|طرح نو| ماندانا فتحیجو| رضایت از زندگی و ایجاد امید برای ادامه آن از موضوعاتی است که تمامی افراد جامعه همواره بهدنبال آن هستند. این رضایت در بخشها و ساختارهای اجتماعی جوامع مختلف با یکدیگر متفاوت بوده و گاهی از آن تنها به زندگی بدون مشکلات اقتصادی تعبیر میشود. اما نکته اساسی این است، آیا میتوان تنها با حل معضلات اقتصادی به رضایت از زندگی، امید بست یا باید پارامترهای دیگری ازجمله فراهمشدن تمامی زیرساختهای اقتصادی برای معیشت آسان و ایجاد امنیت اجتماعی و بالابردن سطح توقعات فرهنگی را نیز بدان افزود؟ در جوامعی که به منشأ سیاست تنها بهعنوان ابزار دستیابی به قدرت و سوءاستفاده از آن بسنده میکنند، رضایت از زندگی و امید به آن به شدت کاهش مییابد. در این زمینه با عباس قائد رحمت، عضو کمیسیوناجتماعی و رئیس کمیته اشتغال و کارآفرینی به صحبت نشستهایم که در ادامه میآید:
رضایتمندی از زندگی نزد شما چه تعریفی دارد؟
رضایت از زندگی بحثی است که باید آن را در 4بعد اساسی بررسی کرد. بعد جسمانی، روانشناختی، اجتماعی و بعد معنوی که بسیار مهم است. انسان همواره دارای نیازهای اولیه و به تعبیری نیازهای جسمانی است و مهمترین رمز ادامه حیات آن است. اما تنها تأمین این نیازها برای دستیابی به رضایتمندی از زندگی کافی نبوده، بلکه باید به تأمین امنیت اجتماعی و حتی بالاتر از آن به مقوله عدالت اجتماعی و توجه به معنویات برای ایجاد این رضایتمندی توجه ویژهای کرد. کشور ما با توجه به اعتقادات بنیادینی که نسبت به دین مبین اسلام دارد به خوبی میتواند مسیر درست را تعریف کند.
یعنی بهنظر شما باید امنیتاجتماعی و ایجاد عدالتاجتماعی اولویت اصلی جهت تأمین رضایت مدنظر قرار گیرد؟
بله، مسلما اگر در جامعه امنیت اجتماعی نباشد، اما شکمها سیر باشد، باز رضایت از زندگی حاصل نشده است. زیرا مردم با غارت و چپاول نمیتوانند کنار بیایند. ولی اگر همه شرایط برای امنیت فراهم باشد اما مردم نانی برای خوردن نداشته باشند بازهم نارضایتی بسیار خواهد بود.
پس چگونه میتوان حس رضایت از زندگی را در جامعه بسط داد؟
در شرایطی که از نظر اقتصادی دچار مشکلات عدیدهای هستیم و متاسفانه نتوانستهایم به برنامههای راهبردی چشمانداز 20 ساله و حتی برنامههای 5سالهدوم بهخصوص در دولت قبل دست یابیم، نمیتوان از مردم انتظار رضایت از زندگی را داشت. زیرا مشکلات اقتصادی بسیاری از نگاهها را به مدیریت کلان تغییر میدهد و نمیتوان به مردم گفت شما قناعت کنید. اما برخی با رانت و سوءاستفاده از موقعیت بهترین زندگی را داشته باشند. چگونه میتوان به مردم این حرف را زد، وقتی به چشم خود میبینند در بدترین شرایط اقتصادی عدهای بیش از نیاز و حتی فراتر از آن به کسب ثروتهای نامشروع پرداختهاند و به نارضایتی مردم توجهی ندارند. اکنون باید نگاه تیره را به ساختار کلان تغییر داد و کشور را با تمام مشکلات به سمت راههای روشن و رسیدن به اهداف بلندمدت که در افق 1404 ترسیم شده است، نزدیک ساخت.
پس چگونه قوانین تاکنون نتوانسته است با این سوءاستفادهها برخورد کند؟
قوانین ما به خوبی تعریف شدهاند و رهنمودهای بسیار خوبی دارند که باید براساس آن کارهای مملکت جلو برود. بر طبق قانوناساسی که در اصل 44 آمده، مبارزه با بیعدالتی اقتصادی و سوءاستفاده برای از میان بردن سایههای رانت بهدرستی مشخص شده است. اما در دولت قبل اصلا به این مسأله توجهی نشد و بسیاری از مشکلات اقتصادی با بحران سوءمدیریت به اینجا رسید. اگر بهدرستی بر طبق برنامهها جلو میرفتیم، فاصله اجتماعی و اقتصادی در کشور بهشدت کاهش مییافت و این رضایت از زندگی را برای همگان فراهم میساخت. اما تا زمانی که مردم هر روز فقیرتر میشوند و عدالت اقتصادی را نمیبینند، میتوان امید به زندگی را در جامعه شاهد بود؟ اما اگر عدالت اجتماعی و اقتصادی را مردم به خوبی حس کنند، حتما میتوانند بسیاری از مشکلات را تحمل کنند.
