[مرتضی یاسرینیا] برای نسلی که این سوی آتلانتیک بسکتبال و NBA را هر صبح جمعه به مدت حداکثر 2 ساعت با «بسکتبال نوین» شناخت، «کوبی برایانت» یک آدم فضایی ناشناس بود؛ ناشناس به این خاطر که در آن روزهای کیفکردن ما با پرتابهای 3 امتیازی مایکل جردن، درخشش اسکاتی پیپن و تونی کوکوچ و باختهای سریالی یوتا جاز به شیکاگوبولز، با جورابهای پدرش توپ میساخت و در بازیهای کودکانهاش در صدم ثانیه پایانی پرتاب سرنوشت بازی را عوض میکرد.
کودک دیروز بزرگ شد؛ مثل ما با مجلاتی که در آن نوشته بود در روزگار دور، بازیکن بسکتبالی به نام ویلت چمبرلین در یک بازی به تنهایی صد امتیاز به دست آورد. کوبی رشد کرد و مای دل کنده از بسکتبال نوین و بسکتبال نوین دل کنده از ما، توأمان شاهد بودیم چگونه در یک بازی 81 امتیاز گرفت و نزدیکترین فرد به رکورد چمبرلین شد. «مامبای سیاه» به یک سند برای اسطوره خطابشدن تبدیل شد و حالا وقتش بود که مجلات دوران «پسانوجوانی» ما برای نسل بعد از ما از یک افسانه با قابلیت به دست آوردن 81 امتیاز در یک بازی بنویسند. لیکرز همیشه جایگاه اسطورهها بود؛ از اروینگ یا همان مجیک جانسون گرفته تا شکیل اونیل اما بدون شک کوبی چیز دیگری بود؛ کسی که روز قبل از مرگش هم غولی مثل لبران جیمز به دنبال شکستن رکوردهایش میدوید. حالا همان وسیلهای که مالک خوشخنده لسترسیتی را از این دنیا برد، سایه یکی از بهترین بازیکنان تاریخ بسکتبال را از سر ورزش کم کرد. تا چشم کار میکرد، رکورد بود و افتخار اما فقط وقتی او را به درستی شناختیم که نامه عاشقانهاش به بسکتبال در روز خداحافظی از رشته محبوبش رسانهای شد؛ وقتی نوشت: «بسکتبال عزیزم! از زمانی که جورابهای پدرم را در هم پیچیده و با آن شوتهای لحظه آخر خیالی میزدم در کنفرانس بینظیر غرب میدانستم یک چیز واقعی است؛ اینکه عاشق تو شده بودم.»
برای انسانی با این درونمایههای احساسی قطارکردن رکوردهایی که با یک سرچ ساده برای همگان در دسترس است، اداکننده حق مطلب نیست. شاید هیچ جملاتی قویتر از ادامه همان نامه عاشقانه نتواند آخرین جملات ما برای یک اسطوره را مزین و جذاب کند؛ نامهای که دستمایه انیمیشن شد و آن انیمیشن، یک اسکار را برای کوبی به ارمغان آورد. جملات با این ضرباهنگ وحشتناک احساسی و عاشقانه: «تو به یک پسر 6 ساله رویای لیکرز را دادی و من همیشه به این خاطر دوستت دارم اما نمیتوانم بیشتر از این، وسواسگونه دوستت داشته باشم. این آخرین قطرههای توانم است که در این فصل ارایه میکنم. قلبم تحمل ضربات را دارد، ذهنم تحمل آزارها را دارد اما بدنم میداند دیگر وقت خداحافظی است و ایرادی ندارد. من آماده رها کردنت هستم. میخواهم بدانی که هر دو میتوانیم آخرین لحظات باقیمانده را مزه مزه کنیم. خوبیها و بدیها را. ما به هم هر چه داشتیم را دادهایم و هر دو میدانیم، مهم نیست من بعد از این چه میکنم. من همیشه همان کودکی خواهم ماند که جورابهای پدرش را به هم میپیچاند، سطل آشغال در گوشه اتاق، 5 دهم ثانیه باقی مانده، توپ در دستان من: 5...4...3...2...1 همیشه عاشقت هستم. از طرف کوبی.»
جهان در سوگ برنده جایزه اسکار 2015
کوبی برایانت و مرگ تلخ او جهان را با یک شوک حیرت انگیز روبهرو کرد. آمار و ارقام برجای مانده از دوران حرفهای هم به خوبی نشان میدهد که چرا کوبی برایانت زمانی سومین ورزشکار پردرآمد دنیا بود، تا این حد مورد توجه قرار گرفته است. او با کسب ۳۳۶۴۳ امتیاز پس از کریم عبدالجبار با ۳۸۳۸۷ امتیاز و کارل مالون ۳۶۹۲۸ امتیاز؛ نفر سوم بیشترین امتیازآوران تاریخ انبیای بود. لبران جیمز بهترین بسکتبالیست کنونی جهان همیشه برایانت را ستوده و از او به عنوان الگوی خود در دوران نام برده است. در تالار افتخارات کوبی برایانت که بدون تردید جزو 5 ورزشکار برتر تاریخ بسکتبال جهان به حساب میآید، 5 قهرمانی در NBA،2 جایزه باارزش ترین بازیکن مرحله حذفی NBA، یک جایزه ارزشمندترین بازیکن NBA، 18 بار حضور در NBA ALL STAR،4 جایزه باارزشترین بازیکن بازی آل-استار هم دیده میشود. اتفاق ویژه درباره کوبی اما جایزه اسکار است که برای یک فیلم کوتاه گرفت. در نوامبر ۲۰۱۵ کوبی برایانت اعلام کرد در پایان فصل بازنشسته می شود. او که یک شعر را برای خداحافظی اش سروده بود، تصمیم گرفت از روی آن یک انیمیشن بسازد. در نهایت این انیمیشن در آن سال توانست جایزه بهترین انیمیشن کوتاه اسکار را به خود اختصاص دهد.