بمبافکن جزو 10 ارتش مجهز جهان بود؛ اما با همه اینها وقتی در بیستم بهمن 1364 خورشیدی نیروهای مشترک سپاه و ارتش از اروندرود گذشتند و قدم بر زمینهای باتلاقی شبهجزیره فاو گذاشتند، همه محاسبات قبلی دچار خدشه شد و استراتژیستهای نظامی جهان انگشت حیرت به دندان گرفتند.
ضربهای مهلک به حیثیت صدام حسین
مرحله نخست عملیات که تنها برای گمراهکردن ارتش بعث انجام شد، با تجمع نیروها در نزدیکی بندر امالقصر بهعنوان دروازه بصره همراه بود که خیلی زود جواب گرفت و عراق عمده نیروهای زرهی و پیاده خود را برای دفاع از بصره در این جبهه مستقر کرد. در این میان که ارتش عراق مشغول دفع حملات سنگین ایران در حوالی بصره بود، از آنسو بخش دیگری از نظامیان ایرانی با زدن یک پل شناور روی اروندرود و همچنین با استفاده از قایقهای تندرو و شناورهای سنگین حامل تانک و ادوات زرهی سنگین، از 6 نقطه وارد شبهجزیره فاو شدند. ژنرالهای عراقی که همه حواس خود را روی دفاع از بصره متمرکز کرده بودند خیلی دیر به فکر تقویت 15هزار نیروی حاضر در شبهجزیره فاو افتادند و هنگامی متوجه خطر شدند که کار از کار گذشته و ایران کل این شبهجزیره را به تصرف خود درآورده بود. شبهجزیره فاو با اینکه تنها راه دسترسی عراق به خلیجفارس بود به دلیل نابودشدن نیروی دریایی عراق در همان روزهای نخست آغاز جنگ از لحاظ نظامی ارزش استراتژیک خاصی برای بغداد نداشت، اما بیشک ضربه حیثیتی تصرف آن برای شخص صدامحسین قابل تحمل نبود. فاو تقریبا تا پایان جنگ در تصرف ایران باقی ماند و عراق نهایتا دو سال بعد با استفاده گسترده از تسلیحات شیمیایی موفق به بازپسگیری آن شد.
منبع: «نبرد فاو» نشر مرکز مطالعات
و تحقیقات جنگ و «ارتش در فاو» نشر ایران سبز