اگر مهمترین رساله نوشته شده با موضوع نظریه سیاسی را که 272 سال نیز قدمت دارد «روحالقوانین» در نظر بگیریم (منتشرشده به سال 1748 میلادی) پس نگارنده آن یعنی شارل دو مونتسکیو را نیز تأثیرگذارترین متفکر سیاسی سه قرن اخیر باید به شمار بیاوریم. اشرافزادهای حقوقدان و متفکری بزرگ که 331 سال پیش در چنین روزی، برابر 18 ژانویه 1689 میلادی در ناحیه آکیتن فرانسه به دنیا آمد و طی سه دهه فعالیت جدی، با آثار نوشتاری خود بیش از هر متفکر دیگری حکومتهای خودکامه را در جهان نواخت. مونتسکیو در پژوهشهای تاریخی و علمی خود به فراست دریافته بود که حکومتهای استبدادی و نوعاً پادشاهی مطلقه قادر نیستند حمایت قلبی مردم را از آن خود کنند؛ چه آنکه انسان دلبسته و مدافع چیزی میشود که در به وجودآوردنش سهمی داشته باشد. از چکیده افکار او که عمدتا در کتاب «روحالقوانین» مجتمع شدهاند در این دوران میتوان اصل «تفکیک قوا» را که در بیشتر حکومتهای جهان در حال اجراست مثال آورد. در این روش حکومتی قوای مجریه (دولت)، مقننه (مجلس) و قضائیه محدودهای مجزا و مستقل از مسئولیتها دارند؛ بدون آنکه معترض وظایف یکدیگر شوند. اصل مورد نظر مونتسکیو در تبیین نظریه «تفکیک قوا» بر جمعنشدن همه قدرت در یک قوه که ذاتا فسادزاست، استوار شده است.