طرحنو| ایمان ولیزاده قهرمان واترپلوی کشورمان در آستانه ورود به سومین دهه زندگی و آغاز زندگی مشترک بود، برنامههای زیادی برای آینده داشت، داور بینالمللی واترپلو بود و میتوانست الگوی حرفهای بسیاری از جوانان و نوجوانان در ورزش حرفهای باشد و همینطور سرمایهای مفید و موثر برای کشور. ایمان و همسرش حدود 2 ماه پیش در یک تصادف فجیع در بزرگراه چمران به قتل رسیدند، بله درست خواندید به قتل رسیدند زیرا راننده خودرویی که با خودرو آنها برخورد کرد در حالت مستی، عقربههای کیلومترشمار خودرو گرانقیمتش را از مرز 200کیلومتر در ساعت گذرانده بود. لذت و سرخوشی خودخواهانه این فرد آنهم در ایام ماه محرمالحرام، حق زندگی را از ایمان و همسرش گرفت. حق داشتن فرزند را از پدر و مادرش و حق داشتن یک قهرمان را از جامعه ورزش و نیز حق برخورداری از یک سرمایه ملی را از همه کشور. رضا ولیزاده، برادر ایمان، حالا در گفتوگویی با «شهروند» از عدم تناسب مجازاتها با جرایم رانندگی در ایران شکایت دارد. به باور او، فقدان مجازاتهای متناسب با جرایم، خیلی از افراد را جسور میکند. رضا ولیزاده میگوید: «اینگونه است که هرکسی بهواسطه پولدار بودنش بهخود اجازه میدهد هر بیقانونی را انجام دهد چراکه مجازات سنگینی در انتظارش نیست. گفتوگوی ما با رضا ولیزاده، برادر زندهیاد ایمان ولیزاده در اینباره که «فرهنگ رانندگی چقدر میتواند در تحقق حقوقشهروندان موثر باشد» را در ادامه میخوانید.
شما داغدار از دست دادن برادر جوانتان که قهرمان واترپلوی کشور بود، هستید که متاسفانه بهطرز بسیار فجیعی در تصادف رانندگی بزرگراه چمران جان باخت. شنیدهایم در دوران پس از فوت برادرتان کارهای مطالعاتیای درخصوص تفاوت قوانین مجازاتی تخلفات راهنمایی و رانندگی در ایران با سایر کشورهای توسعهیافته و همچنین نسبت میان حقوقشهروندی و فرهنگ رانندگی انجام دادهاید. به نظر شما فرهنگ رانندگی چقدر میتواند در تحقق حقوقشهروندان موثر باشد؟
حقوقشهروندی در یک جامعه مدنی معنی مییابد که در همه ابعاد به حقوق شهروندان آن اجتماع توجه میشود؛ اگر بخواهیم مقایسهای داشته باشیم میان ایران و جوامعی که از نظر صنعتی و تکنولوژی پیشرفتهتر هستند و توسعهیافته محسوب میشوند، با وجود اینکه از نظر مسائل مذهبی و شرعی قوانین و محدودیتهای ما را ندارند، ولی به لحاظ دفاع از جان شهروندان و جلوگیری از بهوقوع پیوستن حادثه یا جرمی، قوانین و محدودیتهای سختگیرانهتری دارند. بهعنوان مثال اگر در کشورهای اروپایی در تصادفی محرز شود که راننده خطاکار بوده یا در حالت عادی نبوده است؛ درست مثل نشانههایی که در تصادف برادر مرحوم من دیده شد و راننده بهشدت مست بود و با سرعت بیش از دوبرابر سرعت مجاز در اتوبان درحال حرکت بود، به گفته رئیس پلیس راهور ایران، جریمه این جرم در اروپا باطلشدن گواهینامه رانندگی از 5 سال تا پایان عمر و در بسیاری از موارد حبسهای طولانیمدت است، ما حتی در اینترنت جستوجو کردیم، در آمریکا پرونده مشابهی که فردی در حالت مستی در تصادف، منجر به فوت کسی شود، تا 55سال حبس برایش در قانون تعریف شده است.