راهکاری که بتوان از این وضع بیرون رفت، چیست؟
باید طبق اصل 48 و همچنین اصول 3، 19 و 20 قانون اساسی به رفع تبعیض بهخصوص تبعیضهای اقتصادی و اجتماعی پایان داده شود. ما قوانین مترقی داریم اما تاکنون متاسفانه به خوبی اجرا نشدهاند. این مشکل در سالهای قبل بسیار زیاد بود، بهطوری که دولت قبلی از اجرای بسیاری از قوانین طفره میرفت. خود دکتر لاریجانی مجبور میشد، رأسا قوانین را به دستگاهها ابلاغ کند و ما شاهد مشکلات بسیاری در اجرای درست قوانین بودیم. اما انتظار میرود در دولت فعلی با دقت و توجه ویژهای که میان دولتمردان و هماهنگی با مجلس وجود دارد، بسیاری از این شکافهای بهدست آمده بهزودی مرتفع شده و ما بتوانیم شرایط را برای ایجاد امید به زندگی و رضایت از آن به جامعه مجددا بازگردانیم.
برطبق شاخص رضایتمندی از زندگی، ایران رتبه 112 را از میان 154 کشور دنیا دارد. به نظر شما این یعنی ما مردمان افسردهای هستیم؟
متاسفانه نرخ امید و شاد بودن در جامعه ما بسیار پایین است و رتبه خوبی نداریم. این خیلی بد است. باید با برنامهریزی به نیمه جدول نزدیک شویم. درحالحاضر افسردگی و مشکلات ناشی از آن بسیار در جامعه فراگیر شده است. بسیاری از جوانان با مشکلات بیکاری و نداشتن امید به آینده دست به گریبان هستند. حتی در برخی استانها ازجمله لرستان، نزدیک به نیمی از جوانان با بیکاری دستوپنجه نرم میکنند و آینده روشنی از زندگی خود ندارند. جامعهای میتواند به رضایت از زندگی نزدیک شود که جوانان آن به خوبی با امید به آینده و درس گرفتن از گذشته با تلاش به اهداف و آرزوهای خود برسند. دولتمردان و مجلس و تمامی دستگاهها باید در این راه به یاری جوانان و بهخصوص افرادی که توانایی فعالیت را دارند، بشتابند. جامعهای پویا میتواند با بسیاری از افسردگیها و مشکلات اجتماعی و اقتصادی به خوبی کنار بیاید. اما در صورتی که برای کسب یک شغل نیاز به پارتیبازی و توصیه باشد و افراد براساس شایستهسالاری بر جایگاه واقعی قرار نگرفته باشند، حتما آن زمان عدالتاجتماعی به شعاری بیش تبدیل نشده است. تنها با تغییر رویکرد مدیریتی و توجه درست به قوانین و پرداختن به مشکلات واقعی مردم بهخصوص جوانان باید نشاط اجتماعی را به جامعه بازگرداند در غیراینصورت شرایط از این هم بدتر میشود.
رضایت از زندگی، احساسی است که تنها با دادن شعار و تظاهر حاصل نمیشود. باید دیدگاهها در تمامی بخشهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و بهخصوص فرهنگی تغییر یابد. مدیریت کلان کشور نیاز به بازبینی دارد و توجه به قوانین را باید در اسرع وقت مدنظر قرار داد. در صورتی که قوانین کمبودی دارند با بازبینی مجدد قانونی برای حل درست مشکلات وضع شود. همچنین مسئولان بر خود مکلف بدانند تا برای خدمت به مردم از هیچ کوششی دریغ نکنند. اگر مردم بدانند مسئولان به فکرشان هستند، شرایط را بهتر تحمل میکنند و به زندگی امیدوار میشوند. جامعهشناسان، اساتید و صاحبنظران علوم انسانی باید راهکارهای اصولی و قابلاجرا برای تغییر سیاستگذاریها پیشنهاد داده و مسئولان هم بدون بغض آنها را عملیاتی سازند.