امیررضا واعظ آشتیانی مدیرعامل سابق استقلال
در ماجرای آندره استراماچونی و استقلال باید قرارداد، اصول و قوانین حرفهای را ملاک تحلیل قرار دهیم. معنای قرارداد این است یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر دیگر تعهدی بدهند و با هدفی مشترک و طبق یک تفاهم نامه مشخص اقدام به همکاری کنند. با قراردادی که امضا میشود رابطه جدید حقوقی برقرار میشود و طرفین با توجه به موضوع قرارداد نسبت به یکدیگر باید تعهداتی را انجام دهند. وقتی در یک همکاری که برای آن قرارداد امضا شده اشکالی به وجود میآید، به سادگی میتوان فهمید که موضوع اجرای تعهدات زیر سوال رفته است. طبیعتا در چنین فضایی هر کدام از طرفین قرارداد که احساس کند حقوقش ضایع شده، با توجه به قوانین حرفهای و بندهای مربوط به شرایط فسخ که در قرارداد گنجانده شده اقدامات قانونی و حقوقی مورد نیاز را انجام میدهند. درباره استراماچونی و استقلال نیز همه میدانند که باشگاه قطعا نتوانسته به هر دلیلی به تعهدات خود در زمان مقرر در قرارداد عمل کند. اگر غیر از این بود مربی ایتالیایی به هیچ عنوان نمیتوانست برخلاف قراردادی که امضا کرده است رفتار کند. استراماچونی در یک نظام فرهنگی پیشرفته از نظر قراردادهای حقوقی و نظام مالی و اداری شفاف تربیت شده است. مربیای است که تمام قوانین حرفهای را به خوبی میداند و مبنای کارش نظم و انضباط است. در نقطه مقابل اما با سیستم پر از ایرادی روبهرو هستیم که فاصلهای چشمگیر با اصول حرفهای دارد و کاملا غیر شفاف عمل میکند و همواره قانون قربانی مصلحتاندیشیها میشود. با در نظر گرفتن این حقیقت به نظر من روزی که استراماچونی ایران را ترک کرد، برای این رفت که هیچ وقت برنگردد. او فهمید که دیگر امکان همکاری با مدیران آماتور فوتبال ایران را ندارد و همواره قرار است برای گرفتن حق و حقوقش با مشکلات قانونی رو به رو شود. او وقتی به ایتالیا برگشت خیلی خوب میدانست که فوتبال ایران و استقلال را با شوکی روبه رو کرده که مدیریت آن کار هر کسی نیست و حتی اگر خودش هم بخواهد برگردد کار بسیار سختتری خواهد داشت. با توجه به اینکه قرارداد خود را یکطرفه فسخ کرده بود، به این فکر افتاد که حق و حقوقش را کامل دریافت کند. ارایه پیشنهاد کاهش مدتزمان قرارداد، دریافت پول کامل یک سال از قراردادش به اضافه 50 هزار یورو بیشتر و گرفتن تضامین مختلف، هیچ جایی در اصول بینالمللی ندارد. او فقط میخواست با این سناریو ثابت کند که استقلال در پرداخت حق و حقوق کامل قرارداد او برخلاف مفاد قرارداد عمل کرده است تا دستش برای ثبت شکایت در فیفا باز باشد. اگر مدیران فوتبال ایران هم رفتار حرفهای و قانونی را بلد بودند، باید فکر میکردند که امکان دارد حتی در صورت پرداخت پول هم این مربی تصمیم بگیرد به ایران نیاید. در مدیریت باید تمام احتمالات را در نظر گرفته و برای آن برنامه ریزی شود. همچنین کارناوالی که برای مدیریت این مساله و راضی کردن استراماچونی برای بازگشت اتفاق افتاد، اتفاقی بسیار بد برای فوتبال و جامعه ایران بود. ای کاش این سیستم، مدیرانی را پرورش میداد یا از مدیرانی در باشگاه بزرگ استقلال استفاده میکرد که قواعد و قوانین حرفهای و احترام به تعهدات قرارداد را به خوبی بلد باشند. آن وقت هیچ وقت کار به اینجا کشیده نمیشد و این ضربه بد روحی و روانی به هواداران استقلال زده نمیشد. استراماچونی در مصاحبهای گفته است که در یکی از باشگاههای یونانی هم به او پول نداده بودند اما در همکاری دوطرفه هیچ دروغی گفته نشده بود. او با اشاره به این نکته، در این روزها بارها و بارها مدیران فوتبال ایران را به دروغگویی متهم کرده است. در حال حاضر هم به نظر من عقد یک قرارداد بد و بیتوجه به تعهدات باعث این آبروریزی بزرگ شد. با اتفاقاتی که رخ داد به نظرم بازگشت استراماچونی به استقلال یک اشتباه بزرگتر خواهد بود. چون اعتماد به صورت کامل از بین رفته و دیگر توان مدیریت این مربی در ایران وجود ندارد.