در قانون ما تصادف بهطورکلی بیشتر حادثه محسوب میشود تا جرم؛ فقط در موارد خاص جرایم سنگین برای خاطی اعمال میشود؛ به نظر شما تصادفها چگونه باید در قانون تفکیک شود؟
متاسفانه در قانون، ما از نظر زیرساخت به تصادف به شکل یک حادثه و اتفاق نگاه میکنیم. به نظر من در تصادفات هم باید انواع تصادف را از هم تفکیک کرد؛ وقتی در موردی سرعت مجاز رعایت شود و راننده هوشیار باشد و بهطور اتفاقی بهدلیل بیدقتی به عابر یا خودرویی برخورد کند و منجر به فوت شود، این مورد را نمیتوان با وقتی که شخصی کاملا مست با چند برابر سرعت مجاز پشت فرمان مینشیند، برابر دانست و جریمهاش را جزای نقدی و نهایتا 6 ماه تا 3سال حبس تعریف کرد. شخصی که با حالت مستی پشت فرمان مینشیند، از همان ابتدای کار تجاوز به حقوق افراد جامعه را شروع کرده است.
شخصی که بهواسطه خودرو گرانقیمتش به خود اجازه میدهد چند برابر سرعت مجاز در اتوبان رانندگی کند، به حقوق شهروندان دیگر تجاوز کرده و حق زندگی کردن و بودن در این اجتماع را از دیگری پیشاپیش سلب کرده است.
برادرم و همسرش حدود یک ماه قبل از این تصادف وحشتناک در دفترخانه رسمی ازدواج عقد شرعی انجام دادند تا بتوانند با دریافت شناسنامه ایرانی برای همسرش ازدواج کرده و زندگی مشترک را تجربه کنند. همسرش یک آلمانیالاصل بود که بهرغم تمام تبلیغات منفی پذیرفته بود که در ایران زندگی کند. بعد از این تصادف وحشتناک، این دو جوان از دست رفتند و چیزی که بهعنوان مجازات از طرف پلیس راهنمایی و رانندگی مطرح شد، تنها 200هزار تومان جریمه و توقیف گواهینامه بود و از نظر قوانین کیفری هم 6 ماه تا 3سال حبس. بهنظر من نباید تصادفی با چنین ابعاد و مشخصاتی را حادثه جلوه داد. تصادفی به این شکل باید یک قتلعمد تلقی شود، چون حقوق یک شهروند برای زندگی را سلب کرده است. حقوق شهروندی که برای اجتماع هزینه برده است. وزارت آموزشوپرورش میگوید، دوران تحصیل هر دانشآموزی تا دیپلم بالغ بر یکمیلیارد تومان برای کشور هزینه دارد. پس یک نفر با کشتن شخصِ دیگر، سهم جامعه را از وجود این فردی که برایش هزینه شده، میگیرد و نابود میکند. حالا این را در نظر بگیریم که فردی که حق حیات از او گرفته میشود، فرد عادی نباشد؛ برادر من 15سال شبانهروز در تمرینات فدراسیون شنا حضور داشت و میلیونها تومان مالی و معنوی صرف پرورش این سرمایهملی شد و او به قهرمان واترپلو در سطح کشور تبدیل شد و در اردوهای مختلف ردههای سنی متفاوت حضور داشت و مدرک بینالمللی غریق نجات را گرفته بود. ایمان دورههای سطح بالای داوری را گذراند و داور بینالمللی شد و تنها نماینده داوری ایران در مسابقات سال گذشته جهانی واترپلو بود. اگر از این منظر به این واقعه نگاه کنیم، ایمان دیگر تنها متعلق به خانواده ما نبود بلکه افتخار و سرمایه کشور بود. حق همه شهروندان ایرانی از اینکه کشور نمایندهای در مسابقات جهانی داشته باشد، سلب شد. همچنین وزارت دفاع 81 ماه وقت میگذارد تا فردی تحصیلکرده برای دفاع از کشورش هنگام تهدیدات بینالمللی دفاع و دین خود را ادا کند (که من و 2 برادر دیگرم انجام دادیم) پس جامعه برای دفاع از کشور نیز این سرمایه خود را از دست داد که به نوعی تجاوز به حقوق شهروندان است. شخصی با هوسبازی خودش با یک خودرو لوکس گرانقیمت باعث شد حق زندگیکردن، ازدواجکردن، کارکردن و مفید بودن در جامعه از او گرفته شود. این حق علاوه بر خود فرد، از خانواده، جامعه ورزشی، شهر و همه کشوری که برایش سرمایهگذاری کرده بودند، گرفته شد. برادر من سرمایهملی و الگوی رفتاری و حرفهای برای جوانان و نوجوانان بود که این حق از همه گرفته شد. پدری که در حسرت دیدن عروسی پسرش میماند، مادری که آرزویش برای رفتن به خانه فرزندش هرگز برآورده نمیشود، برادر و خواهری که دیدن شادی برادرشان آرزوی محالشان میشود، همهوهمه بهخاطر خودخواهی فردی است که فقط بهدلیل اینکه پولدار است و اگر اتفاقی هم بیفتد مشکلی برای هزینهکردن ندارد، رخ میدهد. خودرویی که زیر پای این راننده مست بود، به اندازه جان 6 انسان میارزد. الان هم او به قید وثیقه آزاد است. یعنی اگر کسی پول داشته باشد، قانون هیچوقت نمیتواند او را در زندان نگه دارد تا زمانی که در دادگاه به پرونده رسیدگی شود. اینجا هم حق شهروندان دیگر پایمال میشود، چهبسا او بهدلیل شخصیت ناسالم، باعث مرگ تعداد دیگری هم شود و فقط بهخاطر داشتن پول بتواند آزاد زندگی کند.
