مهرماه سالجاری، علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در حاشیه جلسه شورای ملی سالمندی از تدوین سند جامع سالمندی طی دوماه آینده خبر داد و افزود، با توجه به افزایش آمار سالمندان ساختارهای جامعه باید برای پذیرش سالمند آماده شده و فرهنگ سالمندی مورد توجه قرار گیرد. همچنین هاشمی، رئیس سازمان بهزیستی کشور سند جامع سالمندی را سند منزلت اجتماعی سالمندان میداند که تمامی مباحث مربوط به درمان، سلامت و رفاه اجتماعی سالمندان در آن در نظر گرفته شده است. بنابر تعریف سازمان بهداشت جهانی، دوره سالمندی با گذشت سن از مرز 60 سالگی آغاز میشود. جامعهشناسان معتقدند، دوران سالخوردگی زمانی فرا میرسد که فرد استعداد کار و قبول مسئولیتهای اجتماعی را به سبب کهولت سن از دست بدهد. گیدنز در کتاب جامعهشناسی میگوید: «سالخوردگی اغلب زمان از دست دادن روابط است. بازنشستگی، ازدواج فرزندان، مرگ دوستان و خویشان، همه در ضعیفشدن روابط اجتماعی در این دوران موثر است».
بهگفته معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی کشور، 2/8درصد جمعیت کشور را سالمندی تشکیل میدهد. بر همین اساس، تعداد سالمندان کشور تاکنون بیش از 6میلیون نفر اعلام شده است که از این میان، 20درصد این افراد تحتپوشش هیچ بیمهای قرار نمیگیرند.
پرداختن به مبحث سالمندی دارای ابعاد متعددی است. از یکسو با پیش رفتن به سمت خانواده هستهای و جذبشدن زنان بهسمت بازارهای کار، مراقبت و نگهداری از سالمندان که تا پیش از این برعهده نهاد خانواده بوده است، دچار مشکل میشود. بررسیهای انجام شده نشان میدهد که سالمندان با مشکلات معیشتی روبهرو هستند و همچنین جمعیت سالمند به سمت زنانهشدن پیش میرود. در این میان حضور زنانی که در سنین سالخوردگی به سر میبرند و با این وجود، به فعالیتهای اقتصادی در سطح شهر مشغولند، این سوال را در ذهن ایجاد میکند که دولت و نهادهای دولتی در قبال این فرد چه مسئولیتی را برعهده دارند؟ و آیا با وجود شرایط جسمی و کهولت سن باید دغدغه معاش را هم داشته باشد؟ تأمین اجتماعی کجا باید خود را نشان دهد؟ سالمندی ابعادی جز مباحث معیشتی و اقتصادی را نیز دربر میگیرد. آنچنان که گفته شد، سالمندی پدیدهای است که در آن افراد، بسیاری از روابط اجتماعی خود را از دست میدهند. در برخی از کشورها برای افراد سالمند دستورکار جدیدی از سیاستهای استخدام افراد مسن اجرا میشود تا کار را بهعنوان موضوعی جذاب و دارای پاداش برای آنها مطرح کند. بنابراین نیاز است دولت امکان مشارکت اجتماعی را برای این افراد ایجاد کند تا خود را جزیی از جامعه بداند و نه فردی که دیگر دارای اثر نخواهد بود و دچار انزوا شود. براساس پیشبینی سازمان ملل، جمعیت سالمند ایران تا سال 2050 به 30میلیون نفر خواهد رسید. پدیدهای که تنها با راهکار تشویق به افزایش موالید (بدون توجه به زیرساختها) نمیتوان از اثرات مخرب آن جلوگیری کرد. پدیده سالمندی، سالمندانی که بهتنهایی زندگی میکنند، سالمندانی که تحت هیچ پوشش بیمهای نیستند و فاقد منبع درآمدی هستند، زنانهشدن سالمندی، توجه به اقتصاد و معیشت سالمندان از یکسو و پرداختن به مباحث سلامت اجتماعی و روانی این افراد از سویی دیگر و تأکید بر رفاه اجتماعی تمام سالمندان، ازجمله مباحثی است که انتطار میرود با تکیه بر یافتههای پژوهشی و مطالعات علمی، در تدوین سند جامع سالمندی مورد توجه قرار گیرد؛ سندی که همین روزها باید سروکلهاش پیدا شود.