شهروند | در مجموعه گفتوگوهای ستون «مردم» میکوشیم پلی بین مردم و چهرههای فعال حوزههای گوناگون باشیم. این «شما میپرسید» حاوی پرسشهایی است که مخاطبان در زمینه انجام فعالیتهای مدنی، مسئولیتهای اجتماعی و کنشهای شهروندی از افراد گوناگون میپرسند. شما نیز میتوانید سوالات و چهرههایی که پرسشی از آنها دارید را با ما و از طریق آدرس ایمیل [email protected]
در میان بگذارید. در این شماره با سوالاتی که مخاطبان «شهروند» طرح کرده بودند به سراغ «حسین انصاریراد» رفتیم و دغدغههای اجتماعی و محیطزیستی او را در قامت یک شهروند به بحث گذاشتیم. انصاریراد که در 3 دوره نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی بود در این گفتوگو جواب داد که میتوان نماینده مجلس بود و در یکی از خیابانهای مرکزی شهر زندگی کرد و با پیکان رفت و آمد کرد، همچنین او اشاره کرد که میتوان در هر لباسی با جامعه همدلی داشت.
***
در 3 دوره نمایندگی مجلس، راننده شخصی داشتهاید یا خودتان رانندگی کردهاید؟
در دوره پنجم و ششم که من حضور داشتم مجلس راننده در اختیار نمایندگان میگذاشت. من با خودرو و راننده مجلس رفتوآمد میکردم. اما در دوره اول کمی متفاوت بود، آن موقع راننده و یک پیکان در اختیار من بود، در همان وقت که بیشتر نمایندگان مجلس خودروهای ضدگلوله سوار میشدند و عمامهشان را برمیداشتند و لباسشان را عوض میکردند، بنده با همان لباس معمول و متعارف آخوندی و با پیکان رفت و آمد میکردم؛ جلوی پیکان هم مینشستم و رفتوآمد میکردم.
در تهران رانندگی کردهاید؟
من تا به حال پشت فرمان ننشستهام، رانندگی بلد نیستم، خودرو هم ندارم و هرگز رانندگی نکردهام.
اگر در شهري باشيد که پيادهروي، دوچرخهسواري، تراموا و قايقسواري رايج باشد، کدام را انتخاب ميکنيد؟
من نه دوچرخهسوارم؛ نه ماشینسوارم؛ نه قایقسوار. اگر فضای بازی وجود داشته باشد میل دارم که در این فضا پیادهروی کنم.
از چه وسیلهای در میان وسایل حملونقل عمومی استفاده میکنید؟
خیلی علاقهمندم که با وسایل حملونقل عمومی رفتوآمد کنم، البته سالهاست که توفیق سوارشدن بر وسایل حملونقل عمومی را ندارم و رفت و آمدم خیلی محدود است.
اغلب با چه وسیلهای رفت و آمد میکنید؟
با آژانس یا تاکسی به مقصدم میروم. البته من خیلی کم رفتوآمد میکنم.
مهمترین ویژگی محل زندگی شما در حوزه رانندگی چیست؟
من در مرکز شهر و در یکی از خیابانهای فرعی امیرآباد شمالی در نزدیکی دانشکده تربیت بدنی زندگی میکنم. البته این خیابان ترافیک ندارد و یکطرفه است فقط ساکنان این خیابان در اینجا رفتوآمد میکنند و مشکل ترافیک ندارد.
چرا تا به حال برای سکونت به شمال شهر تهران نرفتهاید با وجود اینکه سمت و فعالیت سیاسی شناخته شدهای داشتهاید؟
من آدم کمبضاعتی هستم، شرایط رفتن به شمال شهر و سکونت در این مناطق برای من امکانپذیر نشده است. هرگز آرزوی چنین رفاهی هم نداشتهام. تنها چیزی که دوست دارم این است که در بیابان باز، وسیع و بدون تراکم جمعیت یا در یک روستای آرام زندگی کنم.
آیا به محل زندگیتان میتوان عنوان «محله» داد؟
خیابان ما در منطقه امیرآباد است و خیابانهای شانزدهم، هفدهم، هجدهم و از پایین هم خیابانهای یکم تا پانزدهم وجود دارد. من نمیدانم که اسم اینجا را میتوان محله گذاشت یا نه. بین ساکنان این خیابان و خیابانهای اطراف ارتباط چندانی وجود ندارد، به آن صورتی که اعضای یک محله با یکدیگر در ارتباط و رفت و آمد هستند در اینجا نیست.
به کودکان و زنان دستفروش سر چهارراهها کمک میکنید؟
اگر تشخیص دهم جایی مستحقی باشد و اگر بتوانم کمک خواهم کرد.
در زمینه کمکهایی از این دست به کودکان کار و زنان دستفروش نقش مسئولان را پر رنگتر میدانید یا مردم؟
فکر میکنم مدیریت کلان کشور باید برای این افراد فکری اساسی کند و این دسته از زنان و کودکانی که در شهر سرگردان هستند را از سطح شهر جمع کنند و این وضع به شکلی مناسب اداره شود، این وضع درست نیست.
فکر میکنید سهم شما در آلودهکردن محیطزیست و شهر چقدر است؟
من اساسا از مدتها قبل با وضع شهرهای بزرگ، ترافیک، تراکم جمعیت در یک نقطه خاص و آلودگی هوا شدیدا مخالف بودم. اول انقلاب در سال 58 به یک بیابان لمیزرع رفتم در آنجا شهرکی ساختم و سعی کردم مردم را از شهر به آنجا منتقل کنم. در آنجا مزرعهای به نام مجتمع کشاورزی تأسیس کردم که هم در آن کشاورزی انجام گیرد و هم اشتغال ایجاد شود. آن شهرک همچنان موجود و مسکون است. در آن شهرک من مدرسه، مسجد، حمام و درمانگاه ساختم. اعتقاد من این است که باید از فضاهای باز کشور که بسیار هم فراوان است با یک حساب دقیق و برنامه علمی استفاده شود و جلوی این شهرهایی که مثل سرطان به صورت افقی و عمودی درحال بزرگ شدن هستند گرفته شود، شهرهایی که به سمت آسمان میروند و هم محیط را بر خود تنگ میکنند و هم خودشان را از فضای باز محروم میکنند. من اعتقادی به این شهرها ندارم و در حقیقت خودم هم مایل بودهام در فضای باز و آزاد در خارج از شهر تهران زندگی کنم.
آخرين باري که آشغال در خيابان پرت کرديد، چي بود؟
من و هیچکدام از افراد خانوادهام هرگز چنین عملی را انجام ندادهایم، سعی میکنیم همیشه در همان محلی که شهرداری مقرر کرده آشغال را بیندازیم.
از ميان آسيبهاي محيط زيستي کدامیک بيشتر شما را آزار ميدهد؟
مهمترین مشکل محیطزیست را تراکم جمعیت و تراکم خودرو میدانم. خودروها بیشترین لطمه را به محیط و هوای سالم میزنند. خودروها لازمه تراکم جمعیت و سکونتگاههای عمودی شده است.