آیا فقط فقدان قوانین جدی و جرایم سنگین رانندگی را باعث پایینبودن فرهنگ رانندگی در ایران میدانید؟
ببینید از منظر حقوقی در کشورهای توسعهیافته معتقدند، مادامی که مجازاتها متناسب با جرایم نباشند، توان بازدارندگی ندارند. البته قطعا بخش مهم و تاثیرگذار برای جلوگیری از جرم و بزهکاری، فرهنگسازی و آموزش است. وقتی سطح آموزش در جامعهای مطلوب باشد و دسترسی به آموزش برای همه رایگان، در کنار اینکه فرهنگ و آگاهی حقوق افراد برای همه شناختهشده باشد، میشود از مجموعه اینها انتظار بازدارندگی از وقوع جرایمی مثل جرایم رانندگی داشت. ولی علاوه بر این فرهنگسازی، تا زمانی که فرد خاطی احساس نکند که جرایم میتواند زندگیاش را فلج کند و از حقوقشهروندی محروم شود، احساس خطر نمیکند.
اطلاع دارید که در دیگر کشورها چه مجازاتهایی برای رانندگی در حالت مستی تعریف شده است؟
جالب است بدانید در کشورهای اروپایی که مشروبات الکلی ممنوعیت مصرف ندارند، اگر رانندهای در حالت مستی پشت فرمان بنشیند، دستکم 5سال حق رانندگی از او سلب میشود. همین قانون است که باعث میشود کسی جرأت این کار را نداشته باشد تا به خود حق بدهد و حقوق دیگران را زیر پا بگذارد. نه فقط در کشورهای توسعهیافته اروپا و آمریکا، بلکه در همین کشور همسایه ایران یعنی امارات متحده عربی هم که 50 سال بیشتر نیست وارد مسیر توسعه شده است، اگر شخصی در حالت مستی رانندگی کند، بار اول تا یک هفته زندان و جرایم نقدی بسیار سنگین دارد و بار دوم تا 6 ماه زندان و جرایم نقدی بسیار سنگین. برای اتباع خارجی نیز در صورت تکرار رانندگی در حالت مستی بیش از دوبار، ویزای اقامت شخص خاطی دیگر تمدید نخواهد شد و به عبارتی از آن کشور اخراج میشود. بنابراین باید بگویم در کشور ما جای جرایم بازدارنده بسیار خالی است. در سالهای گذشته متاسفانه جریمه زندان از جرایم رانندگی منجر به فوت حذف شده بود. این بسیار دردآور و ناراحتکننده است. آیا مرگ یک انسان در یک خانواده از بعد احساسی و خسارتهای اجتماعی، فقط 150میلیون تومان ارزش دارد؟ پس سهم مدعیالعموم از حقوق اجتماعی چه میشود؟ آیا جریمه کسی که بیقانونی نکرده و اتفاقی منجر به فوت کسی شده با کسی که قانون را بهکلی زیر پا گذاشته و جان فردی را گرفته، یکی است؟ آیا مدعیالعموم نباید تفکیکی بین جرایم رانندگی منجر به فوت قایل شود؟ در دوره فعلی، قانون کیفری، مجازات 6ماه تا 3سال حبس را برای جرایم رانندگی منجر به فوت در نظر گرفته است. البته من شنیدهام که اگر حکم دادگاه، حبس زیر یکسال باشد، تعزیری است و متهم میتواند حبس را بخرد. مطمئنم که فقدان مجازاتهای متناسب با جرایم در کشور ما خیلی از افراد را جسور میکند تا به خود اجازه دهند، هر بیقانونی را انجام دهند چراکه مجازات سنگینی در انتظارشان نیست و ترسی از قانون ندارند. من امیدوارم ترویج فرهنگ رانندگی به جایی برسد که دیگر هیچ خانوادهای خسارت نبیند و روزانه شاهد از دست رفتن «ایمان»ها نباشیم.