اسما روانخواه پژوهشگر اجتماعی
اهمیتدادن به موقعیت کودک و دوران کودکی پدیدهای مدرن و مربوط به دوران معاصر است. در رویکرد معاصر میتوان با قایلشدن نقش و مسئولیت اجتماعی برای بزرگسالان و عدم واگذاری مسئولیت اجتماعی برای کودکان، مرزی میان این دو برقرار کرد. در دهههای اخیر جوامع توسعه یافته و درحال توسعه با پدیدهای با نام «کودک کار» روبهرو شدهاند. بنابر تعاریف موجود اینان گروهی از کودکان هستند که به کار بیرون از خانه اشتغال دارند. این نوع فعالیتها طیف وسیعی ازجمله کار واقعی، کاذب، کارگریهای غیرحرفهای، گدایی، واکسزدن، دستفروشی و... را شامل میشود. البته باتوجهبه تعریف سازمانملل نباید تفاوت میان کودک کار و کودک خیابانی را ندیده گرفت، تفاوتی که از میزان درجه وابستگیشان به خانواده نشأت میگیرد. درباره علل پیدایش این پدیده در ایران تحقیقات بسیاری صورت گرفته است. ازجمله مهمترین آن میتوان به کمدرآمدی خانواده، پر اولاد بودن، فقدان مهارتهای حرفهای والدین و مهاجرت از روستا به شهر اشاره کرد. کودکان کار، فعالیتهایی خارج از توانشان برای کمک به اقتصاد خانواده انجام میدهند. اینان جزیی از یک باند، اتباع خارجی یا ابزار افراد سودجو نیستند اما میتوانند در آینده با فقدان هدف در زندگی، با اعتماد و هویت رشد نیافته، با ترس عدم امنیت از مراجع قدرت آسیبهایی را متوجه خود و جامعه کنند.
مقابله با پدیده روبهرشد کودکان کار نیاز به همکاری همهجانبه میان دستگاهها و نهادهای مختلف دارد، آنچنان که ولیالله نصر، مدیرکل دفتر آسیبدیدگان سازمان بهزیستی کشور اعلام کرده بود: «در آیین نامهای که در سال 84 توسط هیأت وزیران به تصویب رسیده است، از 11 دستگاهی که در ارتباط مستقیم با کودکان کار و خیابان هستند نام برده شده و وظایف هر یک مشخص شده است. وی دراینباره تصریح کرد: وظیفه جذب و شناسایی کودکان برعهده شهرداری بوده و سازمان بیمه خدمات درمانی و تأمین اجتماعی نیز در حوزه بیمه این کودکان و خانواده آنها، وزارت بهداشت وظیفه درمان، آموزش و پرورش نیز وظیفه ساماندهی کودکان بازمانده از تحصیل را برعهده دارند و سایر نهادها هم به همین صورت دارای شرح وظایفی برای کمک به این کودکان هستند» و البته اشاره به این نکته خالی از لطف نیست که از سال 84، زمانی که این آییننامه تصویب شد تا اواخر سال گذشته هیچگونه جلسهای در راستای هماهنگیهای لازم میان 11 دستگاه صورت نگرفته و تنها از اواخر سالگذشته دو جلسه با حضور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و نمایندگان 11 دستگاه برگزار شده است!
این روزها صحبت از اجرای طرحی است که نصر از آن با عنوان طرح آموزشی حمایت کودک و خانواده نام میبرد. طرحی که سال گذشته در 5 استان شروع شد و با توجه به نتایج مثبتی که داشته است بنا شده تا پایان امسال در سایر استانها نیز اجرا شود. (جزییات طرح یا نحوه بررسی موفقیت این طرح و اینکه چگونه کیفیت زندگی کودکان کار را تحتتأثیر قرار داده است، جای تأمل دارد). یکی از اقداماتی که در این طرح گنجانده شده، شناسایی کودکان کار توسط مددکاران و تشکیل پرونده و همچنین ارتباط با خانواده این کودکان برای برطرفکردن مشکلاتشان است.
هر چند از کموکیف این طرح، اطلاعات بیشتری در دست نیست، اما لزوم پیگیری مستمر و دایمی وضع کودکان کار و تلاش در جهت بهبود کیفیت زندگیشان و نیاز به حضور همه دستگاههای اجرایی برای حل این پدیده بر کسی پوشیده نیست. در جایی که اقتصاد خانواده دچار اختلال است و کودکشان میتواند گرهای از مشکلات اقتصادیشان باز کند، مددکاران اجتماعی به تنهایی با تشکیل پرونده و ارتباط با خانواده این کودکان قادر نیستند گامی در جهت تغییر شرایط و راهی کردنشان به مدارس و جلوگیری از آسیبهای پیشرویشان بردارند. حرکت یک جامعه و گروههای مختلف آن مانند کودکان کار، به سمت زندگی مطلوب و رفاه، نیازمند توجه همگانی و منسجم به این امر است و بهزیستی، شهرداری، آموزش و پرورش، تأمین اجتماعی و ... نمیتوانند به تنهایی در این رابطه موفق شوند.